2ـ اگر كسي با خوردن شراب مست نشد چه حكمي دارد؟3ـ منافع شراب كه در قرآن بيان شده چه مواردي مي تواند باشد؟4ـ چرا با وجود حرمت شراب در اديان ماضي، در فقه اسلام بلافاصله تحريم نشد؟ـدر جواب عقيده صوفيه :(كه انسان وقتي به 5ـحقيقت رسيد نيازي به وسايل رسيدن به حق و قرب حق - عبادت وطاعات و اجتناب از محرمات ـ نيست به عبارت ديگر: وقتي جمال حق را بي واسطه مي بينيم ( به شهود رسيديم ) نيازي به اسباب نيست مثلا ابو سعيد ابو الخير مدتي نماز نمي خو اند ولي بعضي شبها هزار ركعت نماز مي خواند) چه استدلالي بياوريم ،


با عرض سلام وتشكر از اينكه پرسشهاي خود را با ما مطرح نموديد در حد توان به پاسخ گويي شما مي پردازيم و اميدواريم كه مفيد باشد .
در پاسخ پرسش از ميزان حليت وحرمت شراب عرض مي شود كه حـكم قطـعي قران كريـم در باره شراب حرمــت مي باشد چنان كه مي فرمايد : و يا ايها الذين امنوا انما الخمر والميسر والا نصاب والا زلام رجـس من عمـل الشــيطان فا جتنبوا لعلكم تفلحون.(1)
يعني اي كساني كه ايمان آورده ايد شراب وقمار بتها و ازلام (كه يك بخت آزمايي بوده) پليدند و از عمل شيطانند از آنها دوري كنيد تا رستگار شويد )
ودر ادامه در بيان علت حرمت شراب مي فر مايد : شيطان مي خواهد در ميان شما به وسيله شراب وقمار عداوت ايجاد كند وشما را از ذكر خداوند و از نماز باز داردآيا ( با اين همه زيان و فساد و با اين نهي اكيد ) خودداري خواهيد كرد ؟(2)
و در پايان مي فرمايد : و اطاعت خدا و اطاعت پيامبر كنيد و ( از مخالفت فرمان او بترسيد ) واگر روي برگردانيد ومخالفت نماييدمستحق مجازات خواهيد بود...)(3)
همانطوركه ملاحضه مي كنيد در آيه اول لفظ اجتناب ( فاجتنبوه ) به كار برده شده و اجتناب مفهومي رساتر از نهي دارد زيرا معني اجتناب فاصله گرفتن و دوري كردن ونزديك نشدن است كه به مراتب از جمله ننوشيد رساتر است . ودر پايان آيه بعد به عنوان يك استفهام انكاري مي گويد ايا شما خودداري خواهيد كرد ( فهل انتم منتهون) يعني پس از اين همه تاكيد باز جاي بهانه جويي يا شك و ترديد در مورد ترك اين دو گناه بزرگ باقي مانده است ؟(4)
در روايات نيز شراب خواري اكيدا مورد نهي قرار گرفته است:
پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله مي فرمايند : ( گناهان همه در خانه اي فراهم آمده اند و كليد آن خانه شراب است )(5) و امام صادق (ع) مي فرمايند: ( هركس جرعه اي شراب بنوشد ، خدا وفرشتگان و پيامبر ومؤمنان او را لعنت مي كنند واگر شراب بنوشد تا مست شود روح ايمان از پيكرش مي گريزد و روحي پست ولعنت شده جاي آن مي نشيند ). (6)
و در جاي ديگر كسي كه به شرب خمر به طور دائمي مبادرت ورزد را از زمره مسلمانان خارج و كافر محسوب مي كند ومي فرمايد : (آنكه هميشه مي نوشد بت پرست است).(7)
و حكم فقها براي كسي كه شراب نوشيده هشتاد ضربه شلاق است. براي مرتبه سوم ( يا چهارم بنا بر قول بعضي ) شراب نوشيده قتل است ( البته با وجود شرايطي چون وجود دو شاهد ، علم به حرمت.... ).(8)
اما از آنجا كه گاه ضرورت هايي پيش مي آيد كه انسان براي حفظ جان خويش مجبور به استفاده از بعضي خوردني ها حرام مي شود استـفاده از آن هـا در اين موارد اسـتثناء شـده اسـت هـمان گونه كه خداوند در قرآن كريـم مي فرمـايد: ‹‹ خــدا وند گوشت مردار و خون و گوشت خوك و آن چه نام غير خدا به هنگام ذبح بر آن ها گفته شود حرام كرده است ولي آن كس كه مجبور شود در موقع ضرورت براي حفظ جان خود از آن بخورد در صورتي كه ستمگر و متجاوز نباشد گناهي بر او نيست، خداوند بخشنده و مهربان است››.(9)
البته اين اجازه تنها براي كساني است كه خواهان لذت از خوردن اين محرمات نباشند و از مقدار لازم كه براي نجات از مرگ ضروري است تجاوز نكنند.(10)
امام خميني در تحرير الوسيله مقام اضطرار به نوشيدن شراب را از حكم شراب استثناء كرده و مي فرمايند: ‹‹ لو اضطر الي شرب المسكر لحفظ نفسه عن الهلاك او من مرض شديد فشرب ليس عليه حد ››.(11)
در پرسش از منافع شراب بايد گفت: همان طور كه مي دانيد حكم حرمت شراب به صورت تدريجي به مردم ابلاغ شد لذا آياتي كه قبل از حرمت قطعي درباره شراب نازل شده نامي از منافع يا منفعت نيز در كنار اثم كبير و گناه بزرگ شراب خواري برده شده تا زمينه براي حكم قطعي (آيه 90 مائده) و پذيرش مردم فراهم شود.
در آيه اي از قرآن كه در آن به منافع يا منفعت شراب خواري اشاره شده خداوند چنين مي فرمايند: ‹‹ يسئلونك عن الخمرو المسير قل فيهما اثم كبير و منافع للناس و اثمهما اكبر من نفعهما... .(12)
يعني ‹‹ اي پيامبر از تو در باره حكم شراب و قمار مي پرسند بگو در اين دو كار گناه بزرگي است و سودهايي ولي زيان گناهان بيش از منفعت آن است››.
منظور از شراب و قمار استفاده هايي است كه از طريق فروش و ساختن و سرگرمي با آن ها به دست مي آيد و نكته اين كه در جمله اول ‹‹ فيهما اثم كبير و منافع للناس ›› منافع به طور جمع آورده شده و در جمله دوم ‹‹ اثمهما اكبر من نفعهما ›› نفع به طور مفرد : اين است كه جمله اول در مقام اثبات منفعت است و چون ممكن است از چند جهت از آنها استفاده شود لذا منافع به طور مفرد ذكر شده است.(13)
يكي از روان پزشكان معروف غربي در اين مورد مي گويد‹‹ متأسفانه حكومت ها حساب منافع و عايدات مالياتي شراب را مي كنند ولي حساب بودجه ها ي هنگفت ديگري را صرف ترميم مفاسد شراب مي شود، نكرده اند، اگر دولت ها در اثر مستي، و فساد نسل هاي پاك، و تنبلي و بي قيدي و بي كاري، و عقب ماندن فرهنگ و زحمات و گرفتاري هاي پليس و پرورشگاه ها جهت سرپرستي اولاد الكليها و بيمارستان ها، و تشكيلات دادگستري براي جنايات آن ها و زندان ها براي مجرمين از الكليها، و ديگر خسارت هاي ناشي از مي گساري را ايجاد بكنند خواهند دانست كه به عنوان عوارض و ماليات شراب عايد مي گردد، در برابرخسارت نام برده هيچ است، به علاوه نتايج اسف انگيز صرف مشروبات الكلي را تنها با دلار و پول نمي توان سنجيد زيرا مرگ عزيزان و به هم خوردن خانواده ها و آرزوهاي بر باد رفته و فقدان مغز هاي متفكر انساني، به هيچ وجه قابل مقايسه با پول نمي باشد.(14)
ضمنا آية مورد بحث به پاره اي از گفته هاي پزشكان كه مشروبات الكلي را در مبارزه با بعضي بيماري ها مفيد مي دانند نيز عملا پاسخ گفته است كه اين گونه منافع اجتماعي هيچ گاه با زيان هاي ناشي از آن قابل مقايسه نيست يعني اگر روي يك بيماري اثر مثبت داشته باشد ممكن است سرچشمه بيماري هاي خطرناك تري گردد، و اين كه در پاره اي از روايات وارد شده كه خداوند در مشروبات الكلي شفا نيافريده است، شايد اشاره به همين حقيقت باشد .(15)
و اين كه پرسيده ايد اگر كسي با خوردن شراب مست نشد حكمش چيست: اين مورد به چند صورت قابل فرض است كه حكم همه آنها حرمت است. يك فرض آن است كه شراب به حد مست كنندگي نرسيده باشد مثل اين كه آب انگوري باشد كه يا خود به خود جوشيده و يا در اثر آفتاب يا حرارت جوشيده است ( اگر در اثر جوشيدن دو سوم آن كسر شده باشد و يا تبديل به سركه شده باشد پاك است) اما مستي آور نباشد كه در اين صورت نيز خوردن آن حرام است اگر چه مست كننده بودن آن اثبات نشده باشد امام خميني در تحرير الوسيله در اين ارتباط مي فرمايند: ‹‹ لا اشكال في حرمت العصير العنبي سواءغلي بنفسه بالنار او باالشمس الا اذا ذهب ثلثاه او ينقلب خلا لكن يثبت اسكاره....››.(16)
فرض ديگر آن است كه شراب به حد مست كنندگي رسيده است، اما اگر شخص به مقدار بسيار كم از آن بخورد به حالت مستي نمي افتد كه در اين صورت نيز خوردن آن هرچند به ميزان بسيار كم و حتي يك قطره باشد حرام است.
در حديث آمده است: ‹‹ آنكه مقدار كمي از آن چه زيادش مستي مي آورد در رگي از رگ هاي خويش داخل كند( اگر چه آن مقدار كم مستي نياورد) خداوند آن رگ را به سيصد و شصت گونه عذاب بياورد››.(17)
مورد ديگري را كه مي توان فرض كرد كه شخص شراب بخورد ولي مست نشود موردي است كه شخص در اثر مداومت در خوردن شراب به جايي رسيده كه در اثر خوردن ميزان شرابي كه معمولا در بقيه ايجاد مستي مي كند ؛ مست نمي شود مانند حالت مقاومتي كه بدن در برابر قرصهاي مسكن در هنگام استفاده مداوم از آن ها پيدا مي كند كه ديگر آن قرص ها اثر تسكين گذشته را ندارند و بايد قرص ها به ميزان بالاتري مصرف شوند تا در بيمار ايجاد تسكين نمايند. كه در اين صورت شخص جزء افرادي مي شود كه شراب را به طور هميشگي مي نوشد و در اين حالت اين شخص از دين اسلام خارج شده و جزء كفار مي باشد. در روايت است: آن كه هميشه مي نوشد بت پرست استو همانطور كه در مطالب گذشته به عرضتان رسيد حكم فقها در مورد اين شخص كشتن اوست.
و در پاسخ به سؤال پاياني كه پرسيده ايد‹‹ چرا با وجود حرمت شراب در اديان ماضي در فقه اسلامي بلافاصله تحريم نشد›› بايد گفت: دين در نزد خدا يكي است و آن اسلام است و تسليم در برابر فرمان الهي است‹‹ ان الدين عند الله الاسلام››.(18)
منتها از آن جا كه آيين پيامبر اكرم (صلي) عالي ترين نمونه آن بوده است نام اسلام براي آن انتخاب شده است و همانطور كه مي دانيد دستورات الهي بر پايه ضرر و منفعت پايه ريزي شده و به اموري كه به نفع انسانهاست امر شده و از اموري كه به ضرر ايشان است نهي شد. ( اگرچه درك و كشف ضرر و منفعت در همه موارد براي انسان ها ممكن نباشد) و يكي از اموري كه به ضرر انسان تمام مي شود مصرف مشروبات الكلي است كه حكم قطعي خداوند درباره آن تحريم است بنابراين در آيين يهود و مسيحيت نيز كه آيين الهي است حكم مشروبات الكلي تحريم است و اگر چه با انجام تحريفاتي كه در اين دو كتاب مقدس و آسماني صورت گرفت حكم شراب نيز دستخوش اين تحريفات گرديد به طوري كه حتي در آياتي از اين كتب آسماني به نوشيدن شراب امر شده است و در اعياد مذهبي ايشان شراب جايگاه ويژاي دارد. اما آيين اسلام كه با حفظ الهي از تحريفات لفظي و معنوي مصون مانده حكم تحريم را براي مشروبات الكلي اعلام مي كند.
يكي از دانشمندان انگليسي به نام بنتام مي نويسد: آيين اسلام تمام انواع نوشابه هاي الكلي را تحريم كرده است و اين يكي از امتيازات اسلام مي باشد.(19)
اما در اين كه چرا حـكم شراب به صورت تدريـجي به مردم ابـلاغ شد به اين علت اسـت كه مسئله شـــراب خواري و ميگساري در زمان جاهليت و قبل از ظهور اسلام فوق العاده رواج داشت و به صورت يك بلاي عمومي درآمده بود، تا آنجا كه بعضي مورخان مي گويند عشق عرب جاهلي در سه چيز خلاصه مي شد: شعر و شراب و جنگ و نيز از روايات استفاده مي شود كه حتي بعد از تحريم شراب مسأله ممنوعيت آن براي بعضي از مسلمانان فوق العاده سنگين و مشكل بود تا آنجا كه مي گفتند: ‹‹ هيچ حكمي بر ما سنگين تر از تحريم شراب نبود››.
روشن است كه اگر اسلام مي خواست بدون رعايت اصول رواني و اجتماعي با اين بلاي بزرگ عمومي به مبارزه برخيزد ممكن نبود، و لذا از روش تحريم تدريجي و آماده ساختن افكار و اذهان براي ريشه كن كردن ميگساريكه به صورت يك عادت ثانوي در رگ و پوست آن ها نفوذ كرده بود استفاده كرد، به اين ترتيب كه نخست در بعضي از سوره هاي مكي اشاراتي به زشتي اين كار نمود چنانكه در آيه 67 سوره نمل مي خوانيم‹‹ و من الثمرات النخيل و الاعناب تتخذون منه سكرا و رزقا حسنا›› يعني از ميوه هاي درخت نخل و انگور، مسكرات و روزي هاي پاكيزه فراهم مي كنيد. در اين جا سكر يعني مسكر و شرابي را كه از خرما و انگور مي گرفتند، درست در مقابل رزق حسن قرار داده است و آن را يك نوشيدني ناپاك و آلوده شمرده است.
ولي عادت زشت شراب خواري از آن ريشه دارتر بود، كه با اين اشاره ها ريشه كن شود، بعلاوه شراب بخشي از در آمدهاي اقتصادي آن ها را نيز تأمين مي كرد لذا هنگامي كه مسلمانان به مدينه منتقل شدند و نخستين حكومت اسلامي تشكيل شد، دومين دستور در زمينه منع شراب خواري به صورت قاطعتري نازل گشت، تا افكار را براي تحريم نهايي آماده تر سازد در اين موقع بود كه آيه 219 سوره بقره نازل گرديد ‹‹ يسئلونك عن الخمر و الميسر قل فيهما اثم كبير و منافع للناس و اثمهما اكبر من نفعهما›› در اين آيه ضمن اشاره به منافع اقتصادي مشروبات الكلي براي بعضي جوامع همانند جامعه جاهليت، اهميت خطرات و زيان هاي بزرگ آن را كه به درجات از منافع اقتصادي آن بيشتر است ياد آور مي شود.
به دنبال آن درآيه 43 سوره نساء ‹‹ يا ايها الذين آمنوا لاتقربوا الصلاه و انتم سكاري حتي تعلموا ما تقولون›› به مسلمانان صريحا دستور داده شد كه در حال مستي هرگز نماز نخوانند تا بدانند با خداي خود چه مي گويند. البته مفهوم آيه آن نبود كه در غير حال نماز، نوشيدن شراب مجاز بود، بلكه برنامه همان برنامه تحريم تدريجي و مرحله به مرحله بود و به عبارت ديگ

پاسخگوئي به سؤالات ديني آستان قدس رضوي

بازگشت