فلسفه نماز چيست؟ چرا واجب شده است؟ اگر بايد تشكر از خدا كنيم، ميتوانيم از طريق ديگري تشكر كنيم.


پاسخ: نماز، توجه به خدا است. حركتي است رو به بالا و صعود به سوي اللَّه. انسان با نواختن آهنگ اللَّهاكبر دل خويش را به مقام قرب الهي رهنمون ميدارد. خداوند دستور نماز را به بندگانش ابلاغ نموده است: أقم الصلاة لذكري؛(1) نماز را براي ياد من به پا دار. اين آيه بيانگر آن است كه مهمترين دليل امر به نماز، به ياد خدا بودن است. ياد خداوند آثار و بركات زيادي در زندگي دنيوي و اُخروي انسان دارد كه از آن جمله آرامش در زندگي است. مهمترين چيزي كه انسان در زندگي جستجو ميكند، رسيدن به آرامش است.

در جاي ديگر پس از بيان نماز و ذكر و ياد خداوند در بشارت ميدهد كه عسي أن يبعثك ربّك مقاماً محموداً؛(2) اميد است خداوند تو را به مقام ارجمند برانگيزد.

چه اسراري در نماز نهفته است كه جزايش مقام محمود است؟

در كلمات معصومين فلسفههاي بسيار زيادي براي نماز ذكر شده است كه به چند مورد اشاره ميكنيم: رسول خدا(ص) فرمود: نماز از قوانين دين است، خشنودي خدا را در پي دارد و شيوه پيامبران است.

براي نمازگزار دوستي فرشتگان، هدايت، ايمان، روشنايي، معرفت، فزوني رزق، آسايش بدن، ناخشنودي شيطان است... نماز توشه آخرت و شفيع نزد فرشته مرگ است... نماز در روز حشر تاجي بر سر نمازگزار، زيبايي صورت، لباس بدن، سپر آتش، حجت نزد خداوند، نجات از دوزخ، جواز عبور از صراط، كليد بهشت، مهريه زنان بهشتي و بهاي بهشت خواهد بود و....(3) در اين كلام گهر بار 28 ثمره براي نماز بيان شده است.

امام صادق(ع) فرمود: از جمله فلسفه نماز اين است كه؛ به ياد خدا بپردازيد تا از او غافل نشويد و ياد او از ميان نرود.(4)

تجربه و حيات بشري نشان داده است كه هر امري كه داراي نظم و آهنگ خاصي نباشد و كيفيت آن بر عهده آدمي گذارده شود، كم كم رو به زوال ميرود و به دست فراموشي سپرده ميشود. حال اگر نماز واجب نميشد و به تعبير شما كيفيت و كميت و آداب تشكر از خداوند به آدمي واگذار ميشد و اختياري ميگشت، آيا خيلي از افراد آن را فراموش نميكردند!؟ البته خداوندا اين تشكرها و نمازها، طرفي بر نميبندد و سودي عائد او نميشود، بلكه تمامي سودش به خود ما بر ميگردد، ولي آيا مشغلههاي گوناگون و زيباييهاي دنيا اجازه توجه به حضرت حق را در انسان فراهم مينمود؟ به راستي هر يكي از ما مسلمانان چه مقدار به نمازهاي مستحبي اهتمام داريم؟ آنها نيز تشكر از خداوند است، پس چرا به جا نميآوريم و با اين كه بسيار محدوداست؟! پس براي نماز فوائد بسيار زيادي مترتب است كه يكي از آنها تشكر از خالق است و راه وصول به آن اقامه نماز است.

براي اطلاع بيشتر از فوائد و آثار نماز ميتوانيد به تفسير نمونه، به تفسير آيات نماز مراجعه نماييد و يا ديگر كتابهاي ارزشمندي كه نگارش يافته است، بخوانيد.

امّا چرا نماز، براي تشكر از خدا واجب شده است؟ بايد گفت: خدا با توجه به آثار و فوائد فراواني كه در نماز وجود دارد و يكي از آنها تشكر از خدا است، مصلحت ديده كه نماز واجب گردد و اين طريقه تشكر را از بنده خود پسنديده است.

در عين حال كه در نماز، روح عبوديت و بندگي وجود دارد، انسان با خواندن نماز، اين معنا را اثبات ميكند كه آنچه خداوند پسنديده و از انسان خواسته است، انجام ميدهد، نه آنچه كه خود ميخواهد و به هر شكل كه ميخواهد، و شايد اصلاً نخواهد، كه چيزي غير از خود خواهي و خودپرستي نيست، در حالي كه روح عبادت و بندگي آن است كه آنچه را خداوند خواسته است، انسان انجام دهد. بندگي و اطاعت از خداوند است كه انسان را به كمال و سعادت در دنيا و آخرت و مقام قرب خداوند نائل ميكند. اگر كسي در دنيا به ما كمك و نيكي كند، سعي در جبران آن به صورتي كه ميپسندد، ميكنيم. آيا در مقابل خداوند كه اين همه نعمتهاي عالَم و حتي وجود خودمان و تمام هستي مان را به ما عنايت كرده و هر چه كه داريم، داده است، نبايد به گونهاي ستايش كنيم كه خواسته است؟

در عين حال كه پرستش و ستايش به نفع خودمان و براي سعادت و خوشبختي و به كمال رسيدن ما است و او هيچ سودي و فايدهاي از سپاس و تشكر ما نميبرد و بي نياز مطلق است.

پي نوشتها:

1. طه (20) آيه 14.

2. اسراء (17) آيه 79.

3. شيخ صدوق، خصال، ج 2، ص 532.

4. علل الشرايع، ص 317، چاپ بيروت.



دفتر تبليغات اسلامي

بازگشت