در مورد حواس پرتي در نماز و فكر نكردن به كارهاي روزمره , مرا راهنمايي فرماييد.
به امثال بايد آفرين گفت كه در جواني به فكر اصلاح خويش افتاده ايد. لحظات جواني را غنيمت شماريد همه صفرند و ميلياردها صفرِ بدون عدد, همه هيچند, و پايهء همهء اعداد است و اگر قبل ازصفرها قرار گيرد, به همهء آن ها هستي و مفهوم و حيات مي بخشد. اتصال وجود ما است كه سراسر نياز و نيستي است به يگانهء هستي بخش .
]نيستي با هست چون خيزد زجاي ؟نا خدا چونست در پيش خداي ؟
]قدم اول ـ معرفت و آگاهي
حواس پرتي در درجهء اول , معلول عدم معرفت موقعيت خويش و نشناختن مقام ربوبي حضرت حق تعالي است . وقتي نمي دانيم حقيقت نماز چيست و چرا نماز مي خوانيم . آيا حواس پرتي امري طبيعي نيست ؟
ما هنگامي كه با يك انسان مهم و شخصيت والا سخن مي گوييم و يااو متكلم است و ما شنونده , هيچ گاه به اين طرف و آن طرف نگاه نمي كنيم و حواس پرتي نداريم , چون به عظمت و شخصيت والاي او واقف گشته ومجذوب شخصيت او شده ايم .
ببين ! امام العارفين حضرت اميرالمؤمنين 7با ;(1) اي مولا و اي سرور من ! حيّ و زنده تو هستي (و حيات از آنِ توست و(پـاورقي 1.بحارالانوار, ج 91 ص 110
مرده منم (كه لايق مرگم ) آيا كسي جز (تو) زنده و مالك حيات مي تواند به (مثل من ) مرده رحم كند؟
مبادا بپنداري مرگ آينده را اراده كرده است ; خير, خير. اين مرگ , مرگ كنوني است كه من و شما دربرابر هستي مطلق جز عدم محض چيزي نمي باشيم و حيات مطلق , حيات او است .
وقتي دانستيم نماز, نياز بندگي است , نه ناز مولايي و بيدار و هشيار گشتيم و فهميديم سرتاپا نيازيم و اوغناي مطلق است به ميزان شناخت و معرفت مان از حواس پرتي ما كاسته مي شود.
قدم دوم ـ خشوع و خضوع ميوهء معرفت است .
فقير وقتي از فقر خود آگاه گردد, طبعاً در مقابل غني مطلق , خضوع و خشوع مي كند و حود ذات ذولجلال مي گردد و در او ذوب و فاني مي گردد. در اين صورت غير هيچ نمي بيند, حتي نَفْس خويش را.
قرآن كريم مي فرمايند: ;(2) از ميان بندگان خدا تنها دانشمندان از اومي ترسند.
پس هر را نمي توان عالِم و آگاه دانست , چه اين كه اين گونه افراد با كه مقام را ادراك ننموده اند, يكسانند.
نماز فاقد , چون جسم بدون روح است ; زيرا اولين آثار ايمان به خدا, خشوع در نماز است . آيهء قَدْاَفْلَح المؤمنون . الّذين هم في صلاتهم خاشعون >; مؤمنان رستگار شدند.(مؤمنان ) كساني (هستند) كه در نمازشان خشوع دارند.(3) اشارت به همين مطلب دارد.
خشوع آن است كه از به اندام رسد, نه آن كه اندام تظاهر كند و دل از آن بي خبر باشد.
پيامبر6فرمود: . پرسيدند؟ خشوع نفاق چيست ؟ فرمود: آن كه ظاهرِ بدن خاشع بُوَد, ولي در قلب خشوعي نَبود>.(4)
در واقع تظاهر به خشوع است و ظاهر با باطن هماهنگي ندارد و اين نوع خشوع , منافقانه است .
اما سؤال اصلي اين جا است كه علاوه بر علم و معرف , چه اموري در دست يابي به مؤثر است وآثار و علائم آن چيست تا بتوانيم بدين وسيله بيماري حواس پرتي در نماز را درمان نماييم ؟
به اختصار مي گوييم : رسيدن به مقام خشوع و حضور قلب و وصول به مأواي ذكر, بدون رعايت شرايط واصول زير امكان پذير نيست :
1 طهارت :
الف ) طهارت قلب از شركت از شرك و ريا و خود پسندي و...
ب ) طهارت جسم و بدن : جسم و بدن نمازگزار بايد با اكل و شرب حلال رشد و نمو كرده باشد.
اگر غذاي حرام وارد بدن گردد, مواعظ و نصايح و معنويات به تدريج در او بي تأثير مي گردد.
ج ) طهارت لباس و مكان : جامه اي كه بر تن داريم و مكاني كه در آن ايستاده ايم , بايد از مال حلال تهيه شده باشد و حقوق واجب آن ـ از جمله خمس و زكات ـ پرداخت شده باشد. لباس يا مكاني كه از راه رشوه و ربا وغصب و بي انصافي و سرقت آماده گشته و يا به نجاست و كثافت آلوده گردد, انسان را به خدا نزديك نمي سازد, بلكه دور مي كند.
2 رغبت به خدا و تقوا و خدا ترسي !
رغبت به خدا و روحيهء خدا ترسي و ذكر و ياد خدا در همهء احوال گاه از طريق به دست مي آيد, اما پايه و ريشهء اصلي تقوا و خدا ترسي است .
حواس پرتي در نماز وقتي به سراغ آدمي نمي آيد كه تمام قلب و هستي نماز گزار متوجه خداوند سبحان باشد و اين حالت زماني براي انسان ميسّر است كه در غير نماز, چشم و گوش و زبان و زبان و زبان ... خويش رامهار كرده باشد و اگر در بيرونِ نماز و در حالات عادي اين اعضا آزاد و رها باشند, تصوير ذهني و صورت ملكوتي خاطراتِ ذخيره شده , در هنگام نماز مزاحم انسان مي شود و نمي گذارد حضور قلب پيدا شود.
3 اجتناب از خشم : خشم و غضب و عصبانيت بي جا از آفات مهلك حضور قلب است .
بايد بر نفس امارهء خويش مسلط گرديم و راه اعتدال و ميانه روي را كه مورد تأكيد قرآن است , در پيش گيريم .قرآن مي فرمايد:
بر مردم گواه باشيد و پيامبر هم بر شما گواه باشد.
رحمت و رأفت رابه خاطر خدا و در جايي كه او مقرر كرده است , به كار گيريم . در اين صورت جايگاهي براي سكونت شيطان در قلب خويش نگذاشته ايم تا در خلوتگه راز به سراغ ما آيد.
4 محافظت بر نماز اوّل وقت : .
رعايت اول وقت , يكي از مصاديق محافظت نماز است . اين مطلب در چهار آيهء قرآن و در چهار سوره يادآوري شده است : سورهء بقره , آيهء 238 سورهء انعام , آيهء 92; سورهء مؤمنون , آيهء 9و سورهء معارج , آيهء 34اهميت اين موضوع به قدري است كه عدم تقيّد به نماز اوّل وقت , اولين اثرش اين است كه لذت مناجات و رازو نياز با خدا از دل بر مي خيزد.
وقتي مؤذن مي گويد , اگر به كار ديگري پرداختي , خير العمل (بهترين عمل ) تو همان است كه به آن مشغولي . پس مؤذن را لبيك بگو. و نيكو است دقايقي با آرامش خاطر, رو به قبله نشستن و خودرا از هر فكر و خيالي , خالي كردن و دلِ پريشان خويش را با شست و شو دادن , تا نور بر آن تجلّي يابد. امام صادق 7فرمود: ; پس معلوم مي شود نماز حقيقتي وروحي دارد و زنده است همواره دعا يا نفرين مي كند و خواستهء نماز هميشه مستجاب است .(5)
(پـاورقي 5.آيةا... جوادي آملي , اسرار عبادات , ص 30
از اموري كه در جلوگيري از هواس پرتي تأثير دارد, نمازگزاردن در مكاني معيّن و مناسب است . جايي كه به دور از هياهوي دنيايي و تجلّيّات مادي باشد, زيرا آن گاه كه گوش و چشم ما در كارند, دل نمي تواند كاري كند,مگر دل خواص اولياي الهي ; بنابراين هنگام نماز, خيل آسا بايد خلوتكده اي را برگزيد و به نماز و نياز و راز باحضرت بي نياز مطلق ايستاد و خود را از سر و صداي راديو و تلويزيون و بچه ها دور نمود. بهتر است جاي مخصوصي را در منزل به عنوان داشته باشيم و فرش و لوازم آن ساده و بي پيرايه باشد.
6 ورود به نماز قبل از اقامهء نماز:
اگر نمازگزار بفهمد و بداند چه مي گويد و چه مي خواهد و از چه كسي مي خواهد, حواسش پرت نمي شود;بنابراين مطالعهء كُتُبي كه معاني و مفاهيم الفاظ و كلمات يا مقامات باطنيه نماز را بيان مي كنند و يا در صدد تفسيرو توضيح مقدمات و تعقيبات نمازند, نمازگزار را در رسيدن به مقصد ياري مي كند. جهت راهنمايي سه كتاب رامعرفي مي كنيم :
از ژرفاي نماز, نوشتهء مقام معظم رهبري مد ظله العالي ; آداب و مراحل سلوك الهي دوره (تخلّي , تزكّي ,تجلّي و تحلّي ) نوشتهء استاد كريم محمود حقيقي ; اسرار عبادات , نوشتهء آية ا... جوادي آملي .
شروع نماز:
از هنگام وضو ساختن , دل را به خدا بسپار و با گفتن اذان و اقامه و توجه به معاني و مفاهيم بلند آن , جان وروح و قلب را به آن خطر نوري ملكوتي اتصال بده كه از كعبه تا عرش و از آن جا تا حقيقت اسما و صفات و از آن فراتر تا امتداد دارد.
پس از اقامه گفتن و قبل از ورود به نماز, به ابراهيم خليل تأسي كن و بگو: انّي وجّهت وجهي للذي فطر السموات والارض حنيفاً مسلماً و ما انا من المشركين ;(6) من روي خود را به سوي كسي كردم كه آسمان ها و زمين را آفريده ,من در ايمان خود خالصم و از مشركان نيستم .
سپس با حضور قلب و توجه به معاني الفاظ بگو: انّ صلوتي و نسكي و حياي و مماتي لله ربّ العالمين ;(7) بگو:
آن گاه كه در دروازهء تكبير قرار گرفتي , گناهان خويش را به ياد آور و به عظمت خالق توجه نما و حقارت خويش را در نظر آور و بگو: يا محسن قد اتاك المسي و قد امرت المحسن ان يتجاوز عن المسي انت المحسن و اناالمسي بحقّ محمد و آل محمد صل علي محمد و آل محمد و تجاوز عن قبيح ما تعلم منّي ;
گناهكارت به در خانه تو آمده است , و تو امر كرده اي كه نيكوكار از گناهكار بگذرد, تو نيكوكاري و من گناهكارم , بحق محمد و آل محمد رحمتت را بر محمد و آل محمد بفرست و از كارهاي زشتي كه مي داني ازمن سرزده , بگذر>.
هم اكنون با اين مقدمات , خود را آماده سير و سفر به نموده اي , چه اين كه ;(8)
اما قبل از تكبيرة الاحرام , شش تكبير بگو و تكبير هفتمي را با نيت تكبيرة الاحرام كه گفتي , عروج آغاز گشت .
شيطان به عزت و جلال الهي سوگند ياد كرده است جلوي سير الهي انسان را سد نمايد و با اغوا و تصرّف اذهان و قلب انسان , او را از رسيدن به مقصد و وصال معشوق باز دارد.
اما نبايد به خود هراسي راه داد. صابرانِ عاشق , از سختي نمي هراسند و به خاطر شكست عقب نشيني نمي كنند.
در بيابان گر به شوق كعبه خواهي زد قدم سرزنش ها گر كند خار مغيلان , غم مخور
]حق تعالي به خالصان نماز گزار مژده داد:
شروع سورهء حمد, با گفتن سنگي بر پيشاني شيطان بزن و او را به خود مشغول بدار تا از تو دست بردارد. آن گاه با گفتن از خداوند رحمن و رحيم , استعانت بجوي و باتوجه و تذكر به مفاهيم قول و عمل , نماز را ادامه بده و به پايان ببر.
در پايان ذكر دو نكته را به عنوان لازم مي دانيم :
نكتهء اول : مرغ را دو بال است كه با آن به منزل مقصود مي رسد. مرغ جان آدمي را نيز دو بال قوي بايد تابتواند به منزل ملكوت و رضوان الهي واصل گردد. آن دو بال را از زبان قرآن بشنو: ;(9) بال اول , صبر و استقامت و پايداري است ; يعني اگر صدها بار شكست خوردي و به مقصد
نرسيدي , تداوم راه را ترك مكن .
بال دوم تقوا و پرهيزكاري در همه احوال است .
نكتهء دوم ـ آن چه را تحكيم مي بخشد و بر خشوع مي افزايد و حواس را در حق تعالي متمركز مي كند, نماز شب است . امام صادق 7مي فرمايد:
اي موسي ! من بر احوال دوست داران خويش مطلعم , نظر لطفم به سوي ايشان است . چون شب پرده ءظلمت بر عالم افكند, من ديدهء دل ايشان را مي گشايم . با من آن گونه نجوا مي كنند كه گويي رو به روي ايشانم .اي پسر عمران ; در دل خشوع آور و بدن خويش را براي من شكسته و خاضع گردان .
در تيرگي شب از چشمان , اشك ريز و مرا بخوان كه بسيار با تو نزديكم >.(10) .(11)
(پـاورقي 1.مفاتيح الجنان , مناجات خمس عشر امام سجاد7 الثانية عشر, مناجات العارفين .
(پـاورقي 2.فاطر (35 آيهء 28
(پـاورقي 3.مؤمنون (23 آيهء 1و 2
(پـاورقي 4ً.كريم محمود حقيقي , آداب و مراحل سلوك الهي تحلّي , قسمت اول , ص 106
5 انتخاب مكان مخصوص براي نماز:
(پـاورقي 6.انعام (6 آيهء 79
(پـاورقي 7.همان , آيه 162
(پـاورقي 8.عليرضا صابري , الحكم الزاهرة, ج 2 ص 211
(پـاورقي 9.آل عمران (3 آيه 186
(پـاورقي 10.كريم محمود حقيقي , تحلّي قسمت اول , ص 98
(پـاورقي 11.شيخ عباس قمي (ره ) , مفاتيح الجنان , دعاي هفتم از ادعيه خمس عشر امام سجاد7
دفتر تبليغات اسلامي