صبح صادق


تو اي وضوي هميشه، نماز طولاني
به صبح صادق شب هاي قدر مي ماني

شبيه واژه ي درياست نام زيبايت
لطيف و آبي و بي انتها و طوفاني

بدون ياد تو خار است زندگي در چشم
و با تو عشق پر از فرصت فراواني

تمام مردم اين شهر خوب مي دانند
تو يادگار غديري و اوج ايماني

تو خانه زاد خدايي و قلب قبله ي عشق
تو اقتدار نمازي و روح عرفاني

منم خرابه نشين دلي كه تاريك است
بيا به خلوتم اي آشناي نوراني

به كاسه هاي پر از شير كودكان سوگند
كه درد شيعه ندارد پس از تو درماني

منم رها شده در اين كوير «تنها» يي
ببار بر سر اين تشنه ي بياباني

سيد حسن عباسي «تنها»

بازگشت