انسان تا جايي كه بتواند، سعي ميكند هنگام خواندن نماز حواسش را متمركز كند، اما در مواردي اين گونه نميشود. چه كنيم در نماز حضور قلب داشته و حواسمان جمع باشد؟ جمع نبودن حواس به خاطر چيست؟


طبيعي است هنگامي كه انسان از شخصي درخواست و طلبي دارد، از قبل خود را آماده كرده و با توجه كامل آن چه را نيّت كرده بازگو ميكند و سعي خواهد كرد در بيان حاجت و طلب خويش، شمرده و بدون دست انداز سخن گويد. رعايت چنين حالتي در برابر افراد متفاوت است. هر مقدار كه شخص بيشتر از عظمت وجودي برخوردار باشد، رعايت ادب، نيز تواضع و فروتني مشهودتر خواهد بود.

نماز، سخن گفتن با خدا و در خواست از مقام كبريايي او است. اين يك درخواست حقيقي و طلب واقعي همراه با عجز و التماس است.

پس چگونه است كه انسان گاه تا سالياني دراز و حتي تا آخرين لحظه عمر در شبانه روز چند مرتبه در مقابل خدا قيام و ركوع سجود ميكند، اما بدون آن كه بفهمد، چه ميگويد؟!

متأسفانه جامعه اسلامي همواره از نوعي عوام زدگي و تقليد گرايي رنج بُرده و بسياري از مردم به صرف عمل پيشينيان و سيره مستمره نسلهاي گذشته، همان شكل عمل را بدون اطلاع از محتوا تقليد ميكنند. حال آن كه تلقّي بسياري از مسائل اسلامي قبل از تقليد، به تحقيق نيازمند است.

يكي از مهمترين نمادهاي عبوديت و بندگي در نماز متجلّي ميشود. نماز عمود و ستون دين است و اگر ميبينيم كه هنگام برپايي آن دچار حواس پرتي ميشويم، بدين جهت است كه نميفهميم چه ميگوييم. نماز به زبان عربي است و تلفظ آن براي فارسي زبانان كمي مشكل ميباشد و مشكلتر از آن عدم فهم معناي كلمات آن است كه جز با مطالعه و تحقيق و فراگيري مفهوم نخواهد شد، پس به زحمت و تكلف بيشتر نياز است و بايد معناي جملاتي را كه ادا ميكنيم بدانيم، از آن پس توجه بيشتري خواهيم كرد كه چگونه در مقابل پروردگار با حواسّي جمع و حضور قلب بايستيم.

حضور قلب يعني اين كه در نماز، دلت حاضر باشد به گونهاي كه چيزي تو را از نماز غافل نكند. كاملترين شكل حضور قلب آن است كه در همه اعمال و ذكرهاي نماز، دل نمازگذار به ياد خدا و حضور در محضر او باشد و احساس كند نماز را در پيشگاه او به جا ميآورد.

داشتن حضور قلب كامل، مرحله تفهّم را در بر دارد كه عبارت است از: فهميدن معناي حركات و سخنان نماز. شخص بايد به معناي هر كار و هر گفته در نماز توجه داشته باشد و با اين آشنايي وارد نماز شود.

اين درجه، مرحله تعظيم خدا را همراه دارد كه منشأ آن شناخت عظمت و درك خدا است. وقتي اين احساس را داشت كه خداوند او را قبول كرده، اكرام ميكند، يا به اقتضاي عدالتش عذاب ميكند، حالت رهبت و خشيت پديد ميآيد.(1)

در عين حال بسياري از حواس پرتيها علاوه بر دليل گذشته، زاييده دل مشغوليهاي روزمرّه و اشتغالات ذهني است كه متأسفانه هنگام نماز تشديد يافته و حتي گمشده آدمي پيدا ميشود!

بايد توجه داشت كه نماز با حضور قلب كامل به گونهاي كه اولياي الهي چون پيامبر گرامي اسلام0ص) و ائمه اطهار(س) اقامه ميكردند، براي ما ميسّر نميباشد، چون ايشان از عصمت كامل برخوردار بوده و مانعي در ذهن و روحشان كه عامل حواس پرتي شود، ايجاد نميشد، امّا براي ساير مردم حضور قلب نسبي است و به حالات عرفان و معنوي افراد وابسته است. بايد سعي كنيم حالات خود را در نماز به حالتهاي معصومين و اولياي دين نزديك كنيم. البته نماز كامل نمازي است كه با حضور قلب بيشتر خوانده شود، اما اگر به هر دليلي حواس سر جاي خودش نبود و در اثناي نماز غفلت حاصل شد، تا مقداري كه حالت نماز به هم نخورد، نماز صحيح استك اگر چه كامل نيست.

امام خميني در مورد مراتب و شرط تحصيل حضور قلب مينويسد: پس از آن كه معلوم شد كه حضور قلب در عبادات، قلب و روح عبادات است و نورانيت و مراتب كمال آن بسته است بر حضور قلب و مراتب آن، اكنون بايد دانست كه از براي حضور قلب مراتبي است كه بعضي از آن مراتب اختصاص دارد به اولياي حق و دست ديگران از وصول به شاهق آن كوتاه است، ولي بعض مراتب آن براي سلسله رعيت نيز ممكن الحصول است.... اما حضور قلب در عبارت، پس از براي آن نيز مراتبي است كه عمده آن دو مرتبه است: يكي حضور در عبادت اجمالاً و آن چنان است كه در عين اشتغال به عبادت (هر عبادتي باشد) چه از باب طهارات مثل وضو و غسل و چه از باب نماز وروزه و حج و ديگر امور - انسان به طريق اجمال ملتفت باشد كه ثناي معبود ميكند، گرچه خود نميداند كه چه ثنايي ميكند و چه اسمي از اسماي حق را ميخواند... و ديگر از مراتب حضور قلب، حضور قلب در عبادت است تفصيلاً، و اين به مرتبه كامله براي احدي ممكن نيست، جز خلّص اوليا و اهل معارف؛ ولي بعضي مراتب نازله آن ممكن است براي ديگران، كه اوّل مرتبه آن توجه به معاني الفاظ است در مثل نماز و دعا... و مرتبه ديگر ان است كه اسرار عبادت را به قدر امكان بفهمد و كيفيت ثناي معبود را در هر يك از اوضاع بداند.

و اهل معرفت تا اندازهاي اسرار نماز و ساير عبادات را بيان كردند و از اشارات اخبار معصومين(ع) استفاداتي به قدر امكان كردند، گرچه فهم اصل حقيقت براي كم كسي اتفاق ميافتد، ولي تا آن اندازه هم كه ذكر شده، غنيمت است براي اهلش.(2)

پي نوشت ها:

1. جواد محدثي، نماز عارفانه، ص 48.

2. امام خميني، چهل حديث، ص 434 - 432.



دفتر تبليغات اسلامي

بازگشت