تفاوتهاي نماز امام رضا(ع) و نماز مأمون در روز عيد فطر از حيث سياسي چيست؟


مقصود از بُعد سياسي كاملاً روشن و آشكار نيست. در اين جا نقل تاريخي جريان نماز امام رضا(ع) را ذكر نموده و نكاتي را كه از اين جريات تاريخي به دست ميآيد، بيان ميكنيم:

يكي از رويدادهاي مهم زندگي سياسي امام رضا(ع) پس از پذيرش ولايتعهدي حركت امام به سوي مصلّي براي برگزاري نماز عيد بود.

اهميّت اين رخداد تاريخي به حدّي است كه مأمون به طور آشكار در برابر آن موضع گرفت و حضرت را از اقامه نماز عيد باز داشت.

دوتن از نزديكان حضرت رضا(ع) يعني ياسر خادم و ريان بن صلت شرح واقعه را اين گونه نقل كردهاند: پس از قبول ولايتعهدي از سوي امام و فرا رسيدن عيد، مأمون به حضرت پيام فرستاد و از وي خواست كه نماز عيد را اقامه فرمايد. امام بر اساس شرطهاي تعيين شده در پذيرش ولايتعهدي (چون اقامه نماز عيد از مظاهر و مصاديق پذيرش حكومت به شمار ميرفت) به مأمون پيام داد من را از اين امر معاف كن.

مأمون پيام داد كه ميخواهم ولايتعهدي شما تثبيت شود و از سوي ديگر مردم به فضل و برتري شما آگاه شوند. اصرار مأمون از يك سو و امتناع امام از سوي ديگر، سبب شد كه حضرت به مأمون پيام داد: اگر مرا از اين كار معاف بداري، بيشتر دوست دارم امّا اگر معاف نباشم، شرط من براي اقامه نماز عيد اين است: آن گونه كه پيامبر(ص) و اميرالمؤمنين علي بن أبي طالب(ع) براي نماز عيد بيرون ميرفتند، بيرون رَوَم.

مأمون شرط امام را پذيرفت و دستور داد نظاميان و درباريان و عموم مردم صبح گاهان جلوي خانه امام اجتماع كنند.

مردم در اطراف خانه حضرت و در مسير اجتماع كرده و عدهاي در پشت بام منازل خود به انتظار نشستند تا با ديدن امام سيره نبوي و هيبت علوي را به تماشا بنشينند.

فرماندهان و سپاهيان سواره نيز رو به خانه امام آوردند و تا طلوع خورشيد همه به انتظار ايستاده بودند. امام پس از به جاي آوردن غسل و پوشيدن لباس و بر سرگذاشتن عمامهاي سفيد در حالي كه خود را خوشبو كرده و عصايي در دست داشتند، با پاي برهنه ميان جمعي از دوستداران خود از خانه بيرون آمده و راه مصلي را در پيش گرفتند؛ با تكبير گفتن امام غلامان حضرت نيز تكبير گفتند. لشكريان با مشاهده حالت حضرت همگي از مركبها پياده شده و هر كس كاردي به همراه داشت، زودتر توانست بندهاي چكمه خود را باز كند و پا برهنه شود. امام تكبير ديگري گفت، همه با او يكصدا شدند. طنين تكبير چنان بود كه گويي آسمان و در و ديوار با امام همصدا شدهاند. شهر مرو با ديدن امام و شنيدن تكبير او، ازكثرت گريه و فرياد مردم به لرزه در آمد.

مأمون دگرگوني اوضاع را دريافت. فضل بن سهل به او گفت: اگر امام به همين نحو به مصلي برود، مردم شيفته او شده و فتنهاي بر پا خواهد شد. از اين رو افرادي را به سوي او فرستاد تا بر گردد. مأمون به امام پيغام داد كه شما را زحمت داده و در رنج انداختيم و دوست نداريم از اين پس بيشتر به مشقّت بيفتيد. از همين جا بر گرديد. كسي كه مطابق مرسوم با مردم نماز ميخوانده، اين نماز را نيز اقامه ميكند. امام كفشهاي خود را خواست و پوشيد و به منزل بازگشت. مردم در آن روز دچار پراكندگي شدند و نماز در آن روز به خود نظم نگرفت.(1)

از متن روايت به خوبي تفاوتهاي نماز عيد امام و مأمون معلوم ميشود، برخي از آنها به شرح زير است:

1- نماز عيد امام همانند نماز عيد پيامبر و أمير المؤمنين است، امّا نمازي كه مأمون يا يكي از اطرافيان او برگزار كنند، نمازي تشريفاتي در حكومت عباسيان است.

2- نماز عيد امام سرشار از وقار و طمأنينه بود و حضرت با پاي برهنه به سمت مصلّي به راه افتادند؛ اما در نماز درباريان حكومت عبّاسي از طمأنينه و وقار خبري نبود، افزون بر اين كه آنان به صورت سواره با چكمههاي پوشيده به مصلّي ميرفتند.

3- با تكبير امام و ساير نمازگزاران مردمي، گويا عرش و فرش و در و ديوار همراهي كرده و تكبير ميگفتند: امّا در نماز مأمون و امثال او از اين گونه معنويّات اثري نبود.

روشن است نمازي كه با اين خصوصيّات برگزار شود، افكار و دلهاي مردم را به خود جلب ميكند و ميتواند دگرگوني هايي را در جامعه در پي داشته باشد. بدين جهت بود كه اطرافيان مأمون از بيم آن كه اگر نماز اقامه شود، موقعيّت آنان به خطر خواهد افتاد، به مأمون اعلام خطر كردند و او امام را از برگزاري نماز منع كرد.

نكته آخر: از اين رويداد تاريخي استفاده ميشود كه مأمون در ادعاي خود كه به امام پيغام داد ميخواهم موقعيّت شما تثبيت شود و مردم بر فضل و برتري شما آگاه شوند، صادق نبود، زيرا هنگامي كه متوجّه شد موقعيّت امام در حال افزايش است حاضر نشد تنها يك نماز عيد كه منصبي حكومتي به شمار ميرفت، توسّط حضرت اقامه شود.

پي نوشتها:

1- الارشاد، مفيد، مؤسسه آل البيت(ع)، ج 2، ص 266 - 264؛ عيون اخبارالرضا، صدوق، رضا مشهدي، جزء 2، ص 151 - 150؛ با اندكي تفاوت.



دفتر تبليغات اسلامي

بازگشت