چرا بايد در نمازهايي كه با جماعت برگزار مي شود حمد و سوره را نخوانيم؟




در جواب سؤال شما عرض مي كنيم كه يك نگاهِ كلي در همة مكاتبِ الهي و غير الهي، نشان مي دهد كه هر مكتب و روشي از دو بخش تشكيل شده است :

بخش اول در واقع پايه ها و اساس واصول آن را تشكيل مي دهد، و بخش ديگر فروع آن مكتب مي باشد، كه بر روي آن پايه ها بنا مي شود؛ و در واقع جزء مقررّات و آداب آن مي باشد.

در اسلام نيز چنين اصول و فروعي توسط دانشمندان اسلامي ملاحظه شده، كه قسمت اصول و پايه ها بايد بصورت يقيني و اثبات شده براي هر شخص مسلمان حاصل شده باشد، و فروع بصورت تقليدي و تعبّدي. به زبان ساده مي توان گفت كه بعد از اينكه شخص در اصول دين به يقين رسيد، بصورت تعبّدي و تقليدي از امامان معصوم? ، فروع دين را تقليد مي كند.

همانطور كه وقتي پزشك مناسب را براي درمان بيماري پيدا كرديم، بصورت تقليدي مطابق با نسخة او عمل مي كنيم، و از اينكه چرا اين داروها را تجويز كرده، نمي پرسيم. چرا كه اگر او هم جوابي دربارة تجويز داروها بدهد، آن جواب مطابق با فهم و دانش ماست، نه مطابق با فهم و دانش يك پزشك. چون ما بخاطر جهلي كه از امور پزشكي داريم، توانايي فهم كامل دلائل او را نداريم.

بنابراين در هر رشته اي بايد به متخصص آن مراجعه كرد، و به حرف او عمل نمود. با اين مقدمه، در خصوص سؤال شما نيز ميتوان پاسخ فوق را ارائه نمود.

در عين حال بايد متوجه بود كه، در خيلي از مسايل كه دليل و فلسفة آن حكم شرعي از طرف امام معصوم( گفته شده است، در واقع امام معصوم( ، مثل آن پزشك كه در بالا اشاره شد، فقط جوابي در سطح عقلِ سؤال كننده داده است. چرا كه عقل آن فرد (و فهم هيچ كس ديگر) در سطح فهم و عقل بينهايت امام معصوم( نيست.

اما مي توان دربارة هر حكم شرعي، اگر خبري و توضيحي از امام معصوم( نرسيده باشد، (و يا حتي اگر رسيده باشد)، به تحقيق و جستجوي دلائل و فلسفة آن حكم پراخت. و راه افراد را براي كشف راز و رمز اين احكام باز است.

فقط بايد دقت كرد، كه اگر دليلي را بعنوان يافته خودمان به يك حكم شرعي نسبت مي دهيم (با توجه به اينكه گفتيم عقل و فهم غير از ائمه( كه پزشكان واقعي بشرند، ناقصمحدود است)، امكان اشتباه بودن، يا لااقل ناقص بودن آن دليل را هم بدهيم، و به عبارت ديگر، نگوييم كه چون ما يك دليل براي اين حكم شرعي يافته ايم، پس اين تنهادليل است، و قطعاً هم درست است. چه بسا دلائلي كه با توجه به علم ناقص بشري، ابتدا تصور مي شود كه درست هستند، امابعداً ناقص و يا حتي غلط بودن آنها كشف شد.

و اما بطور خاص، راجع به اينكه در نماز جماعت، مأموم نبايد موقع قرائت امام، خودش حمد وسوره را بخواند، مي توان دلائلي را مطرح كرد. از جمله اين دلائل يكي اينكه مثلاً با توجه به اهميت و واجب بودن درست خواندن حمد و سوره، به مأموم گفته اند كه لازم نيست در جماعت حمد و سوره را بخواني، تا اگر احياناً او مشكلي در قرائت خود دارد، به اين ترتيب با شركت در جماعت، به اصل درست بودن نماز او لطمه اي وارد نشود. يا اينكه اين سكوت مي تواند نمادي از سكوت،و گوش دادن به حرف يك رهبر و امام درجامعه باشد؛ و نيز مي تواند نشانة اتحاد و تسليم در مقابل رهبر و امام جامعه باشد، و دهها نكته ديگر كه مي شود براي اين حكم شمرد.



مؤسسه پيوند با امام

بازگشت