يكي از بستگان نزديك من تقريباً تمامي مباني و اصول دين اسلام را قبول دارد، اما نماز نمي خواند، و از طرفي بچه هاي او در سني هستند كه بايد شروع به خواندن نماز كنند و مادر خانه از اين بابت بسيار ناراحت و دل نگران است. مي خواستم بپرسم آيا اين شخص كافر است يا فقط تارك الصلاة است و براي ارشاد او بايد چه كرد؟ اگر بخواهيد بگوييد همسرش در مقابل او نماز بخواند يا به نماز اهميت دهد، تمام اين كارها شده، اما او همچنان نه نماز مي خواند و نه روزه مي گيرد. به نظر شما بايد چه كرد؟ اما شخص ديگري نيز هست كه نماز نمي خواند، به حلال و حرام البته فقط در منزل بهايي نميدهد، و از نظر سايراعتقادات او نيز اطلاع دقيقي نداريم، چون بازگو نكرده ما نيز سؤالي نپرسيديم. البته ناگفته نماند كه اين شخص هنوز مجرد مي باشد و در ضمن اين شخص اصلاً مسؤوليتپذير نيست. به نظر شما چه بايد كرد؟ خواهشمندم ما را راهنمايي فرماييد.




احساس مسؤوليت و تعهد شما در قبال ديگر اقوام و بستگان، قابل تحسين و تجليل است. خدا را سپاسگزاريم كه مردان و زنان با ايمان و مؤمن و متعهدي در جامعه وجود دارند، كه به بركت وجود و حضور آگاهانه و مسؤولانه آنان در صحنه هاي گوناگون، احكام و دستورات نوراني و حيات بخش دين مبين اسلام، رواج و رونق مي گيرد.

در خصوص سؤال مفصل شما و جنبه هاي گوناگون آن، نكاتي را به عرض شما خواهر عزيز و گرامي و فهيم مي رسانيم.

اولاً، بر اساس بيان علماي اسلام، كافر كسي است كه به انكار خدا و رسول و ... ، يا انكار يكي از ضروريان بپردازد. بنابراين كسي كه نماز نمي خواند، ولي به انكار آن، به عنوان يكي از ضروريات دين، نمي پردازد، حكم كفر بر او صدق نمي كند. بلكه ايمان و باور او ضعيف و ناقص است.

ثانياً، در برابر كساني كه نماز نمي خوانند، اگر مطمئن بشويم، كه هيچ يك از ما موظف نيستيم دقيق بشويم در حالات افراد و ببينيم نماز مي خوانند يا نه، ولي اگر به هر طريقي اطمينان حاصل كرديم كه فردي نماز نمي خواند، ما در برابر او فقط وظيفه امربهمعروف و نهي از منكر داريم. وحتماً مي دانيد امر به معروف و نهي از منكر نيز شرايط، ضوابط و مقررات خاصي دارد، كه در كتب مربوطه آمده است؛ و از مهم ترين شرايط آن، كه در رساله هاي عمليه مراجع بزرگوار تقليد نيز عنوان شده، اين است كه امربهمعروف و نهي از منكر زماني حكم وجوب پيدا مي كند كه احتمال تأثير داده بشود، و براي آمر و ناهي هم مفسده اي نداشته باشد. ولي اگر آمر و ناهي مي داند امر و نهي تأثيري ندارد، يا برايش مفسده اي به دنبال خواهد داشت، حكم وجوب از انسان برداشته مي شود.









ثالثاً، همسرش نه به دليل توجه دادن او به نماز، نماز بخواند،بلكه وظيفه خودش را انجام دهد، و تظاهر به اين كه ميخواهد او را وادار به نماز بكند،هم نكند، و به گونه اي رفتار نكند كه شوهرش احساس كند همسرش قصد دارد او را به نماز وادار كند،بلكه نماز و عبادات خودش را به خوبي انجام دهد، و در كنار انجام عبادات، در وظايف همسري خودش هم هيچگونه كوتاهي نكند. به گونه اي به انجام وظايف مادري و همسري بپردازد، و به شوهرش بفهماند كه به عنوان يك وظيفه و تكليف خدايي و شرعي به همسرش خدمت مي كند. اگر بتواند عشق و علاقه شوهرش را نسبت به خدا و پيامبر( و ائمه ( افزايش بدهد، درمقاطع بعدي احتمال دارد شوهرش خودبخود به نماز و عبادت گرايش پيدا بكند.

متأسفانه در دهه هاي اخير، همانند نيم قرن پيش، در گام اول براي ترويج اسلام، ياد دادن احكام اسلام مطرح مي شود، و حال آنكه اگر ابتدا تاريخ اسلام و زندگي پيامبر( و امامان( و جلوه هاي زيباي آن، بيان شود، و افراد عاشق اين شخصيّتهاي بزرگ بشوند، در مرحله بعد، فراگيري احكام و عمل به آن، بسيار راحتتر خواهد بود. اگر ابتدا مفاهيمي چون حرمت و زشتي دروغ، ظلم، بدقولي، بدرفتاري، كم فروشي، كلاه برداري، سخن چيني،غيبت و ساير بديها از سيرة پيامبر( و ائمه( بيان بشود، و زيباييهايي مثل ايثار و فداكاري، خدمت به همنوعان، تقوي و پاكي و ... ، از سيره آن بزرگواران بيان و تبيين بشود، و سپس جنبه هاي عرفاني و سير و سلوك ائمه( ، و مناجات و عبادات آنان تشريح بشود، بطور ناخودآگاه افراد به اسلام گرايش خواهند يافت.

در تأثير گذاري بر افراد، الگو نقش بسيار مهمي دارد. اگر بتوان براي افراد، شخصيتهايي از تاريخ و عصر حاضر به عنوان الگو معرفي كرد، و افراد الگوهاي ديني را به عنوان الگوي فردي خودشان بپذيرند، خواهناخواه با آنان همرنگ و همسو خواهند شد. اما بيان حرمت و وجوب، به تنهايي براي گرايش به دين كافي نيست. بيان حرمت و وجوب زماني كارساز است، كه فرد ايمان و باور به دين داشته باشد، و بخواهد فردي ديندار بشود؛ در اين صورت، مشتاق بيان احكام، و وجوب و حرمت خواهد بود.

بنابراين دوستان نزديك او خيلي مي توانند در تحول معنوي او نقش ايفا كنند. يا دوستي با افراد درستكار را مي توان بصورت غيرمستقيم در برنامه ارتباطي خانواده قرار داد، تا به مرور زمان به آن سو هدايت شود.

رابعاً،براي وادار كردن فرزندان به نماز و عبادت، بهترين راه و روش، كانون مدرسه و اولياء تربيتي مدرسه هستند. معلمان مي توانند به طور شايسته و بسيار خوب، دانش آموزان را به اين امر مقدس و با ارزش ترغيب و تحريض كنند. مي توانيد از طريق مدرسه و مربّي تربيتي وارد شده، از او بخواهيد با توجه ويژه به آن دانش آموزان، عبادت و نماز را به نحو مقتضي، و با استفاده از روشهاي تربيت، در آنان نهادينه كند.

در مورد شخص ديگري كه نوشته ايد نيز اگر اطمينان به تارك الصلاة بودن او داريد، از طريق ابراز محبت همسرش، و نيز مواردي كه ذكر شد، اقدام نماييد. اميد است در اين راه موفق و سربلند باشيد.با آرزوي موفقيت و كاميابي، و توفيق نشر و ترويج ارزشهاي متعالي دين. التماس دعا

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

منابع و مآخذ :

1. رساله هاي عمليه، مراجع بزرگوار تقليد، فصل دفاع و امر به معروف و نهي از منكر

2. كتب تربيتي(بحث روشهاي تربيت)

عنصر امر به معروف و نهي از منكر در نهضت حسيني، شهيد مطهري



مؤسسه پيوند با امام

بازگشت