با پسر خاله ام نامزد شده ام و به نظر رفتارش خيلي متعادل نيست ; گاهي دروغ مي گويد و زماني نماز نمي خواند; سيگار هم مي كشد ونگاه هايش آلوده است , چه راه حلّي را پيشنهاد مي كند كه كارهاي ناروا را كناربگذارد, تا در آينده خوشبخت شويم ؟


همان طور كه مي دانيد پسر خاله تان در سفر قم نزد شما اعتراف كرده است , ولي از چند چيز رنج مي برد;

يكي اين كه فكر مي كند محبوب و مورد علاقهء خانواده ـ مخصوصاً پدرنيست ;

دوم : مورد اعتماد خانواده نيست و آن ها حرف هايش را نمي پذيرند و درگفتار او را صادق نمي دانند;

سوم اين كه : برايش شخصيت و ارزش قائل نيستند و هنوز با او مانند يك بچه رفتار مي كنند و حركاتش را زير نظر دارند; به همين دليل او خودش را تنهامي پندارد و كسي را پيدا نمي كند كه خلاءهايش را پر كند و او را درك نمايد.

اگر مي بينيد گاه سيگار مي كشد و گاه با دختران نامحرم است و حتّي گاه دروغ مي گويد, به خاطر اين است كه احساس كمبود مي كند و از اين طريق مي خواهد كمبودهايش را جبران نمايد.

اگر به دادش نرسيد و خلاءهايش را پر نكنيد, روز به روز بدتر مي شود تاجايي كه قابل جبران نباشد.

وظيفهء شما به عنوان همسر فردي كه خيلي به شما علاقه مند است و اظهارمحبت مي كند, سنگين است و رعايت نكات ذيل ضروري است :

1 با شگردهاي حساب شده , توجه اش را به خود جلب كنيد. بايد كاري كنيد او نياز به نگاه و صحبت و ارتباط با ديگران را نداشته باشد. بايد جاي دختران ديگر را پر كنيد. ببينيد از آن ها چه مي خواست و با آن ها چه صحبتي مي كرد و آن ها چه عكس العملي نشان مي دادند و چه مشكلي را از او برطرف مي كردند; شما آن ها را انجام بدهيد.

بهتر است به پدر و مادرتان تفهيم كنيد به محضر برويد و عقد رسمي بكنيدو خود را كاملاً در اختيارش قرار بدهيد و اجازه بدهيد با شما ارتباط داشته باشدو روح و جسمي با شما آرام و قرار بگيرد, تا فكر دختران ديگر را در سر نپروراند.

2 به او محبت كنيد و به گفته هايش اعتماد نماييد و حرف هايش را در ظاهرباور كنيد, اگر چه بدانيد راست نمي گويد, به عنوان مثال وقتي برايتان كفش خريد و به شما هديه كرد, مي توانستيد بگيريد و تشكر و قدرداني كنيد و بگوييدهرگز محبتش را فراموش نخواهيد كرد و چقدر او جوان با محبتي است .نمي بايست به رُخش بكشيد دروغ مي گويد و كفش از آن خواهرش است , بلكه مي توانستيد به بهانه اين كه بزرگ است يا رنگ خوبي ندارد و مي شود آن راعوض كرد, واقعيت را به او نشان بدهيد, تا بفهمد اين كار, عمل خوبي نبوده است , چنان كه خودش به شما گفت : چرا پيش خواهم شخصت مرا خُرد كردي !بهتر بود شما چيزي نمي گفتيد تا شرمند مي شد.

به پدر و مادرتان سفارش كنيد حرف هايش را باور و نظر او را جلب و به اواعتماد كنند, تا جاي خالي پدر و مادرش را پر نمايند.

3 در مورد سيگار, لازم نيست جيب هايش را بگرديد, يا در مورد نماز او رازير نظر بگيريد. خيلي سخت گيري نكنيد; همين كه مي گويد: نماز خوانده ام وسيگاري نيستم , به حرف هايش اعتماد كنيد. كم كم خوب مي شود.

به جاي مچ گيري و زخم زبان زدن مي توانيد كتاب هاي مفيدي كه در زمينه ءمضرات مالي ـ جاني سيگار است و همين طور در مورد نماز و اهميت آن واثرات مفيدي كه در دنيا و آخرت دارد, بخريد و در موقع فرصت , وقتي حال شنيدن يا مطالعه كردن را دارد, برايش بخوانيد يا خود مطالعه كند.

در مورد درس و گذراندن بعضي از درس ها خوب است به طور مستقيم دخالت نكنيد و نگوييد: چرا درس نمي خواند و يا چرا درس هايش را تمام نمي كند; به جاي اين ها بگوييد: من از زندگي جمعي با پدر و مادرم دارم خسته مي شوم و دلم مي خواهد زندگي مشتركمان را با شما همسر مهربان شروع كنم .كم كم در فكر تهيهء منزل و اشتغال به كار و هزينهء زندگي باشيد. بدين سان ان شاءاللّه آيندهء خوبي خواهيد داشت .

دربارهء دست دادن با زن همسايه , برخورد شما و خانواده , با ايشان مناسب نبود و خيلي تند برخورد كرديد. اگر چه كار بد و خلاف شرعي مرتكب شد, اماحتماً عمدي نبوده است , چنان كه از كردهء خود پشيمان شده و اظهار كرده نمي داند چرا اين كار را كرده است !

همين كه يك جوان تا اين اندازه از كرده اش شرمنده مي شود و هر موقع مطرح مي شود, سرش را پايين مي اندازد, معلوم مي شود عمدي نبوده است .سعي كنيد به هيچ وجه او را به خاطر اين كار سرزنش نكنيد.

به هر طريقي كه مي توانيد توجه او را به خود جلب كنيد و به او محبت بورزيد و حرف هايش را باور كنيد و به او شخصيت بدهيد و او را از تنهايي واحساس خود كم بيني و كمبود عاطفه خارج كنيد.

موفق و مؤيد باشيد



دفتر تبليغات اسلامي

بازگشت