همسفر نور


باز به شوق نماز پر شدم از عطر و گل
كفتر دل پر كشيد پر شدم از عشق و شور

از افق جانماز پر زدم از دشت شب
صبح معطّر رسيد تا افق پاك نور

عطر حقيقت رسيد من همه باور شدم
من متولد شدم من من ديگر شدم

باز به شوق نماز پيچك دل رشد كرد
همسفر نور شد رد شد از اندوه سرد

وه چه صميميتي است در كلمات نماز
هرچه بگويم كم است من ز صفات نماز

دكتر غلامعلي افروز

بازگشت