تربيت در دامان مادر متقي


شيخ ابومحمد عبدالله، از فضلاء و بزرگان دوره ي سلجوقيان بود كه از راه نسخه برداري از كتاب ها، پول حلالي به دست مي آورد و امرار معاش مي كرد.
روزي شيخ تصميم گرفت تا كنيزي خريداري نمايد.
پس كنيزي را كه تقوي و پرهيزگاري اش زبانزد عموم بود خريداري كرد.
كنيز به حدي مؤمن و متقي بود كه اين تقوي و پرهيزگاري اش باعث محبوبيت وي نزد شيخ و ديگران شده بود.
پس از چندي كنيز حامله گشت. هنگامي كه شيخ از اين امر، آگاهي يافت، دقت فراوان مي كرد تا هر آن چه كنيز مي خورد حلال باشد و خوراك حرام، وارد دهان كنيز نشود.
بالاخره پس از نه ماه فرزند به دنيا آمد. در دوران شيرخوارگي كودك، ابومحمد عبدالله تأكيد فراوان داشت كه فرزند، فقط از شير مادر خود كه زني باتقوي است بنوشد و از شير زنان ديگر استفاده نكند.
از قضا روزي كنيز بيمار شد و براي اين كه كودك گرسنه نماند، از شير زن همسايه به او خوراندند؛ هنگامي كه شيخ از جريان، اطلاع پيدا كرد، بلافاصله سر كودك را پايين گرفت، دهانش را باز و شكمش را با دست، مالش داد تا كودك، شير را برگرداند؛ و در همان حال با خود مي گفت: اگر پسرم از گرسنگي بميرد، بهتر است تا شيري را كه من نمي دانم از مال حلال يا حرام درست شده است بنوشد!
آن پسري كه در زير سايه ي چنين مادر و پدري پرورش يافت و بي اندازه در تربيت و نگهداري اش دقت به عمل مي آمد، همان كسي شد كه بعدها به عنوان «امام الحرمين ابوالمعالي» مشهور گشت و در زمان حكومت ارسلان سلجوقي تدريس مدرسه ي نظاميه را بر عهده داشت. (1)

پاورقي

1- پند تاريخ، ص 173.

بازگشت