باغ سرسبز حضور


اي نماز اي آيه ي خورشيدي ام
بهترين همسايه ي خورشيدي ام

اي تمام عشق در پيراهنت
سنبلستان طلب در دامنت

اي تمام روح و جسم و جان من
اي بهار ساحل چشمان من

با نگاهت تا افق پر مي كشم
روح سبزت را به دفتر مي كشم

اي نماز اي جنگل سبز دعا
اي كلامت فرصت آئينه ها

در حضورت عشق معنا مي شود
غنچه از شوقت شكوفا مي شود

با تو شب لبريز ايمان مي شود
عشق با ذكرت نمايان مي شود

جلوه ي صد روح در چشمان توست
سجده اي مشروح در دامان توست

سجده يعني روح را پر دادن است
دل به احساس كبوتر دادن است

سجده يعني خويش را آزاد كن
عشق را با يك نفس فرياد كن

تا دلت با روح همبستر شود
بعد از اين در عشق خاكستر شود

با تو امشب خويش را فهميده ام
عقل دورانديش را فهميده ام

با تو دست پاك باران با من است
با تو احساس بهاران با من است

بي تو از احساس خود كم مي شود
بي تو يك اندوه مبهم مي شود

بي تو خود را در زمين گم مي كنم
در حصار پشت دين گم مي كنم

باغ سرسبز حضوري اي نماز
آيه ي لبريز نوري اي نماز

تو هوايي تازه داري اي نماز
عشق بي اندازه داري اي نماز

هر كه با چشمان سبزت خو كند
خويش را در معرفت يكرو كند

جعفر كريمي جويباري

بازگشت