شركتي كه شوهرم در آن كار مي كرد ورشكست شد شركت بيمه 320هزار تومان بابت حق بيمه به ما دادند اما خيلي زود تمام شد چون هم پول ترم دانشگاه آزاد داشتم و هم هزينه كمرشكي زندگي . پدرشوهرم به هر فرزندي يك ميليون و نيم دادند كه شوهرم با يك دستگاه كوچك پرس روعن كشي از تخم پنبه خريدند و در يك كارگاه اجاره مشغول كار شدند پس از چندي براي توسعه كارگاه به اتفاق پنج نفر زميني به مساحت چهار هزار متر خريدند و به اميوام گرفتن از بان ك با قرض گرفتن از اين و آن شروع به ساختن كارگاه كردند, امااز وام خبري نشد. شوهرم نماز نمي خواند روزه نمي گيرد و يك دختر 5ساله دارم , خسته شدم ,شادي دارد بساطش را از خانه ام جمع مي كند در مشهد و نيشابور به عنوان مربي پرورش اندام مشغولم خواهشمندم راهنماطيم كنيد كه چگونه به عنوان يك زن روباره شادي را به خانه ام برگردانم ؟


درود بر شمااز اين كه با ما مكاتبه كرده و مشكل خود را باما درميان گذاشتيد, سپاس گزاريم . نامه شما را به دقت مطالعه كرديم و عميقاً متأثر شديم و براي رفع مشكل تان دعا كرديم . اگر به پيشنهادهاي زي رعمل كنيد اميدواريم بتوانيد نشاط و شادي گذشته را به كانون زندگي تان برگردانيد:

1 به همشرتان روحيه بدهيد و او را اميدوار به زندگي كنيد و بگوييد زندگي همين است , فراز و نشيب داردهنوز جوان هستيد ميتوانيت كار بهتري پيدا كنيد, شكر خدا در ماه چند توماني حقوق دارم و مي توانيم با صرفه جويي زندگي با به پيش ببريم .

2 با او خوش برخورد باشيد. هر وقت شوهر تان به خانه مي آيد با آغوش باز به استقبالش برويد و با گفتن عزيزم , كجا بودي , چرا دير آمدي خداي ناكرده مشكل خاصي پيش نيامده دختر كوچكتر بهانه شما را گرفته گفتم : الان بابا مي آيد و امثال اين حرفها او را به زندگي گرم كنيد. گاهي دختر را وادار كنيد كه پدرش را وادار سازااو را هم به همراه خود ببرب تا مجبور شود به مراكز آلوده نرود. حضرت علي هم سعي كنيد با يك خانواده خوب معاشرت داشته باشيد. در روايتي مي خوانيم كه امام علي 7فرمود: اموال شما گنجايش مردم را ندارد;يعني به وسيله مال و ثروت نمي توانيد دل مردم را به دست آوريد و آن ها را راضي نگه داريد, پس از طريق گشاده رويي و خوش برخوردي دل آن ها را به دست آوريد.() احساس مسئوليت را با زبان خوش روي زنده (پـاورقي 11 نقل از: منتهي الأمال , ج 2 شرح حال حضرت جواد7

كنيد. او را وادار به بچه داري نماييد و به دختر بفهمانيد كه از پدرش بخواهد به گردش بروند.

3 شب ها سعي كنيد به پارك برويد و با خوردن سانديچي شب را بگذرانيد تا بهتر مأنوس شويد. انتقادبيش از حد, شوهر را كلافه مي كند. از پدر و برادر شوهر تان تقاضا كنيد او را با خود به همراه ببرند و بيشتر با آنهامعاشرت كنند.

4 درحد امكان سعي كنيد او را سرگرم نگه داريد, به عنوان مثال چون بيكار است , هر موقع مدرسه مي رويد دختر 5ساله ات را پيش او بگذاريد تا او را تر و خشك كند. وقتي هم كه برگشتيد گر چه خسته ايد, امادندان به جگر گذاشته به اتفاق به پارك , خيابان و يا ديدن اقوام برويد تا جايي كه امكان دارد ايشان را به خدا ودين و مقررات اسلامي علاقه مند كنيد كه اثر فوق العاده اي دراد.

5 با شگرد خاصي , به گونه اي كه حساسيت پيدا نكند, ارتباط او را با دوستان نابابش كم كنيدو

6 با توسل و كمك خواهي از اين و آن سعي كنيد وام مورد نظر را بگيريد تا خيال شوهرتان راحت شود.



دفتر تبليغات اسلامي

بازگشت