با توجه به آيه فمن يعمل مثقال چگونه مي توان گفت نماز كليد بهشت است؟


ر جواب بايد گفت اولاً اگر كسي نماز را ترك كند كار نيك ديگري برايش نماند تا به وسيله آن وارد بهشت شود اگر شخصي تارك الصلات باشد اعمال ديگر او هيچ سودي نمي بخشد رسول اكرم(ص) مي فرمايند: «مثل نماز مثل ستون خيمه مي باشد هر گاه ستون خيمه پا برجا باشد طناب ها، ميخ ها پرده سود مي بخشند ؛ و هر گاه ستون شكته شود نه طنابي، نه ميخي و نه پرده اي (هيچ كدام) نافع نيستند.» {V(ميزان الحكمه، ج 5، ص 369، ر 10246، نشر مكتب الاعلام الاسلامي، چاپ اول، سال 1362 ه. ش)V} در روايتي ديگر حضرت مي فرمايند: «نمازهاي پنجگانه را محافظت كنيد زيرا هر گاه روز قيامت بر پا شود خداوند تبارك و تعالي بنده را فرا مي خواند، اول چيزي كه از او سؤال مي شود (همين) نماز است اگر آن راتام و بدون نقص انجام داده (وارد بهشت مي شود) و گرنه در آتش افكنده مي شود. {V(همان، ص 374، ر 10267)V} نماز به قدري اهميت دارد كه مدار قبولي تمام اعمال قرار گرفته است همچنين حضرت در روايتي ديگر با صراحت مي فرمايند: «روز قيامت اولين عمل بنده كه به آن نظر مي شود نماز اوست اگر قبول شد به غير نماز نظر مي شود واگر قبول نگشت به هيچ عمل او نظر نمي شود. {V(همان، ر 10268)V} وقتي نماز به اين درجه از اهميت در دين مطرح شده است چگونه مي توان گفت: لازم نيست كه حتماً شخص نماز خوان باشد تا وارد بهشت شود!؟ با وجود چنين رواياتي بايد با صراحت تمام گفت نماز كليد بهشت است و اگر اين كليد نباشد هرگز در بهشت باز نمي گردد و اعمال نيك ديگر همچون طناب و ميخ و پرده خيمه است كه بدون ستون هيچ فايده اي ندارند. بنابراين اين گونه روايات به منزله ي مخصص دايره ي شمول اين آيه ي شريفه مي شود كه {A{/Bفَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَيْراً يَرَهُ {w1-6w}{I99:7I}/}A}؛ {Mپس هر كس هموزن ذره اي كار خير انجام دهد آن را مي بيندM} {V(سوره زلزال، آيه 7)V} اين روايات مي فرمايد در صورت بي نمازي اصلاً خيري براي انسان نمي ماند تا آن را ببيند بودن و ماندن خير مخصص و مقيد به خواندن نماز شده است. ثانياً در همان سوره زلزال آيه آخر مي فرمايد: {A{/Bوَ مَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ {w1-7w}{I99:8I}/} A}؛ {Mهر كس هموزن ذره اي كار شر انجام دهد آن را مي بيند.M} كدامين شر بالاتر از بي نمازي است؟! بي نمازي شر الاعمال است و طبق اين آيه شريفه انسان كار شر خود را هم خواهد ديد تا چه رسد به شر الاعمال و از كجا معلوم كه كارهاي خير ديگر بر اين شرالاعمال بچربد بلكه بر عكس رواياتي مانند روايات پيش گفته داريم كه با صراحت مي فرمايد قطعاً شر الاعمال بر تمامي كارهاي خير ديگر مي چربد و انسان با داشتن چنين شري خيري نخواهد ديد. به عبارتي ديگر بالاخره انسان يا بايد هر چه دارد كار خير داشته باشد تا وارد بهشت شود و يا اگر در كنار كار خير، كار شر هم دارد، كار خير او بر كار شر او بچربد تا وارد بهشت شود با نخواندن نماز قطعاً فرض اول تحقق ندارد زيرا خير تنها انجام نداده بلكه در كنارش شر هم مرتكب شده است پس فرض دوم محقق است يعني در صورت نخواندن نماز و انجام كارهاي خير ديگر هم كار خير انجام داده و هم كار شر و روايات مي فرمايد نه تنها كار خير او بركار شر (نماز نخواندن) او نمي چربد بلكه بر عكس با وجود چنين شري اصلاً خيري برايش نمي ماند تا به وسيله آن وارد بهشت شود.

مركز فرهنگي نهاد رهبري در دانشگاه ها

بازگشت