با شوهرم تفاهم زيادي داريم. پنج ماه از ازدواج ما ميگذرد. دو يا سه ماهه اوّل ايشان نماز ميخواند، ولي دو ماه است كه نماز را ترك كرده است. همه او را به پاكي ميشناسند و واقعاً چنين است. از اين رو او را بسيار دوست دارم. ميترسم نماز نخواندن او باعث دلسردي من شود. ميگويد به من نميتواني زور بگويي و وادار به نماز كني. خواهشمندم مرا راهنمايي كنيد.


خواهر گرامي! از اين كه با ما مكاتبه نمودهايد سپاسگزاريم و از حسن اعتماد و نظر لطف شما تشكر ميكنيم. تقيد و تعهد شما نسبت به نماز و فرائض ديني كه حاكي از غيرت ديني است، قابل تقدير و تحسين است. از شيعه واقعي جز اين انتظار نميرود. سستي همسرتان در امر نماز دلائل مختلف ميتواند داشته باشد كه يكي از آنها بي توجهي اعضاي خانواده ايشان به نماز است. البته در نامه از خانواده همسرتان مطلبي ننوشتهايد. اين تنها حدس و گمان ما است. اگر اين فرض صحيح باشد، از آن جا كه در دوران كودكي و نوجواني، آمادگي براي انجام نماز پيدا نكرده، طبيعي است كه در جواني، خواندن نماز حتي به صورت عادت براي او در نيامده، چه برسد به اين كه عاشقانه آن را انجام دهد. در اين شرايط نبايد توقع داشته باشيد اين عادت جديد را پيدا كند و به نماز بايستد يا شايد دلايل ديگري داشته است كه ممكن است بتوانيد زمينههاي آنها را از بين ببريد. از اين رو صبر و حوصله و مدارا لازم است و با دقت و ظرافت خاص بايد مرحله به مرحله پيش برويد و از ادامه كار مأيوس نشويد. به نظر ميرسد در شوهرتان به دليل پاك بودن، زمينه گرايش به نماز وجود دارد. آن چه مهم است نحوه ارشاد و راهنمايي و كشاندن ايشان به نماز است. اگر همسرتان چند ماه اوّل نماز خوانده، شايد تحت تأثير انتظارات شما بوده و فريضه نماز را به جهت همرنگي با شما انجام داده است. بديهي است كه اين انگيزه چون الهي نيست، دوام و اصالت ندارد.

بايد تدبيري انديشيد تا او نماز را با اختيار و انتخاب خود براي خدا بخواند. براي اين منظور به نكاتي توجه داشته باشيد:

1- براي دعوت ايشان به نماز در درجه نخست به نيت خودتان نظر افكنيد و ببينيد آيا شوهرتان را براي رضاي خدا به نماز فرا ميخوانيد يا به خاطر چيزهاي ديگر؟ مثلاً در دعوت خود بيشتر نگران آبروي خود هستيد و فكر ميكنيد اگر شوهرتان نماز نخواند، ديگران چه خواهند گفت و يا در دعوت، خودتان مطرح هستيد و احساس ميكنيد اگر شوهرتان نماز نخواند، نشانه بي عُرضگي يا نشانگر بي حرمتي به خواست شما است و اگرهاي ديگر.

اگر چنين باشد، نميتوانيد دعوت كننده خوبي براي نماز باشيد. از يك سو عمل شما چون قربة الي الللَّه نيست، ارزشي ندارد و از طرفي اين احساس به شوهرتان دست ميدهد كه او را به خاطر خودتان دعوت به نماز ميكنيد، نه براي رضايت خدا. اصولاً شرط نماز خواندن در زندگي شايد چندان صحيح نباشد، بر خلاف واجبات و محرمات ديگر، زيرا نماز خواندن رابطه بين انسان و خدا است و انسان خود بايد اين ارتباط را برقرار كند.

2- در تربيت ديني، نتيجه مطلوب آن است كه شخص از سر شوق و اشتياق به تجارب دروني دست يابد و با اختيار خود دست به انتخاب بزند.

اين كه شوهرتان ميگويد نميتواني مرا به نماز وادار كني، در جاي خود صحيح است. بايد زمينه و موقعيتي را فراهم كنيد كه او احساس نكند ميخواهيد نظرتان را بر او تحميل كنيد، چون اگر اين احساس به او دست دهد، واكنش نشان خواهد داد و با لجبازي، نماز را ترك خواهد كرد. شايد همين گفتن شما و تكرار آن باعث دلزدگي و دلسردي بيشتر شود.

تربيت ديني اگر مبتني بر تربيت رسمي باشد و با امر و نهي صورت گيرد و با اشتياق دروني همراه نباشد، نميتواند موجب تقويت گرايشهاي ديني فرد شود و چه بسا اثار و نتايج منفي داشته باشد و باعث عادت كردن شخص به شنيدن سخنان تكراري و بي معنا بودن آن سخنان براي هميشه باشد.

شوق وقتي حاصل ميشود كه او احساس نياز كند.

آب كم جو، تشنگي آور به دست

تا بجوشد آبت از بالا و پست

اگر قبل از شوق مرتب به تبليغ بپردازيد، مانند اين است به فردي كه احساس گرسنگي نميكند و يا تشنه نيست، به طور دائم غذا و آب نشان دهيد. اين گونه تغذيه كردن بي موقع، حتي ممكن است گرسنه و تشنه شدن فرد را به تأخير بيندازد و باعث دلزدگي شود و اشتهاي او را كور كند. اين احساس نياز وقتي پديد ميآيد كه شوهرتان كتاب هايي را درباره نماز و فوائد آن بخواند و يا اثر عملي نماز را در زندگي افراد ببيند، از اين رو پيشنهاد ميكنيم كتاب هايي را مانند اسرار عبادت از جوادي آملي، رساله لقاءاللَّه از ملكي تبريزي، اسرار نماز از محسن قرائتي، در اختيار ايشان قرار دهيد و در زندگي طوري برخورد كنيد كه اثر عملي نماز را در چهره شما بيابد و الگو برداري كند.

3- شوهرتان هنگامي سخنتان را ميپذيرد كه در آغاز، روش و منش شما را پذيرفته باشد، از اين رو بايد در برخود خود بسيار مواظب باشيد. از پرخاشگري و تند خويي اجتناب ورزيد و هرگز او را مورد ملامت قرار ندهيد، بلكه با برقراري پيوند عاطفي و محبت به سوي خود جلب نماييد. از آن جايي كه حرفهاي شما براي ايشان تكراري شده، از تبليغ زباني خودداري كنيد و به تبليغ عملي روي آوريد، مثلاً اوّل خود را آماده نماز كنيد. مقدّمات نماز را با جدّيّت انجام دهيد. سجادهاي زيبا بيندازيد و با لباسي زيبا وارد نماز شويد اما مواظب باشيد كه حق ايشان ضايع نشود، يعني كار منزل را به طور صحيح انجام داده باشيد. در موقع ورود به خانه به او خوش آمد بگوييد و سلام كنيد و در موقع رفتن او را بدرقه نماييد. خواه ناخواه برخورد اسلامي شما او را تسليم خواهد كرد. مسئله مشاورهاي را كه مطرح كرديد، بي مورد بوده و سخن شوهرتان طبيعي و صحيح است؛ زيرا مشكل و بيماري رواني ندارد تا بخواهيد به مركز مشاهده برويد. اصولاً در ابتداي زندگي سخن از رفتن پيش مشاور، آن هم براي موضوعي كه نياز به مشاوره ندارد، بي جا و بي مورد است. سعي نماييد دقت بيشتري در سخنان و رفتارهاي خود داشته باشيد.

4- از آن جايي كه همسرتان ده سال از شما بيشتر سِن دارد، اختلاف سني موجب شده سخن شما در او اثري نداشته باشد. معمولاً افراد بزرگتر حرف شنوي از افراد كوچكتر ندارند و اين را در شأن خود نميبينند.

از اين رو ميتوان به صورت غير مستقيم از تأثير ديگران در رفتار ايشان بهره گرفت مثلاً اگر با دوستان متديّن مصاحبت نداريد، زمينه دوستي با خانواده مؤمن و اهل نماز را فراهم كنيد كه اثر همنشيني به مراتب بسيار بيشتر از اثر همسر و پدر و مادر است.

آخرين سخن آن كه، شرط زندگي زناشويي موفق، انتخابهاي دقيق و از روي تدبير بر سر دو راهيها و در رويارويي با مشكلات است. شما در آغاز زندگي مشترك هستيد و بايد صبوري كردن و سخن از وي بردباري و تدبّر گفتن را تمرين كنيد. هيچ گاه در برخورد با مشكلات، سريع تصميم نگيريد و ناسنجيده سخن نگوييد. براي مثال در مشكل فعلي كه مسئله نماز خواندن همسرتان است، قبل از هر گونه پيشنهاد و صحبتي با همسرتان ميبايست در يك روند تدريجي طي روزها و هفتهها نظر ايشان را راجع به مسائلي نظير عبادت، خدا، پيغمبر، زيارت و... جويا ميشديد. البته باز نه به شكلي كه ايشان حساس شود، بلكه همان طور كه گفته شد در يك روند كاملاً طبيعي و عادي، به گونهاي كه ميخواهيد با هم صحبتي محبّتآميز داشته باشيد. با اين طريق ميتوانستيد علت اصلي نماز نخواندن ايشان را پيدا كنيد. بديهي است كه هر مشكلي راه حل خود را دارد. كسي كه در نماز نخواندن مشكل اعتقادي دارد، بايد آن را برطرف كند. مشكل اعتقادي هم لزوماً آن نيست كه كسي به خدا اعتقاد نداشته باشد. گاهي به خدا هم اعتقاد دارد و نماز را هم خوب ميداند، ولي ميگويد نماز واجب نيست. اگر هم واجب بوده، براي مسلمانان صدر اسلام يا آدم هايي است كه به لحاظ ايمان ضعيف هستند، يا امثال اين شبهات، كه باز براي مثال در پاسخ شبهه آخر بايد گفت: چگونه ميتوان پذيرفت نماز واجب نباشد، در حالي كه پيامبر با آن مقام قرب و بالاي خود مشتاقانه منتظر وقت نماز ميشد و ميفرمود: نماز نور چشم من است.

براي نماز نخواندن ممكن است مشكلات ديگري هم باشد كه بايد آن را از زواياي مخفي روحيات همسرتان با صبر و حوصله به دست آوريد.

پس از گذر از اين مرحله و فهم مشكلات ايشان، راه حل مناسب را با تأمل و تدبّر و احياناً مشاوره و مطالعه انتخاب كنيد، ولي بايد متوجه باشيد كه دقيقترين و مشكلترين كارها، پيدا كردن راه كارهاي مؤثر و مناسب در مسائل تربيتي و اخلاقي است.

باز ميگوييم (چون مهم است!) در اين امور حرف اوّل را صبوري و محبت ميزند. دو انسان بيگانه با روحيات متفاوت كه رابطه همسري با هم پيدا ميكنند، بايد با كليد محبت در روندي تدريجي با هم مشكلات را حل كنند و در زندگي با هم هماهنگ شوند.

گاهي هماهنگ شدن سالها طول ميكشد و صبوري و تحمل را طلب ميكند.

خواهر گرامي، شما بايد بگذاريد مدّتي بگذرد و وقتي حساسيتها كمتر شد، روش اخير را به كار بنديد. وقتي با مشكلات همسرتان بيشتر آشنا شديد، اگر راه حل مناسبي براي آنها پيدا نكرديد، باز با ما مكاتبه كنيد. سربلندي و موفقيت شما را از ايزد منّان خواستاريم.







دفتر تبليغات اسلامي

بازگشت