*- لطفا در خصوص اهميت نماز و قرآن كريم توضيح دهيد ؟


ما وقتي نماز مي خوانيم با كسي حرف مي زنيم كه بسيار بزرگ وبا عظمت است طوري كه بزرگي و عظمت او را نمي توانيم توصيف كنيم يا كسي رابا او مقايسه كنيم و بگوييم بزرگي و مقامش مانند فلان شخص است راستي وقتي خيلي سالها پيش به دبستان مي رفتم مدير مدرسه براي من شخصيت بسيار بزرگي بود و احساس مي كردم كه كسي مانند او داراي اين ميزان شخصيت و احترام نيست و روزي كه من به اتفاق مادرم براي كاري به او مراجعه و پيش او رفتم و او با من به صحبت نشست و در خود احساس غرور و شخصيت مي كردم و به خود مي باليدم كه با چنين فرد بزرگي هم صحبت شده ام تا چند روز و هفته هاي بعد اين موضوع رابا بچه ها در ميان مي گذاشتم و به خود مي باليدم زيرا با صحبت كردن با او احساس خوبي به من دست داده بود و احساس مي كرديم كه من هم فرد بزرگ و با شخصيتي شده ام كه توانسته ام با او هم كلام شوم.
دو ست عزيز : در نماز ما با كسي صحبت مي كنيم كه از همه بزرگ تر و دانا تر و مهربانتر است طوري كه هيچكس به دانايي توانا يي مهرباني وبزرگي او نمي رسد . اگر ما وقتي كه مي خواهيم نماز بخوانيم به ياد بزرگي و توانايي و مهرباني و قدرت خداوند بيفتيم و اين نكات را براي خود ياد آوري كنيم از اينكه با او هم كلام مي شويم در خود احساس بزرگي مي كنيم ووقتي اين ارتباط و صحبت را هر روز تكرار مي كنيم و با توجه به او نيايش مي كنيم بين ما و خدا اُنس و اُلفت و دوستي ايجاد مي شود. كه اين دوستي در تمام مراحل زندگي به درد ما مي خورد چرا كه خدا همه جا هست هميشه صداي مارا مي شنود و هميشه درد ما را خوب مي فهمد هميشه نسبت به ما از همه حتي مادرمان مهربان تر است حتي محبتي كه مادرم به من دارد را خدا به او داده تا با من مهربان باشد و من در دنيا احساس تنهايي نكنم و با محبت او رشد پيدا كنم و عقل و شعورم به مرحله بالا تري برسد كه بتوانم فكر كنم و بفهمم كه همه اين صحبت ها و محبت ها ي ديگري كه به من مي رسد ذره اي از محبت بي انتهاي خداوند است زيرا اوست كه همه ما را آفريده و محبت را در قلب هاي ما قرار داده بخاطر همين محبت ها و نعمت هايي كه خداي بزرگ و مهربان به من داده است هر روز نمازم را با نام او او و با تشكر ا زاو شروع كنم و مي گويم:
{بسم الله الرحمن الرحيم الحمدلله رب العالمين} من از ديگران محبت و كمك مي بينم همه و همه بخاطر توست پس اگر من از آنها تشكري مي كنم در واقع اين تشكر به تو بر مي گردد چرا كه تو اين نيرو را در بدن آنها قرار دادي كه با دستهانشان به كمك من بيايند و با فكر شان مشكلات را حل كنند .
{الرحمن الرحيم} تو به ما نعمت هايي بخشيدي و اين نعمت ها را براي همه پاشيدي در اين دنيا كه هستيم همه را مشمول نعمت هاي بي پايانت كردي گفتي از اين نعمت ها طوري استفاده كنيم كه از بين نروند بلكه بيشتر شوند و به وسيله پيامبرانت راهها يي را كه باعث زوال و از بين رفتن نعمت وظهور قهر تو مي شد را برايمان گفتند و در آخر هشدار دادي كه جهان ديگري بعد از اين جهان در پي دارم كه در صورتي كه از نعمت ها درست استفاده كنيم ودر جاي خود مصرف كنيم و اسراف و گناه نكنيم در آن جهان كه نتيجه اعمال اين دنيا ماست به نعمت هاي زيبائهاي و لذت هاي بيشتر و بزرگتري خواهيم رسيد كه در فكر و عقلمان نمي گنجد اما اگر درست نعمت ها را مصرف نكرديم ديگر در آنجا از نعمت لذت و محبت خبري نيست .
{مالك يوم الدين} چرا كه آن روز حاكم فقط تويي به كسي ظلم نمي كني و عادلانه رفتار مي كني اگر كسي در اين دنيا نعمت ها را در راه خودش مصرف نكرد نبايد در دنيايي ديگر مثل كسي باشدكه ما سعي و تلاش از نعمت ها مراقبت كرده واز آنها استفاده كرده از نعمت زبانش بوسيله نگه داشتن از دورغ و غيبت و تهمت ..... قدرداني كرده و چشمش را از ديدن منظره هاي نادرست نگه داشتن گوشش را از شنيدن نغمه هاي شيطاني حفظ كرده و ..... و اينها را به راحتي انجام نداد چرا كه شيطان هم او را وسوسه مي كرده كه نعمت زوالي كند اما او با تلاش خود و باكمك تو توانسته بر آنها پيروز شود .
{اياك نعبد واياك نستعين}خدا همه قدرتها و محبت ها ....... از چشمه فياض تو نشات مي گيرد توبه همه چيز دانايي وآگاهي و راه چاره را از همه بهتر مي داني و راه رشد وخوشبختي مرا در دنيا و آخرت تو از همه بهتر برنامه ريزي مي كني چرا كه تو مرا آفريده اي و به سود و زيان من آگاهي داري پس تنها تو شايسته اطاعت و پرستش هستي من تنها در برابر تو و نعمت هاي تو ست كه واله و شيدا مي شوم و در برابر عظمت تو سر تعظيم فرود مي آورم و باز تنها از تو كمك مي طلبم و به كسي جز تو اميد نمي بندم چرا كه ديگران اگر كمك تو باشد تواني ندارند او اگر در راه تو نباشند به من كمكي نخواهند رساند علاوه بر اينها ديگران هميشه نيستند و درد مرا نمي فهمند و به همين خاطر نمي توانند به من كمكي برسانند مگر آنكه لطف تو يار شود و به وسيله مدد تو مرا ياري مي دهند.
{اهدنا الصراط المستقيم } خدايا من به اين اعتراف رسيدم كه حمد وسپاس مخصوص توست و اگر بهشت و دوزخي هست به عدل تو واطاعت و پرستش شايسته توست اما تو مي داني كه وسوسه شيطان مرا رها نمي كند وسعي دارد ياد لطيف تو را از خاطرم پاك كند وانديشه هاي پليد وحرام به تصوير كشد اما تو دست ناتوان مرا بگير و به راه راستي و پاكي هدايت كن.
{صراط الذين انعمت عليهم }همانطور كه انسانهاي پاك نهاد را هدايت كردي و به نعمت هدايت توفيق نعمت رهبري مردان حق ونعمت علم وعمل وجهاد وشهادت بهره مند ساختي.
{غير المغضوب عليهم} آنها كه بر اثر اعمال زشت و انحراف عقيده غضب تو دامنگيرشان شده و نه آنها كه جاده حق را رها كرده و در بيراهه گمراه و سرگردان شدند ( 1)
دوست عزيز: هر روز در نماز چند بار با خدا نيايش مي كنيم و هر بار با توجه و تمركز فكر تكرار مي كنيم كه حمد و ستايش مخصوص توست نعمت ها ا زآن تو بهشت و دوزخ به عدل تو و اطاعت و پرستش شايسته توست در طول روز در كنار هرنعمت دست مهربان خدا را مي بينيم و با نعمت ها خدا بر او نمي شوريم و نمك نشناسي نمي كنيم و چون او را سر چشمه نيكيها و خير ها مي دانيم اطاعت او را بر اطاعت ديگران ترجيح مي دهيم و براي رشد و صلاحمان و نجات از گرفتاريها تنها ا زاو كمك مي طلبيم و به اين ترتيب در طول روز به يا د خدا هستيم و اگر توانستم اين تفكر را در طول روز داشته باشيم و به آن تداوم دهم و در مورد آن خوب بينديشيم در نماز با تمركز فكري و حضور قلب بيشتري به آنها اعتراف مي كنيم و نماز ي كه با حضور قلب خوانده شود نه تنها خودش بالا مي رود بلكه صاحبش رانيز بالا مي برد چرا كه با عث مي شود شخص در طي روز بيشتر به ياد خدا باشد و به همان نسبت كمتر است به گناه بيفتند و به خاطر همين است كه گفته اند
{ ٍانّ الصلوه تَنهي عَنِ الفحشا ء والمنكر } ( 2) نماز انسان را از كار زشت دور نگه مي دارد .
منابع
1-تفسير نمونه , زير نظر ناصر مكارم شيرازي , جلد 1 , ص 52
2-قرآن كريم سوره مباركه عنكبوت , آيه 45
*- در پاسخ به قسمت دوم سؤال شما دوست عزيز در ابتدا سخن كوته از دانشمند آلماني در عظمت قرآن مي آوريم ايشان مي فرمايند : ( قرآن اثري است كه( احيانا) بواسطه سنگيني عبارت آن خواننده در ابتدا رميده ميشود و سپس مفتون جاذبه آن مي گردد و بالاخره بي اختيار مجذوب زيبائيهاي متعدد آن مي شود ( 3) ساليان درازي است كشيشان از خدابي خبر ما را از پي بردن حقايق قرآن مقدس و عظمت آورنده آن محمد« صلي الله عليه واله» دور نگه داشته بودند. اما هر قدر كه ما قدم در جاده علم و دانش گذارده ايم پرده هاي جهان و تعصب نابجا از بين مردم ميرود و به زودي اين كتاب توصيف نا پذير ( قرآن ) عالم را به خود جلب نموده و تاثير عميقي در علم و دانش كرده سرانجام محور افكار مردم جهان مي گردد .
ما در ابتدا از قرآن رو گردان بوديم اما طولي نكشيد كه اين كتاب توجه ما را به خود جلب كرد و ما را دچار حيرت ساخت تا آنجا كه در برابر اصول و قوانين علمي و بزرگ آن سر تسليم فرود آورديم ›(4)
قرآن كتاب مقدس مسلمانان و اساس تعليمات اسلامي است . معاني الفاظ و اصوات و حروف آن همگي در نزد مسلمانان مقدس و ستودني است قرآن بر خلاف كتابهاي مقدس مسيحيان از لحاظ تاريخي كاملا در ديد ما قرار دارد و تاريخ آن به شفافي بر ما آشكار است حتي مي دانيم كدام آيه در كلام موقعيت نازل شده است ودر اين باب مسلمانان كتابها نگاشته اند كه به اسباب نزول نامبردار است .
باور مسلمانان در باره قرآن با آنچه معمولا در باره كتابهاي مقدس مسيحيان گفته مي شود تفاوت عمده دارد ؛ زيرا در تلقي مسلمانان كلمه به كلمه قرآن سخن خداونداست . در حاليكه در تلقي بسياري از مسيحيان كتاب مقدس تعبيري از تجربه ديني عيسي است كه لزوما از فرهنگ و زبان قوم خو اثر گرفته است و كلمات آن عين سخن خداوند نيست . ريشه تمامي علوم اسلامي – از كلام فلسفه تا فقه و حقوق و اخلاقي – همگي در آيات قرآن است ؛ شك نيست كه قرآن يك كتاب علوم طبيعي يا طب و روانشناسي و علوم رياضي نيست قرآن يك كتاب هدايت و انسان سازي است و علوم طبيعي و اسرار آفرينش و شگفتيها ي جهان هستي دارد . مخصوصا در بحثهاي توحيدي به تناسب برهان نظم ,پرده از روي اسرار جهان آفرينش برادشته , ومسائلي را فاش كرده كه در آن عصر و در آن محيط حتي براي دانشمندان ناشناخته بود .(5)
ژول لابوم انديشمند و نويسنده فرانسوي در كتاب تفصيل الايات مي گويد : دانش و علم براي جهانيان از سوي مسلمانان بدست آمد و مسلمين علوم را از قرآن كه دريايي دانش است گرفتند و نهرها از آن براي بشريت درجهان جاري ساختند .
و دينورت مشترق ديگر چنين مي گويد : واجب است اعتراف كنيم كه علوم طبيعي و فلكي و رياضيات كه در اورپا رواج گرفت عموما از بركت تعليمات قرآني است و ما مديون مسلمانا نيم بلكه اورپا از اين جهت شهري از اسلام است خارق العاده بودن قرآن را از جهات متعددي مي توان نشان داد برخي بدين قرارند : اعجاز طريقي , اعجاز معنايي ,(6)
اعجاز لفظي .
الف) اعجاز طريقي : آورنده قرآن بي هيچ ترديدي يك فرد عامي بوده است و نام او هرگز در ميان دانشوران و اديبان آنروز شنيده نمي شد . وي محمد بن عبدالله « صلي الله عليه واله و سلم» نواده عبد المطلب بزرگ قريش بود كه در مكه زندگي ميكرد ..... او اگر چه از لحاظ اخلاقي و امانت داري , شهرت عام و خاص بود اما از جهت بيان كلمات حكيمانه شهرتي نداشت قرآن ا زاو به اسم امي نام مي برد .
( پس به خدا و فرستاده او كه پيامبر درس نخوانده اي ُامّي ) است كه به خدا و كلمات او ايمان دارد بگرويد و او را پيروي كنيد اميد كه هدايت شويد )(7)
نه فقط پيامبر امي بود , بلكه در محيط آن روز مكه علم و دانش رواجي نداشت و بيان هنر تنها در وصف اميان پست آدمي , درخشش داشت , و شاعران يا اشعاري تغزلي با مظامين شهواني و يا اشعار حماسه با مضامين تحريك غضب و تشديد روحيه انتقام جويي مي سرودند . در چنين شرايطي آيا ترديدي وجود داردكه تنها از طريق غير عادي امكان داشت چينن سخناني بگويد ؟ اگر آيات قرآن محصول خرد و انديشه خود او بود ، بايد لااقل از سالها قبل كلماتي مانند قرآن از زبان او شنيده مي شد .
بانو دكتر لورا و اكسيا والگيري استاد دانشگاه ناپل در كتاب پيشرفت سريع اسلام مي نويسد : كتاب آسماني اسلام نمونه اي از اعجاز است . قرآن كتابي است كه نمي توان از آن تقليد كرد نمونه سبك و اسلوب آن در ادبيات سابقه ندارد تاثيري كه اين سَبك در روح انسان ايجاد مي كند ناشي از امتيازات و بر تريهاي آن است چطور مي تواند اين كتاب اعجاز آميز ساخته محمد «صلي الله عليه واله و سلم» باشد در صورتيكه او يك نفر عرب درس نخوانده اي بود ........ ما در اين كتاب گنجه ها و ذخايري از علوم مي بينيم كه فوق استعداد و ظرفيت با هوشترين اشخاص و بزرگتر

پاسخگوئي به سؤالات ديني آستان قدس رضوي

بازگشت