عطر پرواز
نماز امام حسين (ع)
در تب بيداد، صحرا مي گداخت
آسمان از داغ گلها مي گداخت
آيه آيه عشق بود و موج خون
سوره سوره روح صحرا مي گداخت
كربلا از پرپر گل هاي باغ
بي قرار و ناشكيبا مي گداخت
سوز تب دل را به آتش مي كشيد
جان در آتش رها را، مي گداخت
در ميان شعله آباد جنون
لاله اي رنگين و زيبا، مي گداخت
از عروج ناگهان لاله ها
يك دل تنهاي تنها، مي گداخت
دست و مشك و آفتاب و تشنگي
سينه را فرياد و غوغا مي گداخت
چهره از خون دل آذين بسته بود
ديده از داغ تماشا مي گداخت
درد غربت بود و پاياني نداشت
آسمان هم از غم ما مي گداخت
كربلا تفسير درد لاله ها
از غم امروز و فردا مي گداخت
غرقه ي راز و نياز عشق بود
او كه در آتش سراپا مي گداخت
عطر پروازش به دل ها مي نشست
عطر پروازي كه ما را مي گداخت
نسترن قدرتي