چرا بايد هر نماز را در وقت خود خواند؟ چرا وقت نمازصبح را پيش از طلوع آفتاب و نماز ظهر را از زوال ظهر تا اذان مغرب و وقت نماز مغرب و عشأ را در شب قرار دادهاند؟


بديهي است پذيرش فروع، پس از پذيرش اصول است; وقتي در اصول اعتقادي، به خداي يكتاب، به عنوان خالق و مالك همه چيز، ايمان آورديم و معتقد شديم كه خداوند بدون حكمت و مصلحت، امر نميكند، آن گاه به راحتي به تمام دستورهايش گردن مينهيم و با تمام وجود به آنها عمل ميكنيم. نماز كه يك واجب الهي است و براي تقرب به سوي خداوند بزرگ است; افزون بر اين كه اصل وجوب آن، به دستور خداوند بوده و داراي حكمتها و مصلحتهاي بسياري ميباشد، تعيين وقت آن نيز، به دستور خداوند است كه همين وقتها نيز، داراي حكمت و مصلحت ميباشد: فَسُبْحَـَنَ اللَّهِ حِينَ تُمْسُونَ وَ حِينَ تُصْبِحُونَ ; # وَ لَهُ الْحَمْدُ فِي السَّمَـَوَ َتِ وَ الاْ ئَرْضِ وَ عَشِيًّا وَ حِينَ تُظْهِرُونَ ;(روم،18 ـ 17) منزه است خداوند بههنگامي كه شام ميكنيد و صبح ميكنيد و حمد و ستايش مخصوص او است در آسمان و زمين و تسبيح و تنزيه براي او است به هنگام عصر و هنگامي كه ظهر ميكنيد. ; أَقِمِ الصَّلَوَةَ لِدُلُوكِ الشَّمْسِ إِلَيَ غَسَقِ الَّيْلِ وَ قُرْءَانَ الْفَجْرِ إِنَّ قُرْءَانَ الْفَجْرِ كَانَ مَشْهُودًا ;(اسرأ،78) نماز را از زوال خورشيد تا نهايت تاريكي شب ]نيمه شب[ برپا دار و همچنين قرآن فجر ]نماز صبح[ را، چرا كه قرآن فجر مورد مشاهده ]فرشتگان شب و روز[ است. چنانچه مشاهده ميكنيد، اين آيات، به وقت نمازهاي پنجگانه اشاره دارد.

اين كه چرا براي نمازهاي پنج گانه، وقتهاي خاص تعيين شده است، تجربه نشان داده كه اگر مسائل تربيتي، تحت انضباط و شرايط معين قرار نگيرد، عدهاي آن را به دست فراموشي ميسپارند و اساس آن به كلي به هم ميخورد; اين گونه امور، بايد در اوقات معين و تحت انضباط دقيق قرار گيرد تا هيچ كس عذر و بهانهاي براي ترك كردن آن نداشته باشد، به خصوص اين كه انجام اين عبادتها در وقت معين، به خصوص به صورت دسته جمعي، داراي شكوه و تأثير وعظمت خاصّي است كه انكارناپذير است و در حقيقت يك كلاس بزرگ انسانسازي تشكيل ميدهد. افزون بر مطالب بالا، اگر وقت نمازها در غير اين وقتهاي تعيين شد; مشخص ميشد، به يقين باز افراد ديگري پيدا ميشدند كه ميپرسيدند چرا اين وقتها معين شده است; از اين رو، اين پرسشها تمام شدني نبود.(ر.ك: تفسير نمونه، آيت الله مكارم شيرازي و ديگران، ج 16، ص 382 ـ 384، دار الكتب الاسلاميه، همان، ج 12، ص 220 ـ 224; همان، ج 4، ص 105 ـ 106.)



فرهنگ ومعارف قرآن

بازگشت