با رعايت شرايط استجابت دعا، در شب قدر، در هنگام نماز و راز و نياز و با اشك چشم و نذر و توسل از خدا خواسته ام مشكل ازدواجم را حل كند، ولي مستجاب نشد. همة درها را به روي خود بسته مي بينم و نگران و نا اميد از آيندة خويش هستم. خواهش مي كنم مرا راهنمايي كنيدو علت تأخير ازدواج و استجابت دعايم را بيان كنيد.


سؤال چهار و پنج و شش اگر چه به صورت ظاهر، تفاوت دارند، ليكن هر سه يك هدف را تعقيب مي كنند و آن مسئلة ازدواج و علت عدم استجابت دعا براي امر ازدواج است.

نوشته ايد با اين كه در شب قدر و غير آن و در هنگام نماز و راز و نياز و مناجات با خدا، با چشم هاي پر از اشك دعا كرده و به امامان (ع) توسل جسته اي و نذر نموده اي، بي تأثير بوده است.

سرانجام نوشته اي: همة درها را به رويم بسته مي بينم و اميدم به آينده اي بهتر كاهش يافته است و ...

در پاسخ اين سؤال ، مطالب عرض شده در سؤال هاي چهار و پنج با دقت مطالعه شود.

مضافاً بر آن به سه نكته زير توجه نماييد:

اوّل : دختران، گل هاي محفل خانواده و ميوه هاي زيبا و معطر زندگي اند كه همانند گل ها و ميوه هاي درختان طبيعت، هم زمان و با هم نمي رسند و غنچه هايشان خندان نمي گردند، بلكه برخي زودتر و بعضي ديرتر مي رسند يا شكوفه مي كنند.

دير رسيدن ميوه اي دليل بر نامرغوب بودن آن نيست، چنان كه زود رسيدن دليل بر مرغوبيت آن نمي باشد. پس پيشه ساز و بر اعصاب و روان خويش مسلط باش و تدبيري كه در پاسخ سؤال پيش بيان گشت، با توكل و توسل و دعا با شرايط همراه ساز . انشاءالله نتيجه خواهي گرفت.

نكتة دوم: خداوند نظام هستي را بر پاية حكمت آفريد و فرمان خود را تحت عنوان اوامر و نواهي، بر اساس مصالح و مفاسد قرار دارد. با توجه به اين اصل، هر چيزي را كه آفريد، حكمتي در كار بود هر فرماني صادر كرد. مصلحتي در بين است. گاهي انسان از راز آفرينش برخي موجودات آگاه مي گردد و در بسياري از امور به عللي بي اطلاع از آن است.

گاهي آدمي چيزي را به منفعت و مصلحت خويش تشخيص مي دهد، در حالي كه چنين نيست و گاهي چيزي را بد و شرّ مي پندارد، حال آن كه روزنة رحمت الهي از همان جا به رويش گشوده مي گردد.

قرآن مي فرمايد: چه بسا چيزي را خوش نداشته باشيد، حال آن كه خير شما در آن است و يا چيزي را دوست داشته باشيد، حال آن كه شرّ شما در آن است و خدا مي داند و شما نمي دانيد.[10]

بنابراين ممكن است دعاي شما اجابت شده باشد، اما خير و صلاح شما در تأخير آن باشد. اميرالمؤمنين (ع) مي فرمايد: خداوند سرنوشت انسان و جريان امور هستي را بر اساس آن چيزي كه مقتضاي حكمتش است ، تقدير و تنظيم مي نمايد، نه بر پايه اي كه انسان دوست دارد و خوشحال مي گردد.[11]

نكتة سوّم : در نامه ات نوشته اي : غير از توكل و تقوا و پاكدامني، خواهران چه وظيفه اي دارند،

انساني كه به خدا تكيه نمودهو به او اعتماد كرده و مي داند اگر راه تقوا و پاكدامني را پيشة خويش سازد، خداوند پشتيبان او است و جز خير صلاحِ او را تقدير نمي كند، چگونه همة درها را به روي خود بسته مي بيند؟ چگونه دچار يأس و ناميدي مي شود، در حالي كه قرآن مي گويد: از رحمت خدا مأيوس نشويد، كه تنها كافران از رحمت خدا مأيوس مي شوند.[12]

خواهر ! بدان كه با وجود توكل و تقوا هر وضعيت و سرنوشت شيرين يا تلخي براي انسان پيش آيد، قطعاً خير و صلاحش در همان است.

2[10] بقره (2) آيه 216.

2[11] غررالحكم، ج 2، ص 500.

2[12] يوسف (12) آيه 87.



دفتر تبليغات اسلامي

بازگشت