فضيلت سجده شكر


سجده ي شكر نيز يكي از تعقيبات نماز است.
به شكرانه ي نعمت هاي بي پايان و بي شمار خداوند، پس از نماز، سر بر خاك نهادن و نعمت هاي او را به ياد آوردن، و شكر گفتن و حمد كردن، اعمالي است كه هم محبت خدا را در دل انسان مي افزايد و هم انسان را نزد خدا محبوب و مقرب مي سازد و هم سبب افزايش نعمت ها مي شود.
در روايات بسياري روي اين سجده، سفارش شده است.(1)
حتي اگر چيزي هم نگوييم، به شكرانه ي نعمت ها و سپاس از توفيق طاعت و بندگي، پيشاني و صورت بر زمين نهادن و حالت سپاس گرفتن، شكر است. ولي بهتر است ذكرهايي چون شكرا لله، يا حمداً لله و... گفته شود.
در حديث آمده است اگر انسان به طول يك نفس كشيدن مرتب بگويد: «يا رب»، «يا رب»، خداوند خطاب مي كند: «لَبَّيْكَ مَا حَاجَتُك » حاجتت چيست تا برآورم؟ (2)
به تعبير امام صادق عليه السلام سجده ي شكر بعد از نماز، دليل كامل شدن نماز و خشنودي خدا و خوشامدن و اعجاب فرشتگان است. خداوند از آنان مي پرسد: پاداش اين بنده ي شاكر چيست؟ مي گويند: رحمت تو، بهشت تو، حل مشكل او،... خداوند مي فرمايد: همانگونه كه او از من تشكر كرد، من هم از او سپاسگزارم. اين جمله مي فهماند كه رضايت و سپاس الهي از همه ي نعمت ها برتر است. (3)

در بيان فضيلت و كيفيّت سجده شكر است
اجماعيِ علماء شيعه است كه سجده شكر، در وقتِ متجدّد شدن نعمتي، يا دفع شدن بلايي؛ سنّت مي باشد و بهترين افرادش سجده بعد از نماز است براي شكر توفيق اداي نماز.
ابن بابويه به سند موثّق از حضرت صادق عليه السلام روايت كرده است كه:
روزي حضرت رسول صلي الله عليه و آله در بعضي از كوچه هاي مدينه سواره مي رفت، ناگاه پا را گردانيد، و فرود آمد، و به سجده افتاد، و بسيار طول داد سجود را. پس سر برداشت و باز سوار شد. اصحاب از سبب اين حال سؤال كردند؛ فرمود كه جبرئيل نازل شد و سلام پروردگار مرا رسانيد، و بشارت داد مرا كه خدا تو را در ميان امّت خود خوار نخواهد كرد. مالي نداشتم كه تصدّق كنم، مملوكي نداشتم كه آزاد كنم؛ پس سجده شكر پروردگار خود كردم.

همچنين به سند معتبر از حضرت امام محمّد باقر عليه السلام روايت كرده است كه:
پدرم امام زين العابدين عليه السلام هيچ نعمتي از خدا ياد نكرد مگر آن كه به شكر آن سجده كرد؛ و هيچ آيه نخواند كه در آن سجده باشد مگر آن كه سجده مي كرد؛ و دفع نكرد خدا از او بدي را كه از آن مي ترسيد، مگر آن كه سجده كرد؛ و از هر نماز واجب كه فارغ شد بعد از آن سجده كرد؛ و هر وقت كه توفيق مي يافت كه ميان دو كس اصلاح كند البتّه براي شكر آن سجده مي كرد؛ و در جميعِ مواضعِ سجودِ آن حضرت، اثر سجود بود و به اين سبب آن حضرت را سجّاد مي ناميدند.
به سند صحيح از حضرت صادق عليه السلام روايت كرده است كه:
هر مؤمن كه از براي خدا سجده كند براي شكر نعمتي در غير نماز، حق تعالي براي او ده حسنه بنويسد، و ده گناه محو كند، و ده درجه در بهشت بلند گرداند.
و به سندهاي معتبر بسيار از آن حضرت منقول است كه: نزديكترين احوالِ بنده به خدا، در حالتي است كه در سجده باشد و گريان باشد.
و در حديث صحيح ديگر فرمود كه: سجده شكر واجب است بر هر مسلماني؛ تمام مي كني به آن نماز خود را، و خوشنود مي گرداني به آن پروردگار خود را، و ملائكه را از خود به عَجَب مي آوري؛ به درستي كه هر گاه كه بنده نماز كند، و بعد از آن به سجده شكر رود، پروردگارِ عالميان حجاب را از ميان بنده و ملائكه بگشايد، پس گويد: اي ملائكه من! نظر كنيد به سوي بنده من كه ادا كرد فرضِ مرا، و تمام كرد عهدِ مرا، پس سجده كرد نزد من براي شكر آنچه من بر او انعام كرده ام؛ اي ملائكه من! او را چه بايد داد؟ گويند: پروردگارا! رحمتِ تو. پس فرمايد كه: ديگر چه بايد داد؟ گويند: پروردگارا! بهشتِ تو. باز فرمايد كه: ديگر چه بايد داد؟ گويند: كفايتِ مهمّات او، و برآوردن حاجتهاي او. پس حق تعالي مكرّر سؤال نمايد، و ملائكه جواب گويند، تا آن كه ملائكه گويند: پروردگارا! ديگر ما چيزي نمي دانيم. آن گاه خداوند كريم فرمايد كه: من او را شكر كنم چنانچه او مرا شكر كرد؛ و اقبال كنم به سوي او به فضل خود، و رحمت عظيم خود را در قيامت به او بنمايم.
و در حديث ديگر فرمود:
حضرت رسول صلي الله عليه و آله در سفري بر ناقه سوار بود، ناگاه فرود آمد و پنج سجده بجاي آورد؛ چون سوار شد پرسيدند كه: يا رسول اللَّه! كاري كردي كه پيش تر نمي كردي؟ فرمود كه: در اين وقت جبرئيل بر من نازل شد، و مرا پنج بشارت داد؛ براي هر بشارتي سجده كردم.
در حديث معتبر از حضرت امام رضا عليه السلام منقول است كه:
چون بنده اي در سجده ثاني باشد و خواب او را بربايد، حق تعالي فرمايد كه: قبض روح بنده ي خود كردم در هنگامي كه مشغول طاعت من بود.
و به سند صحيح از حضرت صادق عليه السلام مروي است كه: خداوندِ عالميان، ابراهيم عليه السلام را براي آن خليل خود گردانيد كه سجده بر زمين بسيار مي كرد.
و در حديث معتبر ديگر فرمود: چون نعمتي از نعمتهاي خدا را بر خود به يادآوري و در موضعي باشي كه كسي از مخالفان تو را نبيند پهلويِ رويِ خود را بر زمين گذار، و اگر در جايي باشي كه ايشان باشند و نتواني سجده كرد، دست بر پائين شكم گذار و خم شو براي تواضع و شكستگي نزد خدا؛ و دست بر شكم گذاشتن براي آن است كه مخالفان گمان كنند كه پيچي در شكم تو به هم رسيده است.
و در روايات بسيار وارد شده است كه: حق تعالي به حضرت موسي عليه السلام خطاب كرد: مي داني كه چرا تو را برگزيدم از ميان خلق و كليمِ خود گردانيدم؟ موسي گفت: نمي دانم اي پروردگار من ! فرمود: براي آن كه بر احوالِ بندگانِ خود مطّلع شدم و در ميان ايشان كسي را نديدم كه نزد من نفسش از تو ذليل تر باشد، چون از نماز فارغ مي شوي دو طرفِ رويِ خود را بر خاك مي گذاري.

به سند صحيح منقول است كه: حضرت امام رضا عليه السلام آنقدر در سجود مي ماندند كه سنگريزه مسجد از عرقِ او تر مي شد، و دو طرف روي خود را به زمين مسجد مي چسبانيدند.
به سند موثّق از حضرت رضا عليه السلام منقول است كه:
سجده بعد از نماز واجب، شكر خداست بر آن كه توفيق داده بنده خود را بر آن كه ادا كرد فرض او را؛ و كمتر آن چه در اين سجده گويند آن است كه: سه مرتبه بگويد: «شُكْراً للَّهِ».
راوي پرسيد: چه معني دارد «شُكْراً للَّهِ»؟
حضرت فرمود كه: معنيش آن است كه اين سجده از من شكر خداست و آن كه مرا توفيق داد كه به خدمت او قيام نمودم، و فرض او را ادا كردم؛ و شكر خدا موجب مزيدِ نعمت، و توفيقِ طاعت است؛ و اگر در نماز تقصيري مانده باشد كه به نافله ها تمام نشده باشد، به اين سجده تمام مي شود.
و امّا كيفيّت اين سجده: به هر نحو كه واقع شود به عمل مي آيد، و احوط آن است كه اگر بر زمين باشد و تواند، مانند سجده نماز بر هفت عضو، سجده كند و پيشاني را بر چيزي گذارد كه در نماز بر آن مي گذارد؛ و افضل آن است كه بر خلاف سجده نماز دست ها را بر زمين بخواباند، و سينه و شكم را بر زمين برساند.
و سنّت است كه اوّل پيشاني را بر زمين، پس طرف راست رو را، پس طرف چپ رو را، پس باز پيشاني را بر زمين گذارد؛ و به اين سبب دو سجده شكر مي گويند. و ظاهراً بدون ذكر نيز به عمل مي آيد، و سنّت است كه ذكري بكند، و بهتر آن است كه يكي از اذكار و ادعيه باشد كه مذكور خواهد شد.

مستحب است كه اين سجده را طول دهد؛ چنانچه منقول است كه:
حضرت امام موسي كاظم عليه السلام بعد از طلوع صبح سجده مي كرد تا وقت زوال و بعد از عصر تا شام.
و در حديث ديگر وارد شده كه: آن حضرت زياده از ده سال هر روز بعد از طلوع آفتاب تا وقت زوال در سجده بودند.

و در رجال كشي مذكور است كه: فضل بن شاذان به نزد ابن ابي عمير آمد، و او در سجده بود، و سجده را بسيار طول داد، چون سر برداشت و طول سجده او را مذكور ساختند، گفتند: اگر سجود جميل بن درّاج را مي ديدي سجودِ مرا طويل نمي شمردي. و گفت: روزي به نزد جميل رفتم و او سجده را بسيار طول داد، چون سر برداشت گفت: اگر سجده محمد بن ابي عمير را مي ديدي از سجده من تعجب نمي كردي؛ و ابن ابي عمير گفت كه: اگر طول سجده معروف بن خَرَّبوذ را مي ديدي سجده مرا سهل مي شمردي.
و همچنين از فضل بن شاذان روايت كرده است كه: حسن بن عليّ بن فضّال به صحرا مي رفت براي عبادت، و سجده را چندان طول مي داد كه مرغ مي آمد و بر پشتش مي نشست؛ به گمان آن كه جامه اي است كه افتاده است، و وحشيان بر دور او چرا مي كردند و از او وحشت نمي كردند.

و همچنين روايت كرده است كه: عليّ بن مهزيار چون آفتاب طلوع مي كرد به سجده مي رفت و سر برنمي داشت تا براي هزار نفر از برادرانِ خود دعا مي كرد، مثل آن چه از براي خود دعا كرده بود؛ و بر پيشاني او پينه اي بود مانند زانوي شتر؛ از بسياريِ طول سجود.
و همچنين روايت كرده است كه: ابن ابي عمير بعد از نماز صبح به سجده شكر سر مي گذاشت، و سر برنمي داشت مگر وقت ظهر.
و افضل آن است كه: سجده شكر بعد از جميع تعقيبات باشد، و پيش از نوافل؛ و در نماز مغرب اكثر گفته اند كه بعد از نوافل به عمل آورد، و بعضي پيش از نوافل گفته اند؛ و ظاهراً هر دو خوب است، و پيش از نوافل بجا آوردن افضل است، چنانچه حِميَري از حضرت صاحب الزمان عليه السلام روايت كرده است؛ و اگر هر دو را به عمل آورد شايد بهتر باشد.(4)

از امام صادق(ع) آمده است كه فرمود:
«وقتي يكي از شماها نعمت خدا را بياد آورد، شايسته است كه صورت بر خاك نهد و اگر نتوانست كه از مركب پائين آيد سر بر قربوس (كوهه قسمت جلوي) زين بگذارد و اگر آن هم ميسر نبود صورت خود را بر كف دست بگذارد و بدين شكل در برابر نعمت خدا، سپاسگزاري كند.»
در كتاب «من لا يحضره الفقيه» آمده است كه براي بجاي آوردنده سجده شكر، شايسته است كه دو ساعد (بين دست و آرنج) خود را بر زمين بگسترد.(5)

پاورقي

1- در جلد 83 بحارالانوار، 63 حديث از پيشوايان معصوم درباره ي سجده ي شكر، نقل شده است.
2- بحارالانوار، ج 83، ص 205.
3- راز نماز، محسن قرائتي، ص92-91 به نقل از وسائل الشيعه، ج 4، ص 1071.
4- مقباس المصابيح، علامه مجلسي، ص 181-187.
5- نماز يا بهترين راه خودسازي، ميرخليل سيدنقوي، ص94، ستاد اقامه نماز، چاپ: دوم، تابستان 1376.

بازگشت