آيا نماز خواندن در شبانه روز، كار تكراري نيست؟ اگر نماز خواندن، كار تكراري است، چگونه ميتواند سبب نزديكي به خدا شود؟


انسان، براي رشد و كمال جسم خود، همواره به عوامل مختلفي، مانند: آب، غذا، هوا و... نيازمند است; به گونهاي كه اگر هر يك از اين عوامل نباشد، ضعف، پژمردگي و در نهايت، نابودي جسم را در پي دارد; رشد و كمال در بُعد روحي و معنوي نيز به مراتب بيشتر از رشد جسمي به عواملي متناسب خود نيازمند ميباشد; همان گونه كه كسي خوردن آب و غذا و يا نفس كشيدن را تكراري نميداند، بلكه استفادة هميشگي از آنها را سبب زنده ماندن جسم ميداند، تكرار نماز را كه به انسان حيات معنوي و نشاط و كمال روحي ميدهد، تكراري و عادت نميپندارد; از اين رو، انسان، هميشه، به عبادت و نماز نياز دارد تا مرحله به مرحله تكامل يابد و اگر اين كار ادامه نيابد، انسان سقوط ميكند.

ما خيلي بيشتر از دنيا، در قبر، جهان برزخ، صحراي محشر و حتي در بهشت يا خداي نكرده در جهنم، به خداوند نيازمند هستيم; تنها عامل مهمي كه سبب نزديكي ما به خدا ميشود و ما ميتوانيم به راحتي با او سخن بگوييم تا دست ما را در همة مراحل بگيرد; نماز است. از اين رو همواره بايد اهل نماز باشيم، زيرا قرآن كريم، ميفرمايد: وَ اسْتَعِينُواْ بِالصَّبْرِ وَ الصَّلَوَة;(بقره،45) از صبر و نماز كمك بگيريد.; فَاعْبُدْهُ وَ اصْطَبِرْ لِعِبَـَدَتِه;(مريم،65) خدا را بپرست و در راه عبادت او صبور و شكيبا باش. پيامبر اكرمدر اينباره ميفرمايد: نزد خداوند، محبوبترين كارها، آن است كه بيشتر دوام يابد، هر چند اندك باشد.(تنزيه الانبيأ، سيد مرتضي;، ص 130، انتشارات شريف رضي.)

حضرت لقمانغ ميفرمايد: نماز، وسيلة نزديك شدن انسان به خدا است.

از مجموع مطالب بالا استفاده ميشود، نماز خواندن در هر شبانه روز، نه تنها تكراري نيست، بلكه مهمترين عامل رشد و تكامل روحي و معنوي و سبب نزديك شدن به خداوند ميباشد.(ر.ك: پرتوي از اسرار نماز، حجة الاسلام محسن قرائتي، ص 11ـ190، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي.)

براي اينكه اجراي عبادات جنبة عادت پيدا نكند و علاقة انسان به معنويات استمرار داشته باشد و حتي افزون گردد، شايسته است نكاتي چند مورد توجه قرار گيرد:

1. شناخت عوامل، از مهمترين و مؤثرترين نكات در اين زمينه است. رهپويان اين راه، عوامل را به دو قسمت باطني و خارجي تقسيم كردهاند.

عوامل باطني عبارتند از: حضور قلب، تفهّم، تعظيم، هيبت، رجا و حيا. در حضور قلب، دو چيز شرط شده است: 1. اهتمام به اينكه دنيا حقير است; 2. ايمان و تصديق به اينكه آخرت، خير و باقي است و اينكه نماز، وسيلة رسيدن به آن است. براي برخورداري از حضور قلب، تمركز فكر و سپردن دل به خدا و عادت دادن قلب به مناجات، توصيه شده است.

تفهّم آن است كه: انسان به هنگام اداي الفاظ بفهمد كه چه ميگويد و با چه كسي حرف ميزند.

تعظيم، اين است كه بعد از شناخت خداي بزرگ به عظمت او پي برده، در مقابلش خاضع و خاشع باشد و خود را بشناسد كه موجودي سراسر نيازمند و تحت تسخير او قرار دارد. هيبت، در مقابل قدرت خدا و نفوذ مشيت او; رجا به جهت لطف و كرم خدا; و حيا به جهت تقصير در عبادت خدا و علم به عاجز بودن از قيام به تعظيم حقِ خدا.

برخي از عوامل خارجي عبارتند از: محبت به دنيا، شنيدن و ديدن صحنههاي شبههدار، خوردن لقمة مشكوك، كمرنگ شدن ارزشها و فضايل اخلاقي، اجرا نكردن امر به معروف و نهي از منكر و... .

عوامل ديگر مانند: ريا، عجب، غيبت و... نيز تأثير فراوان دارد.

در پايان به چند آيه و روايت در اين زمينه اشاره ميكنيم:

خداوند متعال ميفرمايد: قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ # الَّذِينَ هُمْ فِي صَلاَ تِهِمْ خَـَشِعُونَ; (مؤمنون، 1ـ2) مؤمنان رستگار شدند; آنانكه در نمازشان خشوع دارند. امام صادقميفرمايد: إنّ احبّ الاعمال إلي الله ماداوم عليه العبد و إن قلّ; محبوبترين اعمال نزد خدا چيزي است كه بنده بر آن مداومت داشته باشد; هر چند كم باشد.(بحارالانوار، مجلسي;، ج 71، ص 219، داراحيأالتراث، بيروت.)

و نيز خداوند متعال ميفرمايد: مرداني هستند كه تجارت و خريد و فروش، آنها را از ياد خدا و بهپا داشتن نماز و دادن زكات باز نميدارد.... (نور، 37) و... .

رعايت كردن مجموع اين نكات، نشاط، پويايي و حركت به سوي كمال و قرب الهي را بر اثر عبادات و معنويات به انسان عطا ميكند.(ر.ك: محجةالبيضأ، ملامحسن كاشاني، ج 1، ص 366ـ375، انتشارات اسلامي / پرتوي از اسرار نماز، آقاي قرائتي، ص 15ـ44، وزارت ارشاد اسلامي / معارف قرآن، مصباح يزدي، ج 1/2، ص 23ـ26 و 394ـ434، مؤسسه در راه حق.)



فرهنگ ومعارف قرآن

بازگشت