در اطلاعيهاي كه فرستادهايد جمله: خواندن قرآن و مواظبت بر نماز با خط درشت نوشته شده است كه دلالت بر اهميّت بيشتر و جلب توجه خواننده ميكند. آيا خواندن قرآن بدون تفكر و تدبر، ارزشي دارد؟ آيا تفكّر در قرآن، بدون همنشيني و آموختن از عالمان ممكن است؟ آيا مواظبت بر نماز جماعت، بدون ژرفنگري در معارف دين ارزشي دارد؟ عبادت بدون علم، مگر كالحمار الطاحونه نيست؟ مگر در خود حديث، فرازي درشت و ريز نوشته شده است؟ از كجاي حديث ميتوان اين تفاوت را بدست آورد؟


ما در استفاده از قرآن و روايات، از فرازهايي كه هر كدام با موضوعي تناسب دارد، مجازيم استفاده كنيم; به عبارت ديگر تقطيع در آيات و روايات، براي استفادة متناسب از هر قطعه در موضوع خاص، مانعي ندارد; البته اين امر زماني جايز است كه تقطيع و بريدگي آيه و روايات، موجب خدشهدار شدن معنا نشود; مثلاً اگر آيه يا روايت به صورت مشروط يا مقيّد ذكر شده، حق نداريم بدون ذكر شرط و يا قيد، آن را بيان كنيم و به آن استدلال يا استشهاد نماييم.

نتيجه آنكه استشهاد به فرازي از آيه يا روايت ـ كه متناسب با موضوعي است ـ بياعتنايي يا به معناي كم اهميت دادن به فرازهاي ديگر نيست، بلكه هر قطعهاي از آن، جايگاه مخصوص خود را دارد; براي مثال اگر ما به فراز إِنَّ الصَّلَوَةَ تَنْهَيَ عَنِ الْفَحْشَآءِ وَ الْمُنكَر(عنكبوت،45) براي مانع بودن نماز از منكرات تمسّك كرديم، معنايش آن نيست كه تلاوت قرآن كه در صدر همين آية شريفه آمده است: اتْلُ مَآ أُوحِيَ إِلَيْكَ مِنَ الْكِتَـَب(عنكبوت،45) ارزش ندارد و يا كماهميّت است. خلاصه آنكه اينگونه استفادة تقطيعي تا زماني كه متصلي را منفصل و پيوستهاي را گسسته نكنيم، ايرادي ندارد. اين درشتنمايي كه در پوستر تبليغاتي اين مركز، نسبت به بعضي فرازهاي روايت عليصورت گرفته، از همين قبيل است كه خواسته موضوعاتي را كه بيشتر با اهداف تعيين شده تناسب دارد را ـ با اين درشتنمايي ـ به مخاطب خود رسانده باشد; البته اگر دقت كنيد در يك سخنراني، فراز مورد نظر خطيب ذكر ميشود و فرازهاي ديگر حذف ميشوند، ولي در پوستر تبليغاتي، اين امكان هست كه فراز مورد نظر، درشت نوشته شده و فرازهاي ديگر ريزتر نوشته شوند; بنابراين حتّي اگر فرازهاي ديگر روايت، از پوستر حذف ميشد نيز مانعي نداشت; يعني فقط نوشته ميشد: عليميفرمايد: خواندن قرآن، مواظبت بر نمازهاي جماعت از موارد جوانمردي در وطن است. چنانكه امثال اين تقطيع نزد علما و نويسندگان شايع و رايج است، و به بيان ديگر اين تقطيع نسبت به فرازهاي ديگر مفهوم ندارد. خلاصه آن كه درشتنويسي بخشي از آيه يا روايت، تأكيدي بر آن بخش است و تا زماني كه ـ اين درشتنمايي را ـ به خدا يا پيامبر و يا معصومين: نسبت ندهيم، ايرادي ندارد، بلكه اگر چنين نسبتي داده شود ـ به جهت آنكه امكان بدعت وجود دارد ـ ممكن است اشكال داشته باشد، و اين تأكيد هم به قول اهل اصطلاح مفهوم ندارد تا دلالت بر عدم اهميّت بخشهاي ديگر كند، يا به تعبير ديگر اثبات شيء نفي ماعدا نميكند.



فرهنگ ومعارف قرآن

بازگشت