عبور


شوري اندازه از خويش گذر كردن ها
در تو جاري ست، علي رغم حذر كردن ها

چيست در خواهش چشمان تو، اي بغض زلال!
ظهر را پشت سرِ عشق، به سر كردن ها!

سينه و تير، دل و نيزه و پيشاني و سنگ
چيست در دست و دل و سينه سپر كردن ها

عقل انديش ترين حوصله ها مي ماند
در تو و كار تو، اي شوق خطر كردن ها!

هفتمين خوان من و توست هم اينك، يعني
بابتِ دوست ز خود صرف نظر كردن ها

اين وضو چيست كه شرط است تماميت آن
دست در كاسه اي از خون جگر كردن ها (1)

هرم سجاده سوزِ تو و اين نيت سرخ:
دشت را سوختن و زير و زبر كردن ها

آخرين سجده و بي واسطگي با ملكوت
آخرين سجده و در دوست نظر كردن ها

مصطفي ملك عابدي

پاورقي

1- ركعتان في العشق لا يصح وضوءهما الاّ بالدّم.

بازگشت