هنگام نماز خواندن چه بايد كرد كه حواس پرت نشود و بايد آن شخص نماز را از نو بخواند يا نه؟




ايمان و گرايش به عبادت در برابر آفريننده با عظمت هستي در ضمير و سرنوشت تمامي انسان ها نهفته است. شما نيز اگر چه در محيطي قرار نداشتهايد كه اين انگيزه متعالي را در شما رشد دهد. ولي فطرت سليم شما را دعوت به پرستش و عبادت در مقابل پروردگار يگانه نموده است. به هر حال گذشتهها گذشته است. بحمدالله شما اكنون نه تنها عباداتي كه به مثابه غذاي روح و نياز همواره آدمي است بجا ميآوريد. بلكه نگران آن هستيد كه چرا توجه و حضور قلب شما در نماز بيشتر نيست. بايد بگويم اگرشما دربرابر اين پديده بيتفاوت بوديد خودش مسأله بوولي اين احساس كه بايد نماز داراي روح و معنا باشد انگيزهاي ارزشمند و تعالي دهنده است چيزي كه هست بايد راه عملي ساختن آن را فراهم نمود. براي اين كه در نماز توجه و حضور قلب پيدا كنيد رهنمودهاي زير ميتواند موءثر باشد: 1- توجه به فلسفه نماز و اين كه چرا باينماز بخوانيم. شما بايد سعي كنيد اين نكته را با تفكر و مطالعه همانند يك مسأله رياضي براي خود حل كنيد. مسلما با تفكر و تعقل درخواهيد يافت كه اولا خداوند بينياز مطلق است. بنابراين او را به نماز و نياز ما احتياجي نيست. پس اگر فرمان به نماز داده جز صلاح و رشدما را اراده نفرموده است زيرا آدمي جز در سايه عبادت آرام و قرار نگرفته و علاوه بر خلاهاي روحي زمينههاي تربيت نيز در او بيرنگ ميگردد2- مدد خواستن از خداوند جهت توفيق براي نماز با خضوع و خشوع.

3- توجه به آداب و مقدمات نماز از قبيل: وضو اذان و اقامه. در كتابهاي حديث آمده است: شخصي از پيامبر (ص) درخواست كرد كه راهي به او بنماياند تا حضور قلب بيشتري در نماز پيدا كند حضرت او را به شاداب گرفتن وضو فرمان دادند. بنابراين وضوي شاداب و با آداب خود در حور قلب انسان در نماز موءثراست.

4- فرا گرفتن معاني كلمات و جملاتي كه در نماز ادا ميشود و تعمق در معاني آنها. 5- انتخاب وقت و زمان و مكان مناسب براي نماز.

6- توجه به اين كه مبدأ و منتهاي انسان خداوند است و آنچه در اين بين است براي امتحان آدمي و ابزاري جهت رشد و كمال اوست.

در رابطه با مساله نماز بايد توجه داشته باشيد كه ميزان اهميت و ارزش نماز وابسته به چند امر است: 1- كسي كه مورد پرستش و عبادت ميباشد و چون در نماز مخاطب خداوند- عز و جل- است به تناسب مخاطب نماز عظمتي فوق العاده دارد.

2- اخلاص.

3- معرفت.

4- حضور قلب.

اكنون اگر مثلا انسان نسبت به ميزان معرفت خويش بيمناك باشد ولي هرگز نبايد آن را به كلي فاقد ارزش بپندارد. زيرا بيشترين ارزش نماز از ناحيه موجودي است كه مورد پرستش واقع ميشود. به علاوه نماز اگر با حضور قلب و اخلاص خوانده شود خود يكي از عوامل معرفت بخش نيز ست. زيرا نماز ياد خدا و عميقترين پيوند بين انسان و خداست. بنابراين بايد نماز را با شور و عشق و اخلاص و حضور قلب بيشتري بخوانيد. آن گاه طعم شيرين محبت و معرفت الهي را بيشتر خواهيد چشيد. آنچه بر ما واجب است اداي تكليف است و خداوند ميخواهد بداند كه آيا ما مطيع او هستيم يا نه؟ بنابراين وقتي انسان نماز را به شكلي كه در شرع مقدس دستور داده شده، بخواند در ظاهر اطاعت كرده است و نميتوان گفت كه او وظيفهاش را انجام نداده است ولو اين كه مثل بي مردم كاملاً متوجه معناي آن نباشد. بلي اگر انسان معناي آن را بفهمد و با خضوع و خشوع و توجه بخواند، نماز كاملتري خوانده است اما اين براي همه افراد مقدور نيست همان طور كه ايمان افراد نيز درجاتي دارد مثلاً در اصول كافي آمده است: ايمان ده درجه دارد كه بعضي ك درجه و بعضي دو درجه و بعضي بيشتر تا ده درجه را دارا هستند. البته ما بايد سعي كنيم نماز را با خضوع و خشوع و توجه بخوانيم و اين مستلزم معرفت بيشتر است و هر اندازه كه معرفت انسان نسبت به معبود زياد شود و عشق و محبت او به خدا افزون گردد و صفاي باطن داشته باشد، مسلماً نماز را با توجه بيشتري خواهد خواند.

براي يافتن حضور قلب در نماز رعايت چند نكته ضروري است: 1- همواره نمازها را اول وقت خواندن، 2- مكان نماز خالي از صداها و اشيايي باشد كه موجب جلب توجه است، 3- تا جايي كه ممكن است در مساجد و به جماعت نماز خواندن، 4- پيش از نماز زمينههاي روحي توجه به معبود رادر خود فراهم ساختن از طريق خواندن دعاهاي هنگام وضو اذان اقامه و ديگر مستحبات قبل از نماز، 5- مهمتر از همه بيرون راندن حب دنيا از نفس و دل را مملو از عشق الهي ساختن. زيرا خيال و انديشه انسان همواره متوجه چيزي است كه بدان دلبستگي دارد چنانكه عاشق در همه حا به ياد معشوق است. پس انسان دوستدار دنيا هميشه حتي در نماز ذهنش متوجه مسائل دنيوي است و آن كه جانش لبريز از عشق خداست در امور دنيوي نيز هيچ گاه فارغ از ياد او نميشود و به عبارتي هماره در نماز است، 6- نكته ديگر آن كه قوه خيال انسان چون چكاوكي است كه اگر ب زحمت مداوم تربيت نشود هر آن از شاخي بر شاخ ديگر ميجهد و قرار و آرامي ندارد. از اين رو انسان بايد ابتدا بكوشد كه در نماز از آن مواظبت نموده و آن را به ياد خدا نگهدارد و هرگاه متوجه شد كه از ياد خدا غافل گرديده بلافاصله آن را به جايگاه اصلي برگرداند. چنانه مدتي بر اين عمل مداومت كند طاير خيال رام و مطيع گشته و حضور دل و توجه به سوي خدا ملكه آن خواهد گشت، 7- دانستن معاني عبارات نمازها و دعا و مطالعه در احوال معاد و. كمك بسياري ميكند، 8- مطالعه پيرامون احوال اوليا در نماز بسيار مناسب است و توصيه ميشود كت آداب الصلوه يا پرواز در ملكوت امام خميني را مطالعه فرماييد، 9- خودداري از نگاه و توجه به چيزهاي جلب كننده حواس. بهتر است در حال قيام به مهر و در ركوع به پاها نگاه شود، 10- سعي كنيد اذكار و قرائات نماز را با طمأنينه و با تدبر در محتواي آنها بخوانيد.

حضور قلب در حالات بلند عرفاني و معنوي كاري است در غايت سختي كه سالهاي متمادي و پياپي زمان ميخواهد و فعلاً نبايد از خود چنين انتظاري را داشت ولي ميشود اسبابي را فراهم ساخت كه اجمالاً در نمازها حضور قلبي و حالات خوشي به دست آورد كه برخي از آنها عبارتند: 1- از بين بردن زمينه حواس پرتي و خواطر: بايد در رفتار و گفتار شبانه روزي دقت و مراقبه كرد كه كداميك از آنها فكر و خيال و حواس پرتي را تشديد ميكند مثلاً گاهي بحثهاي جدلي سياسي يا غير سياسي خواطر انسان را زياد ميكند و يا كدورت و برخورد با فلان دوست يلان خويشاوند حواس انسان را پرت ميكند و دهها مثال ديگر كه در زندگي روزمره بسياري از افراد وجود دارد و از عامل شدت بخش خواطر و حواسپرتي هستند خوب دقت شود كه اگر زمينه اين چناني در زندگي شما وجود دارد برطرف شود اين خود جزء مهمترين كارها ميباشد2- زمينه سازي براي حضور قلب: اين خود چند چيز را ميطلبد: الف) اقبال قلب: گاهي قلب انسان به انجام يك امر معنوي و عبادي خاصي رغبت و اقبال دارد مثلاً دلش ميخواهد نماز بخواند يا فقط دلش ميخواهد الان قرآن بخواند يا دلش ميخواهد الان دعا و فلان مناجات را بد يا حتي دلش ميخواهد الان غزل عرفاني و شعر معنادار را بخواند به هر كاري كه قلب تمايل و كشش و نسبت به آن اقبال و نشاط داشت به همان كار پرداخته شود امام علي (ع) ميفرمايند: ان للقلوب شهوة و اقبالاً و ادباراً فأتوها من قبل شهوتها و اقبالها فان القلب اذااكرعمي براي دلها خواهش و رو كردن و پشت كردني است پس شما از ناحيه همان خواهش و رو كردن دلها به آنها بدهيد زيرا هر گاه قلب با ناخوشايندي بر كاري واداشته شود كور ميگردد. با رعايت اين دستور قلب با زمزمههاي معنوي پرورش مييابد و به آنها انس ميگيرد در سايه انس گرفتن قطعاً به مرور زمان نمازها هم با حال حضور بيشتري برگزار ميشود. ب) فراغت بال قبل از نماز: قبل از هر نماز بايد از هر كاري دست كشيد و به مدت تقريباً يك ربع تا نيم ساعت مشغول كاري شد كه افكار و خيالات روزمره صفحه دل را خلوت كند بهترين كار هماني است كه در مورد قبلي توضيح داشته شد به قلبش بنگرد كه به چه چيزي اقبال دارد به همان كار بپردازد اگر قلب به هيچ كاري از امور معنوي رغبت نداشته داراي عللي است كه دو علت آن در دو مورد بعدي روشن ميشود. ج) نشاط داشتن: منظور از نشاط اين نيست كه انسان خوشحال و خندان باشد بلكه يعني كسالت و بي حالي را از خود دور سازد گاهي در اثر اشتغال روزمره خستگي و كسالت انسان را ميگيرد اين كسل بودن و نشاط نداشتن هم براي خوب عمل كردن مورد قبلي مضر است و قلب كمتر رغبت و اقال به امور معنوي پيدا ميكند و هم براي خود نماز خواندن با حضور قلب مضر است امام محمد باقر (ع) در قسمتي از روايتي ميفرمايند:. و لا تقم الي الصلاه متكاسلا و لا متناعسا. در حال كسل بود و سستي نزديك به خواب (و خميازه كشان) به نماز مشغول نشويد،(1). پس اين نش هم بايد در آن چند دقيقه فراغت بال قبل از نماز حفظ شود تا قلب به امور معنوي و حالآور اقبال و توجه كند و هم بايد هنگام خواندن خود نماز حفظ شود. د) فراغت فكر از شكم: نه انسان بايد در چند دقيقه فراغت بال و نه در حال نماز آنقدر گرسنه باشد كه گرسنگي و سوزش شكم فكر را مشغول سازد و حواس را پرت كند و نه بايد آنقدر سير باشد كه پركردن شكم و سنگيني آن فكر را مشغول سازد هر دوي اينها هم براي مورد ب يعني فراغت بال قبل از نماز مضر ميباشد و نميتوان از آن چند دقيقه قبل از نماز خوب استفاده كرد (و اين همان علت دومي است كه با اين حال شايد قلب به هيچ امرمعنوي اقبال و رغبت پيدا نكند) و هم براي مورد ج يعني نشاط داشتن مضر است در واقع اين فراغت فكر از شكم يكي از ااب ايجاد كننده آن نشاط داشتن مورد قلبي است ولي به دليل مهم بودن آن مستقلاً ذكر شد در همان ادامه روايت قبلي ميفرمايند: . ولا متثاقلاً فانها من خلال النفاق. و نيز با سنگيني و پري شكم به نماز نايست زيرا آن موارد پيش گفته از شكاف نفاق برميخيزد يعني نماز اندن با اين حالات ناشي از نفاق است زيرا ظاهرش حكايت از اين ميكند كه توجه به خدا دارد چون به نماز ايستاده ولي باطنش هيچ اقبال و توجهي به خدا ندارد و اين دوگانگي ظاهر و باطن انسان يعني نفاق براي حفظ نشاط بايد اسبابي را قبل از وقت فراغت بال فراهم كرد از جمل اينكه اگر نيازي به خوابيدن است مقداري استراحت شود و اگر با خوردن مختصر چيزي مثل چند دانه خرما يا ميوهاي يا آب ميوه و. نشاط حاصل ميشود حتماً بايد چنين كرد.ه) رعايت آداب ظاهري نماز: در رسالههاي علميه بعضي از چيزها را در حال نماز مكروه شمردهاند مثلاً نماز خواندن مقابل دري كه باز است يا روبروي عكس و مجسمه چيزي كه روح دارد و كلاً تمام چيزهايي كه ممكن است حواس نمازگزار را پرت كند و يا هر چيزي كه با خشوع در حانماز سازگاري ندارد مثل انگشت شكستن، بازي با سروصورت و. بايد ترك شود از آن طرف چيزهايي مثل در حال قيام به مهر نگاه كردن و هر چيزي كه باعث تمركز است رعايت شود.

و) نظم داشتن در نماز اول وقت: خود نظم دغدغه فكري را از بين ميبرد نماز و امور عبادي اگر با نظم انجام گيرد در حضور قلب مؤثر هستند. 3- عزم جزم: هم تمام موارد پيش گفته با عزمي جزم و تصميمي قاطع انجام گيرد و هم وقتي وارد نماز شديد خيلي سفت و محكم بنا را بر اين گذاريد كه در حد توان افكار وهم خيالات و حواس پرتي را كنار گذاريد رعايت كردن دقيق موارد قبلي در موفقيت اين عزم نسبت به خود بسيار مؤثر است هر چه آنها دقيقتر انجام گيرد در خود نماز هم موفقتريد (براي آگاهي بيشتر رجوع شود به كتاب حضور قلب در نماز تأليف آقاي علي اصغر عزيزي تهراني).







































منابع و مآخذ:

(1) (وسائلالشيعه، ج 4، ص 677، به نقل از سرالاسرار) لازم نيست نماز را دوباره خواند زيرا باعث وسواس مي شود



مؤسسه پيوند با امام

بازگشت