فقها بعد از اتمام سوره حمد، گفتن آمين را مبطل نماز ميدانند; ولي گفتن الحمد للّه را مستحب دانستهاند! با توجه به آن كه آخر سوره حمد حالت دعا دارد، به نظر ميرسد آمين گفتن مناسبت بهتري دارد! لطفاً توضيح بفرماييد.


پرسشگر محترم! اين كار نوعي بدعت گذاري است; زيرا چيزي كه جزء نماز نبوده وارد نماز شده است و مستحبات نماز و احكام ديگر بايد در روايات اسلامي و معتبر از قول معصومآمده باشد، روايتي كه اهل سنت براي مجوز آمين گفتن بعد از حمد ارائه كردهاند در منابع روايي معتبر شيعه نيامده است. احاديث شيعه گفتن آمين بعد از قرائت سوره حمد در نماز را نهي و نفي كردهاند; چنان كه امام صادقبه يكي از اصحاب ميفرمايد: اذا كنت خلف امام فقرأ الحمد و فرغ من قرأتها فقل أنت الحمد للّه ربّ العالمين و لاتقل آمين; هنگامي كه پشت سر امام جماعت ايستادهاي و او سورة حمد ميخواند و آن را به اتمام رسانيد بگو: الحمد للّه ربّ العالمين ولي آمين نگو( وسايل الشيعه، شيخ حر عاملي; ج 6، ص 67 ـ 68، آل البيت: ) امام صادقگفتن آمين بعد از ولاالضّالّين را از يهود و نصاري ميداند بنابراين، در مباحث تعبدي سليقهها نبايد اعمال شود، بلكه بايد به سنت پيامبر اكرمو امامان معصوم: تمسك كرد از طرفي، علماي شيعه به اتفاق و به اجماع با مستند قرار دادن روايات از امامان معصوم: بر بطلان نماز ]در صورت گفتن آمين[ فتوا دادهاند.

افزون بر آن چه گذشت در آيات سوره حمد بحث قرآنيت آيات مطرح ميباشد و حتي (به قول برخي از فقهأ) اگر آيات به قصد دعا، خوانده شوند، نماز باطل است.( ر.ك: وسائل الشيعه، همان / التهذيب، شيخ طوسي; ج 2، ص 75، دارالكتب الاسلامية، تهران / توضيح المسائل، حضرت امام خميني; ص 155، مسأله 1130، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي. )

از طرفي، احاديثي كه اهل تسنن براي جواز آمين گفتن به آن تمسك ميكنند، جعلي و ساختگي ميباشد و راوي آن (ابوهريره) به اعتراف و اقرار بزرگان اهل تسنن (خليفه دوم)، انسان دروغگويي بوده است; چنانكه عمر بن خطاب بر ضد ابوهريره شهادت داد كه او دشمن خدا و مسلمانان است و او را خيانتكار دانسته و او را ده هزار دينار جريمه و ملزم به پرداخت آن كرد و او را از حاكميت بحرين كنار گذاشت.( ر.ك: منتهي المطلب، علامه حلي، ج 1، ص 281، ناشر حاج احمد، تبريز. )

روايت مذكور (غيرمعتبر بودن ابوهريره) در منافع اهل تسنن نيز آمده است.( طبقات الكبري، محمد بن سعد، ج 4، ص 335، دار صادر، بيروت. )



فرهنگ ومعارف قرآن

بازگشت