چگونه نماز انسان را از گناه باز مي دارد ؟


اصـولا بـايـد تـوجه نمود كه عامل اساسي براي بازداري انسان از خلاف و گناه , همان ايمان و ياد خداست . انـسـان غـافل از خدا به سرانجام اعمال و كردار خويش نمي انديشد و براي ارضاي تمايلات و غرايز سركش خود حد و مرزي نمي شناسد . بـرعكس , ياد خدا , خدايي كه از تمام كارهاي كوچك و بزرگ ما آگاه است , خدايي كه از آنچه در انـديـشـه مـا مي گذرد مطلع و با خبر است , ما را از خودكامگي و هوسراني و مرز نشناسي باز مي دارد . راه طـبـيـعي و موثر و پيوسته براي كنترل غرايز و خواسته هاي نامشروع , ياد خدا ,ياد مقام اولياي خدا , ياد كيفرهاي خطاكاران و ياد پاداش فرمانبرداران اوست . قـرآن , مـردان خـدا را چـنين معرفي مي كند : رجال لاتلهيهم تجاره و لا بيع عن ذكراللّه و اقام الـصـلـوه و ايـتاء الزكوه ; مرداني كه نه تجارت و نه معامله اي آنان رااز ياد خدا و بر پاداشتن نماز و اداي زكات غافل نمي كند . (2) نـاگـفته پيداست غفلت از خدا و بي خبري از او موجب تيرگي عقل و خرد و كم فروغي نور وجدان مي گردد . امـيـرمومنان عليه السلام براي ياد خدا اهميت خاصي قائل شده و درباره آن چنين مي گويد : ان اللّه جـعـل الـذكر جلاء للقلوب , تسمع به بعد الوقره و تبصر به بعدالعشوه و تنقاد به بعد المعانده ; خـداونـد يـاد خـود را صيقل و روشنايي دلهاي بندگان قرار داده كه در پرتو آن گوش آنها شنوا مي شود و چشم آنها بينا مي گردد وبه جاي دشمني و ستيزه جويي , فرمانبردار مي شوند . (3)عـلـي عـلـيـه السلام در اين جمله ها غفلت را يك نوع كري و كوري براي دلها مي داندكه موجب سركشي و ستيزه جويي و دشمني انسان با حق و حقيقت مي گردد و در برابرآن , ياد خدا را مايه شنوايي و روشني دل معرفي مي كند كه غرايز سركش را مهاركرده و او را از ستيزه جويي با حقيقت باز مي دارد . بـنابر اين بيان , يك فرد غافل از خدا و كيفرها و پاداشهاي او , بسان يك فرد كورو كري است كه بر اسـب سـركشي سوار باشد , بدون ترديد اسب او را به سنگها خواهدكوبيد و در ميان دره اي پرتاب خواهد كرد , ولي افرادي كه دلهايي بيدار و متذكردارند , واكنش اعمال خود را از نزديك مشاهده مي كنند , سخن حق را كاملا مي شنوند ونفس سركش را با ياد خدا مهار مي نمايند . امـام بـاقـر عليه السلام در ضمن اموري كه به يكي از دوستان خود سفارش مي كند ,مي فرمايد : همواره به ياد خدا باشيد , زيرا ياد خدا ميان انسان و ارتكاب عمل خلاف , مانع و حائل مي گردد . (4)اصـبغ بن نباته مي گويد اميرمومنان عليه السلام فرمود : در دو موقع به ياد خداباش , يكي هنگام مصيبت و ديگري وقتي كه با گناه يا خلافي روبه رو مي شوي وياد خدا در موقع روبه رو شدن با گناه مهمتر است ; زيرا ياد وي ميان انسان وگناه حائل مي گردد . بـديـهـي است توجه به خدا درجاتي دارد و هرگز در همه جا يكسان نيست , گاهي به مرحله اي مي رسد كه انسان را در برابر هر نوع گناه بيمه مي كند و ارتكاب گناه به صورت يك محال عادي در مـي آيد , آنان افرادي هستند كه در پرتو ياد خدا قلوبي آرام , دلهايي بيدار , ديدگاني پر فروغ , گوشهايي شنوا و نفوسي فرمانبرداردارند . در بـسياري از مردم , ياد خدا در درجه متوسطي قرار دارد , مثلا افرادي پيدامي شوند كه در عين اين كه به برخي از گناهان آلوده مي گردند , ولي به هيچ وجه حاضر نمي شوند خوني بريزند , مال يـتـيـمـي را بخورند و به ناموس كسي تجاوز كنند ;زيرا مي دانند كه كيفرهاي الهي در اين موارد بسيار سخت و سنگين است و وجدان آنهادر برابر اين گناهان مقاومت مي كند . گـاهي ياد خدا بقدري ضعيف و كم فروغ مي گردد كه فقط به صورت زمينه اي براي ترك گناه جلوه مي كند , چه بسا عوامل نيرومندتري اثر اين زمينه را خنثي مي سازد , ولي هرگاه ياد خدا در همين صورت كه ضعيف است و به اصطلاح علت ناقص است پرورش داده شود , مي تواند انسان را از بسياري از گناهان باز دارد . نـمـاز وسيله ياد خداست يكي از اسرار نماز اين است كه انسان را به ياد خدا مي اندازد و خود قرآن يكي ازفلسفه هاي نماز را همين موضوع معرفي مي كند , چنان كه مي فرمايد : اقم الصلوه لذكري نماز را براي ياد من بپا دار . (5) ناگفته پيداست از آنجا كه نمازعبادت است و آن را بايد به قصد قربت و براي خدا انجام داد , طبعا موجب ياد خداخواهد بود . گذشته از اين , نمازگزار اذكار و جمله هايي بر زبان جاري مي كند كه همگي باعث توجه به خدا و مـايـه يـاد اوسـت ; مـثلا , سوره حمد را كه در حال نماز مي خوانيم ,متضمن ستايش خدا و بيان صفات و افعال او و سپس درخواستهاي مختلف بندگان ازپيشگاه مقدس اوست و اذكار ديگر نماز نيز چنين است . اثري كه نماز در روح و روان ما مي گذارد , همان تقويت روح ايمان و توجه به خداست و اين توجه هـمـان طـور كـه گـفتيم درجاتي دارد و درباره افرادي كه از ارتكاب بسياري از گناهان پروايي ندارند , ياد خدا نسبت به ترك گناهان , تنها به صورت يك زمينه است نه علت تامه . به عبارت ديگر , مقصود قرآن كه مي فرمايد : نماز انسان را از گناه بازمي دارد اين نيست كه هر فـرد نمازگزار در برابر تمام گناهان معصوم مي گردد ,بلكه مقصود اين است كه نماز موجب ياد خـدا و سبب توجه به مقام ربوبي مي شود و اثرطبيعي چنين توجهي اين است كه در انسان زمينه روح اطـاعـت و تـرك گناه پديد آورد ,ولي در عين حال چه بسا ممكن است بر اثر ضعف توجه به خدا , عوامل نيرومندتري اثرآن را خنثي سازد . (6)خلاصه اين كه اگر نماز , نماز باشد در همه كس تاثير در برابر گناه خواهد گذارد . گـاهـي اين تاثير بسيار نيرومند و زماني كمتر است و اين با تفاوت گناهان و تفاوت نمازها تغيير پـيدا مي كند , هر قدر نماز با روحتر و كاملتر باشد , اثر تربيتي و بازداشتن آن از گناه , نيرومندتر است . گذشته از اين , نماز افراد نمازگزار را از بسياري گناهان عملا باز مي دارد و درعين حال زمينه را بـراي تـرك گـناهان ديگر آماده تر مي سازد , زيرا نمازگزار ناچاراست كه براي صحت و قبولي نـمـاز , از بسياري از گناهان اجتناب ورزد ; مثلا , يكي از شرايط نماز , مشروع بودن و مباح بودن تـمـام وسايلي است كه در نماز و مقدمات آن مانند آب وضو و غسل و مكان و لباس نمازگزار , به كار مي رود . ايـن مـوضـوع تـدريـجا سبب مي شود كه گناهان بسياري را ترك كند و در كار و كسب از هر نوع حرام اجتناب ورزد ; زيرا بسيار مشكل است كه يك فرد تنها در امور مربوط به نماز , به حلال بودن آنها مقيد شود و در موارد ديگر بي پروا باشد . شـاهـد اين گفتار اين است : كساني كه تارك نماز هستند , با ترك اين فريضه ,بسياري از فرايض ديـگـر مانند روزه , حج , زكات و خمس را ترك مي كنند و فرقي ميان حلال و حرام و پاك و ناپاك نـمـي گـذارند , ولي بر عكس كساني كه لااقل صورتي از نمازرا انجام مي دهند , طبعا قسمتي از گـنـاهـان را به خاطر آن ترك مي كنند تا چه رسد به افرادي كه اين فريضه را به صورت كاملتري انجام مي دهند , آنان بيشتر گناهان و ياهمه آن را ترك مي نمايند . (7)خـلاصـه : نماز در تمام نمازگزاران يك نوع اثر تربيتي خواهد گذارد - خواه اين اثر قوي و هـمه جانبه باشد يا ضعيف و كم فروغ - و اين بستگي به چگونگي برگزاري نماز و آداب و روح آن دارد .

تبيان

پاورقي

پاسخ به پرسشهاي مذهبي
مكارم شيرازي - ناصر و جعفر سبحاني 1 - سوره عنكبوت , آيه 45 . 2 - سوره نور , آيه 37 . 3 - نهج البلاغه عبده , خطبه 220 . 4 - ذكـر اللّه عـلـي كـل حـال و هـو ان يذكر اللّه عند المعصيه يهم بها فيحول ذكر اللّه بينه و بين المعصيه . ( سفينه البحار , جلد

بازگشت