دوستي دارم كه خيلي به هم عشق مي ورزيم، و گاهي يكديگر را در آغوش مي گيريم ضمنا گاهي اوقات نماز شب هم مي خوانيم براي رهايي از اين مشكل چه كنيم؟


علاقه و عشق محصول توجه به كمال است. آدمي زماني كه در چيزي و يا كسي كمالي را مي بيند، به آن علاقه مند مي گردد و اگر كشش به هر دليل قوي باشد، اين علاقه (اصطلاحاً) به عشق منجر مي گردد. آنچه كه در اين وادي فراگير است، همان يكسونگري و مبهوت شدن به يك جهت و جنبه است. ممكن است صرفاً كسي به جهت صدا و يا رنگ و يا حتي حركتي به كسي يا چيزي علاقه مند شود و به جانب او گرايش پيدا نمايد. در حالي كه صدها عيب در آن وجود دارد. به گفته حكيمان: {Hحبٌ الشي ء يعمي و يصمّ H}؛{M دوست داشتن چيزي، آدمي را كر و لال مي كندM}». تقريباً در تمامي به اصطلاح عشق هاي مجازي اين ضعف وجود دارد كه مجذوب شدن به خصلتي، آدمي را از جنبه هاي ديگر باز مي دارد. از همين رو است كه گفته اند: عاشق خيال معشوق خويش را پيش از خود معشوق مي خواهد. ريشه اين مطلب آن است كه كه حقيقت عشق متعلق به عالم ماده نيست؛ بلكه مربوط به كمال مطلق است كه هيچ نقص و عيبي در او راه ندارد. انسان بالفطره عاشق خدا و طالب او است و اصولاً زمينه عشق در انسان براي عشق الهي و رسيدن به محبوب مطلق است. موجودي مي تواند معشوق حقيقي انسان قرار گيرد كه هر چه از او مشاهده مي كند، زيبايي و كمال باشد و هيچ نقص، عيب و بدي در او وجود نداشته باشد و چنين موجودي جز خداوند متعال نيست. با توجه به اين موضوع، عشق انسان به موجودات مادي، عشق حقيقي نيست، بلكه عشق مجازي است؛ زيرا جز خدا هيچ موجودي قابليت معشوق بودن را ندارد وانسان عاشق، خود به اين مطلب واقف است كه معشوق مجازي او، عيب هاي فراواني دارد كه مانع عشق ورزيدن به او مي شود و در مي يابد كه اين معشوق مجازي، لياقت و قابليت عشق ورزي را ندارد؛ اما از طرفي بعضي از كمالات و زيبايي ها را در او مي بيند كه در حقيقت برگرفته از جمال و كمال محبوب حقيقي است و به عشق ورزيدن هم نياز دارد. اين جا است كه به معشوق خيالي رو مي كند و به او عشق مي ورزد؛ زيرا مي بيند معشوق مجازي او قابليت اين عشق را ندارد و مانند مجنون وقتي به ليلي مي رسد، عشقش خاموش مي شود؛ زيرا آنچه او به آن عشق مي ورزيد ليلي نبود؛ بلكه خيال ليلي بود كه از هر نقص و عيبي مبرا بود و هر جمال و كمالي را داشت. از اين رو فقط در عشق به خداي متعال است كه انسان پس از وصول و مشاهده، نه تنها عشقش فروكش نمي كند، بلكه بيشتر مي شود؛ زيرا هر چقدر انسان به خدا نزديك تر مي شود، كمال و جمال بيشتري مشاهده مي كند. با توجه به اين حقيقت و انديشيدن كامل درباره آن، اميد است بتوانيد راه حل مشكلي كه مطرح نموده ايد را دريافته و مجاز را پلي براي رسيدن به حقيقت قرار دهيد؛ چراكه عشق ورزيدن جز به او، همه اش خسارت است و تباهي. بنابر اين چشمان خويش را باز كرده و به دنبال اين گونه عشق ها نرويد. {Sعشق ها كز پي رنگي بُود# عشق نَبود عاقبت ننگي بُودS} {Tتوصيه ها: T} 1- از تنها شدن با دوستتان به شدت پرهيز كنيد. 2- به عواقب ناگوار اين نوع روابط از نظر روحي و جسمي بينديشيد. 3- هم چنان به نماز و شركت در جماعت و جمعه اهتمام ورزيد. قرآن فرموده است: «{Mنماز را در دو طرف روز و پاسي از شب به پا داريد همانا خوبي ها، بدي ها و گناهان را از بين مي بردM}». اگر گناه از آدمي سر مي زند، نبايد نسبت به اعمال خوب ديگر بدين بهانه سستي كند؛ بلكه با اهتمام بيشتر به آنها و غلبه بخشيدن به آن، زمينه را بر گناه تنگ نمايد. 4- با دوستتان صحبت كرده و با هم پيمان ببنديد كه گرد گناه نگرديد و با همكاري يكديگر، در صيانت خود از گناه كوشش كنيد. در اين صورت است كه: {H{/Bمَنْ يَتَّقِ اَللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً وَ يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لا يَحْتَسِبُ {w29-40w}{I65:3-2I}/}H}؛ {Mكسي كه تقوا پيشه سازد، خداوند راه خروج از بن بست ها را براي او قرار مي دهد و از راهي كه گمان نمي برد روزي مي رساندM}». 5- سريعاً به فكر ازدواج باشيد؛ چرا كه درمان حتمي براي محفوظ ماندن از گناه در ازدواج است. 6- افكار خود را در مطالب عبرت آميز متمركز كنيد و از تماشا و يا نگاه به صحنه هاي تحريك آميز پرهيز كنيد. قرآن و نهج البلاغه و كتاب هاي حديث را به دقت بخوانيد. هم چنين كتاب هاي سياحت غرب و منازل الاخره را مطالعه و درباره آن انديشه كنيد. 7- با توافق با دوستتان و براي مصون ماندن از گناه، محل اسكان خود را تغيير دهيد و در عين دوستي با يكديگر در اتاق هاي جداگانه اي سكونت كنيد. اين كار در عين سخت بودن در آغاز، ثمرات شيريني را در پي خواهد داشت. حضرت علي(ع) مي فرمايد: {Hالا و انّي لم ار كالجنة نام طالبها ولا كالنار نام هاربهاH}؛{M من همانند بهشت نعمتي نديدم كه طالبانش در خواب باشند و نه مانند آتش جهنم كه گريزندگانش در غفلت به سر برندM}». و نيز فرموده است: «{Mهر نعمتي پايين تر از بهشت تباهي است و هر گرفتاري كمتر از آتش دوزخ عافيت است M}»، {V(بحار الانوار، ج 77، ص 295)V}.

مركز فرهنگي نهاد رهبري در دانشگاه ها

بازگشت