چه كنيم در نماز حضور قلب پيدا كنيم؟


از آنجاييكه حضور قلب در نماز يعني تمركز انديشه و با تمام وجودرو بسوي خداي سبحان آوردن ازاينرو براي حضور قلب در نماز اهل دل و آنانكه پيوسته در عالم حضور و يا محضر حضرت حقتعالي بوده انددستور العملهايي را صادر فرموده اندكه به برخي اشاره مي گردد:

الف: رفع و از بين بردن آنچه مانع حضور و تمركز است مانند:

1ـ پرهيز از نماز خواندن در مكانهاي پر سر و صدا مانند خيابان و كوچه و امثال آن

2ـ پرهيز از نماز خواندن در مكانهاي پر زرق و برق ـ مانند اتاقي كه در آن عكس و مجسمه نصب است

3ـ پرهيز از نماز خواندن روبروي در باز

4ـ پرهيز از نماز خواندن در جاي گرم و روبروي آتش و چراغ

5ـ پرهيز از نماز خواندن در قبرستان

6ـ پرهيز از نماز خواندن در اتاقي كه شخص جنب در آن باشد.

7ـ پرهيز از نماز خواندن مقابل انسان

8ـ پرهيز از نماز خواندن در جاهاي كثيف و آلوده

9ـ پرهيز از نماز خواندن در زمانهاي بحراني همچون وقتي كه منتظر ورود و يا تلفن و يا شنيدن خبري مهم هستيم

10ـ نماز خواندن در مساجد بويژه مسجد جامع و حرم مطهر امامان (ع)

11ـ پرهيز از دنيا پرستي، پول پرستي، و قطع علاقه از غير خداوند سبحان

ب: توجه به جايگاه و موقعيت نما زكه همان ارتباط انساني بسيار ضعيف و ناتوان و خاكي با آفريدگار هستي، (رابطه كوچكترين با بزرگترين وجود هستي.)

ج: توجه به گفتار و آنچه مي خوانيم ـ( حداقل دانستن ترجمه آن)

د: توجه به اسرار اعمال و كردار نظير توجه علت و سرّ قيام ـ تكبيرة الاحرام، ركوع، سجده.

ه: اختصاص دادن وقت و زماني به انجام نماز و پرهيز از نماز خواندن در هر وقت و زمان

براي آگاهي بيشتر به كتابهاي ذيل مراجعه فرماييد:

1ـ صلوة الخاشعين، شهيد دستغيب

2ـ اسرار نماز، آقاي قرائتي

3ـ آدب الصلاة، امام خميني (ره)

نماز برترين عبادت عملي و بازتاب نيات واغراض انسان و آينه اي است كه در مسير انسان را در طول روز نشان مي دهد، پس اصلاح نماز بستگي كامل به اصلاح مقاطع زماني قبل از آن دارد و انسان نمي تواند در فاصله بين نمازهايش از خداوند متعال غافل باشد و اعمال او مطابق فرامين الهي نبودهو هنگامي كه به نماز مي ايستد انتظار داشته باشد با تكبير اول بسوي خدا پرواز كند. بنابراين يكسري مقدمات را بايد قبل از نماز انجام دهيم، و سعي كنيم كه اعمال و افكار و دغدغه هاي ما براي خدا باشد و جنبه الهي داشته باشد تا انسان در حين نماز آمادة پرواز بسوي او شود. براي رسيدن به حضور قلب در نماز، حضرت امام خميني ره دو امر را توصيه مي نمايند(1): اول ـ اهميت اين عبادت را به قلب خويش بفهماند، كه اگر انسان اهميت نماز را درك كند و بپذيرداز كارهاي ديگر اهميتش بيشتر بلكه قابل مقايسه با آنها نيست، خود به خود به آن توجه خاصي مي نمايد، و شكي نيست براي انسان كه بپذيرد اگر نماز پذيرفته شود اعمال ديگر او پذيرفته مي شوند و اگر نماز رد شود اعمال هم رد مي شوند و اينكه نماز سخن گفتن با معبود است، زمينة حضور قلب كه مغز و لُب عبادت بوده براي او بيشتر فراهم ميشود. دوم ـفراغت وقت و قلب. و مراد از فراغت وقت را چنين توضيح مي دهند كه انسان در شبانه روز براي عبادت خويش وقتي را معين كند كه در آن وقت خويش را موظف به عبادت فقط بداند و اشتغال ديگري براي خود در آن وقت قرار ندهد و مهمتر از آن فراغت قلب است و آن چنانست كه انسان در وقت اشتغال به عبادت، خود را از اشتغالات و هموم دنيايي فارغ كند و توجه قلب را از امور متفرقه منصرف نمايد و دل را يكسره خالي و خالص برا ي توجه به عبادت و مناجات با حق تعالي نمايد.

برو تو خانه دل را فرو روبمهيا كن مقام و جاي محبوب

چو تو بيرون شوي او اند ر آيدبه تو بي تو جمال خود نمايد. (2)

البته حضور قلب در نماز داراي مراتبي است كه اولين مرتبه آن توجه به معاني الفاظ و اذكاري است كه نمازگزار آنها را د رحين نماز مي خواند و خوب است از همين مرتبه انسان شروع كند تا كم كم و با درك اسرار اين عبادت الهي كه معجوني از عبادات و اذكار مختلف است به مراتب ديگر آن برسد، بنابراين براي ايجاد حضور قلب بايد در ابتدا به معاني الفاظي كه در حين نماز مي خوانيم توجه نماييم و قلب خويش را فارغ از اغيار كرده و آن را متوجه خداي متعال بنماييم، حال اگر چنين توفيقي نداشته و يا كمتر موفق شديم بايد بدانيم كه قلب ما محجوب است و بايد آن را درمان نمود.

و اما علت حضور قلب نداشتن در نماز چيست؟

حضرت امام خمينيره در بيان موانع حضور قلب در نماز مطالب گرانقدري را به مشتاقان طريق حق ارائه نموده اند كه خلاصة آن را در عبارتي ساده تر بيان مي كنيم. (3) ايشان مانع حضور قلب را تشتت خاطر و كثرت و ارادت قلبي مي دانند و اين تشتت گاه از خارج و از طريق حواس ظاهري حاصل مي شود مثل اينكه گوش انسان در عبادت چيزي بشنود و مبدء تخيل گرديده از شاخه اي به شاخة ديگر پرواز كند يا چشم انسان چيزي ببيند و حواس او پرت شود. و گاه اين تشتت خاطر از امور باطني است كه خود دو منشاء اصلي دارد: يكي هرزه گري و فراري بودن خيال كه راه اصلي علاج آن عمل نمودن به خلاف است، يعني در حين نماز خود را مهيا كند كه خيال خود را حفظ نمايد و به مجرد اينكه بخواهد از چنگ انسان فرار كند آن را برگرداند و در هر يك از حركات و سكنات و اذكار و اعمال نمازمتوجه حال آن باشد كه د رابتدا گرچه امري دشوار ولي به تدريج سهل و آسان خواهد شد. و منشاء ديگر حب دنيا و تعلق خاطر به امور دنيوي است كه چنين تعلقي خار طريق اهل سلوك و سرچشمة همه مصيبات است. از امام صادق ع نقل شده است: راس كل خطيئه حب الدنيا (4)

و براي انسانهاي بيدار همين حديث شريف بس خواهد بود. بنابراين براي رسيدن به حضور قلب لازم است محبت و تعلق به دنيا را از دل ريشه كن نمود.

بر دلت زنگار بر زنگار هاجمع شد تا كور شد زاسرارها (5)

و راه علاج عملي تعلق به دنيا آن است كه معامله به خدا كند، اگر به مال دنيا علاقه دارد، با بسط يد و صدقات واجب و مستحب ريشه آن را از دل بكند و اگر علاقه به فخر ورياست دارد، اعمال ضد آن را انجام دهد و بيني نفس اماره را به خاك بمالد تا اصلاح شود.















منابع و مآخذ:

1. چهل حديث امام خميني، ص385

2. گلشن راز

3. آداب نماز، حضرت امام خميني، ص42 تا 53

4. اصول كافي، باب حب الدنيا، ج1

مثنوي مولوي، دفتر دوم



مؤسسه پيوند با امام

بازگشت