آرزوي تو


در آن نفس كه بميرم در آرزوي تو باشم
به آن اميد دهم جان كه خاك كوي تو باشم

به وقت صبح قيامت كه سر ز خاك برآرم
بگفتگوي تو خيزم به جستجوي تو باشم

به مجمعي كه در آيند شاهدان دو عالم
نظر به سوي تو دارم، غلام روي تو باشم

حديث روضه نگويم گل بهشت نبويم
جمال حور نجويم، دوان به سوي تو باشم

مي بهشت ننوشم ز دست ساقي رضوان
مرا به باده چه حاجت كه مست روي تو باشم

سعدي

بازگشت