منظور از خشوع و خضوع (در نماز) چيست؟ آيا معناي جداگانهاي دارند؟


در كتب لغت و تفسير، معاني نزديكي براي خشوع و خضوع ذكر كردهاند. در كتاب قاموس قرآن آمده: خشوع به معناي تذلّل و تواضع است. راغب اصفهاني در مفردات مي گويد: خشوع به معناي تضرّع (ضراعه) و تذلّل است و اكثر استعمال آن در جوارح است، چنان كه اكثر استعمال خضوع ضراعه در تذلّل و تواضع قلبي است. يعني خشوع، حالت تذلل ظاهري مي گويند و خضوع، حالت تواضع قلبي. ولي راغب در ماره خضع، خضوع و خشوع را در معنا يكي دانسته و ميان آن دو فرقي قائل نيست.

جوهري در كتاب صحاح چنين گفته است، ولي در كتاب قاموس، از جمله معاني آن را، سكون و فروتني شمرده است.(1)

در تفسير مجمع البيان آمده است: خشوع و خضوع و تذلّل و اخبات، نظير هم هستند. خشوع و خضوع قريب المعني هستند مگر آن كه خضوع در تواضع بدني و اقرار به خدمت است، ولي خشوع در تواضع صدا و چشم است.(2) صاحب منتهي الأرب گويد: خشوع قريب است به خضوع، چرا كه خضوع در بدن است، ولي خشوع در آواز (صدا) و چشم باشد.(3)

مسلّم است كه خشوع به معناي تذلّل و تواضع است كه با سكوت و آرامي و اطاعت و سربه زير انداختن قابل جمع و تطبيق مي باشد. بنابر تصريح قرآن مجيد در آيه شانزدهم سوره حديد، نيز آيات 108 طه و 43 قلم و دوم سوره غاشيه، خشوع راجع به تذلّل دروني (قلبي) و بيروني (جوارحي) به كار مي رود. (4) خاجه عبداللَّه انصاري(ره) گويد: خشوع خشوع بيمي است با هشياري و استكانت.(5)

قرآن مجيد مي فرمايد: الّذين هم في صلوتهم خاشعون؛ آنان كه در نماز خويش خاشع اند.(6) مرحوم علامه طباطبايي در تفسير آيه فوق و كلمه خشوع مي فرمايد: خشوع به معناي تأثر خاصّي استكه به افراد مقهور دست مي دهد؛ افرادي كه در برابر سلطاني قاهر قرار گرفتهاند، به طوري كه توجه وي همه معطوف او گشته، و از هر جاي ديگر قطع مي شود، و ظاهراً اين حالت، دروني است كه به نوعي عنايت به اعضا و جوارح نيز نسبت داده مي شود.

همانند روايتي كه از پيامبر(ص) نقل شده درباره شخصي كه در نماز با ريش خود بازي مي كرد، كه حضرت(ص) فرمود: اگر او دلش داراي خشوع بود، جوارحش نيز خاشع مي شد. و اين معنا، جامع همه آن معانيي است كه در تفسير اين آيه و اين كمله (خشوع) شده است.

درباره خشوع وخضوع در نماز توجه شما را به رواياتي از معصومين(ع) جلب مي كنيم.

امام صادق(ع) فرمود: هرگاه به نماز بر مي خيزي، دل را به خدا متوجه ساز و تا بتواني بكوش كه به چيز ديگري نينديشي. گردنت را (چون ذليلان) رام كن و به گوشه چشم به اين سو و آن سو منگر و نگاهت از سجده گاهت نگذرد، و پاهايت را جفت كن و آنها را ثابت بدار، و دست هايت را سست و رها ساز و آن را به پشت ران خود قرار مده، و يكي از دو دستت را بر روي دست ديگرت قرار نده.(7)

در روايات ديگري نهي شده است انسان نماز را با كسالت و خواب آلودگي و شتاب انجام دهد، چون اين امور با خشوع منافات دارد.

امام باقر(ع) فرمود: روزي پيامبر(ص) به مسجد رفت و ديد مردي مشغول نماز است و با شتاب نماز مي خواند. در سجده آن چنان شتاب كرد كه شرائط سجده را (از حيث طمأنينه) ادا ننمود. پيغمبر(ص) فرمود: او مانند زاغ نوك بر زمين زد. اگر با اين حال بميرد، به ديني جز دين من مرده است.(1)

احاديث زيادي در خصوص آداب نماز در بحارالانوار، جلد 81 وجود دارد كه مي توانيد جهت اطلاع بيشتر به كتاب مذكور مراجعه نماييد.(8)

پي نوشتها:

1. قاموس قرآن، ج 2، ص 250 - 248.

2. تفسير مجمع البيان، ج 1، ص 99، ذيل آيه 45 بقره.

3. لغت نامه دهخدا.

4. قاموس قرآن، ج 2، ص 250 - 249، با اقتباس و تلخيص.

5. خواجه عبداللَّه انصاري، صد ميدان، ص 38.

6. مؤمنون (23) آيه 2.

7. بحارالانوار، ج 81، ص 222، چاپ لبنان.

8. همان، ص 234، حديث هشتم.



دفتر تبليغات اسلامي

بازگشت