چگونه نماز مي تواند معراج مومن باشد


توجه به خدا روح نماز است. نمازي كه از اين جوهرهئ اساسي بي بهره باشد كالبد بي جان است كه ارزش آن بسيار

ناچيز است. درست به همين خاطر است كه رسول خدا(ص) ميفرمايد ((كم من قائم حظده من صلوته التعب و

البيضا، ج 1، ص 366) يعني، چه بسا نمازگزاري كه از نماز خويش جز مشقت و رنج بهرهاي ندارد.))

النصب; (المحج

حال اگر مانند بسياري از افراد بگويي:، ما كه هر چه بيشتر سعي ميكنيم در نماز حواس خود را جمع كرده و به

خداوند توجه كنيم كمتر موفق ميشويم. چرا چنين است؟ آيا به راستي چارهاي وجود دارد كه ما را در رسيدن به اين

جوهرهئ اساسي كه روح نماز است ياري رساند؟ در جواب گوئيم: اگر ميخواهي چيزي مانند شربت و كپسول به تو

داده شود و تو نيز آن را به راحتي نوش جان كني و يك شبه همهئ كارهايت رو براه گردد قطعاش جواب منفي است ولي اگر

مرد ميدان عملي و خود را براي يك كارزار جدي و طولاني مهيا ميكني جواب مثبت است.

توضيحاش عرض ميكنيم: اگر صفتي يا حالتي براي انسان ملكه شود آن صفت يا حالت در همهئ صحنهها و تمام

شئون زندگي خود را نشان داده و آدمي را رها نميكند. كسي كه در كوچه و بازار، در كلاس و مدرسه و در محيط خانه و

محلأ كار يكسره به ياد خداست و از او غافل نيست. بدون ترديددر نماز نيز حواسش را جمع كرده و از خداوند غفلت

نميكند. بر خلاف كسي كه در محيط خانه، محل كار، در كلاس ، مدرسه و كوچه و بازار از خدا غافل است و يكسره

سرش بند مسائل مادأي و روزمرهئ زندگي دنياست و دلش متعلق به غير خداست. بي شك چنين كسي نميتواند در نماز

قلب خود را متوجه خدا كند بلكه دلش دنبال هماني است كه قبل از نماز دنبال آن بود و وجودش غرق در هماني است

كه قبل از ورود به نماز غرق در آن بود.

خداوند در وصف بندگان موئمن خويش ميفرمايد:

و لابيع عن ذكر اللأه;

((رجال لاتلهيهم تجار

مرداني كه آنها را هيچ تجارت و معاملهاي از ياد خدا باز نميدارد.)) (نور، 37)

وقتي كه كسب و كار آنان را از ياد خدا باز ندارد. بدون ترديد موقعي كه وضو ميسازند و رو به قبله ميايستند و نماز

ميگذارند از خدا غفلت نميكنند. بر خلاف من و تو كه قبل از ورود به نماز در امور روزمره زندگي غرقيم و وقتي هم كه

به نماز ميايستيم نمازمان نيز رنگ و بوي امور مزبور را دارد. واضحتر بگويم: اولياي خدا و بندگان مخلص حقأ نماز

خويش را برداشته و آن را با خود به محيط كار و بازار ميبرند. در آنجا هم كه هستند

مشغول نمازند و به قول باباطاهر ((خوشا آنان كه دائم در نمازند)) ولي ما عقب افتادهها كسب و كار و درس خويش را

برداشته و با خود به فضاي نماز ميآوريم. نماز هم كه ميخوانيم باز دنبال هدف گمشدهئ خود هستيم.

باري اي عزيز! اگر صادقانه قصد آن داري كه در نماز دلت متوجه به خدا باشد و از او غافل نگردي بايد كار را قبل از

نماز شروع كني و در همه جا و همه حال به ياد خدا باشي و از او غفلت نكني. بي شك اگر چنين توفيقي را به كف

آوري در نماز دلت متوجه به خدا خواهد بود وگرنه نه.

مرحوم علامه طباطبايي در اواخر عمر با بركت خود موقعي كه در بستر بيماري افتاده بود در خواب شخصي كه از

آن جناب از چگونگي تحصيل حضور قلب در نماز پرسش كرده بود چند بار با عنايت خاصي فرموده بود: مراقبه،

مراقبه.

مراد آن بزرگوار از عبارت مزبور اين است كه اگر ميخواهيد در نماز حواستان جمع خودتان باشد و از خدا غافل

نشويد بايد در طول شبانه روز وقتي كه به كارهاي ديگر اشتغال داريد اهل مراقبه باشيد زيرا اگر اين حالت ملكهئ شما

گردد و چنين صفتي بر شما غالب آيد در نماز نيز اين حالت براي شما محفوظ خواهد ماند همان طور كه اگر در طول

شبانه روز از خدا غافل باشيد و غفلت از حق در شما رسوخ كند در حال نماز نيز چنان خواهيد بود و از آن خلاصي

نخواهيد داشت.


ستاد اقامه نماز

بازگشت