بعضي از نوجوانان و جوانان ميگويند كه خداوند را بايد با دل ياد كرد نهبا نماز و زبان و همچنين خدا ان


الف) هيچ كس منكر اين نيست كه بايد خدا را در دل خواند; بلكه

اشكال در اين است كه چنين افرادي هيچ شناخت و معرفتي نسبت به خدا و

وظايف و مسوئوليتهاي خود در مقابل او ندارند. افراد خدا باور و معتقد به

او، در مرتبهئ اول، در صدد شناخت وظايف و تكاليف خود هستند پس از اين

شناخت، به وظايف و مسوئوليتهاي خود عمل ميكنند و تكاليف شرعي

واجب خود را انجام ميدهند.

پس اگر قصد ما نزديكي، تقرب و معرفت خداوند است، بايد در ابتدا به

دستور او گوش فرا دهيم و خواستههاي او را مقدم بر خواستههاي خود

بدانيم.

در مرتبهئ دوم، بايد به اعمال و كردار و گفتار خود روح و رونق ببخشيم و

آنهارا با آگاهي، عشق و لذت انجام دهيم. مهمترين وسيله در اين راه، توجه

قلبي و دروني به خدا و طهارت نفس و شناخت او از راه دل است.

عارفان و عاشفان واقعي خدا، از راه دل به عبادتها و نيايشهاي عاشقانه

ميپردازند و به مراتب و مقامات والايي دست مييابند.

ب) دربارهئ شناخت و معرفت خدا نيز بايد به چند طريق و شيوه عمل كنيم:

1. مطالعه براهين و ادلهئ خداشناسي و توحيد;

2. انديشه و تامل در آيات و نشانههاي خداوند، توجه به جهان هستي و

نعمتها و شناخت آفريدگار هستي از طريق اين آثار و نشانهها;

3. سير و سلوك و توجه باطني به خدا; يعني، شناخت خداوند از طريق دل

پاك و خالص;

در اين رابطه آمده است: روزي شخصي از حضرت علي(ع) پرسيد: آيا خدا

را ديدهاي به آن حضرت فرمود: بلي، خدايي را كه نبينم، عبادت نميكنم؟

آن مرد شگفت زده پرسيد: چگونه؟ امام (ع) جواب فرمود: با قلب و دلم

خدا را ميبينم (راي قلبي و ربي).

دكتر حداد عادل در زمينه بي نهايت بودن انسان مينويسد:

((پس انسان موجودي است ؤ بر خلاف همه اشياي طبيعت ؤ موجودي بي

نهايت طلب است. هر چيزي در طبيعت حدي و محدوديتي دارد، اما تقاضا

و تمناهاي درون آدمي، اندازه ندارد.

خداوند با قرار دادن ارادهئ آزاد و اين ميل به نامتناهي در وجود آدمي، مهر

خود را به عنوان سازنده و صانع بر انسان زده است. گرفتاريهاي ما همه از

آن جا است كه در درون و در عالم درون ما يك ميل دائمي به سمت يك

حقيقت نامتناهي وجود دارد و ما اين طلب نامتناهي را، معطوف و متوجه

ميكنيم به سمت امور متناهي و از مواجههئ اين مطلب نامتناهي با امور

متناهي، هزاران گرفتاري براي خود و جامعه ايجاد ميكنيم))(نيايش، ص

28)

حال نماز راه ونردباني است براي صعود به سمت حقيقت نامتناهي، براي

موجودي كه در عالم درون، درد بينهايتطلبي دارد.

ما مانند ماهيان كوچكي هستيم كه در راهي دور مانده از دريا و اقيانوس،

آرزوي رسيدن به دريا و اقيانوس را داريم كه نماز به ما جهت ميدهد اين

بينهايتطلبي جز از مسير نماز، نيايش، عبادت و عشق و دلدادگي به خدا،

ارضا نميشود.


ستاد اقامه نماز

بازگشت