سجده هاي طولاني حضرت موسي بن جعفر عليهماالسلام


حضرت موسي بن جعفر عليهماالسلام پس از نماز صبح به سجده مي رفتند و سر از سجده برنمي داشتند تا روز بلند مي شد. (1)
«تعفير»؛ يعني دو طرف صورت را به خاك رسانيدن، از نشانه هاي مؤمن است. (2)
و موسي بن عمران به واسطه ي زياد تعفير نمودن و سجده ي پس از نماز (سجده ي شكر) به مقام نبوت رسيد.
از حضرت صادق عليه السلام مروي است كه: «هرگاه بنده اي به سجده رود و به مقداري كه يك نفسش تمام شود يا رب بگويد، حق تعالي مي فرمايد: لبيك! چه حاجت داري؟» (3)
البته اگر مصلحت باشد هر چه بخواهد به او عطا مي فرمايد و اگر مصلحتش نباشد، ذخيره ي آخرتش مي فرمايد. (4)

گويند از جمله جلوه هاي طاعت حضرت امام موسي بن جعفر عليه السلام اين بود كه اول شب وارد مسجدالنبي مي شد و يك سجده مي كرد و در حال سجده زمزمه اي داشت كه حكايت از اخلاص و ترس او مي نمود؛ «عَظُمَ الذَّنب عِندي، َ فَلْيَحْسُنِ الْعَفْوُ مِنْ عِنْدِك ، يَا أَهْلَ التَّقْوَي وَ يَا أَهْلَ الْمَغْفِرَة »؛ گناه من بزرگ است اما عفو و بخشش تو نيكو، اي اهل تقوا و آمرزش! امام عليه السلام اين كلمات را با حال زاري و شكستگي و گريه تكرار مي كرد تا وقتي كه صبح مي شد (5)
و درباره آن حضرت وارد شده كه نوافل شب را مي خواند و تا هنگام اذان صبح، مشغول نمازهاي مستحبي بود. (6)
شخصي درباره نيايش آن حضرت نقل مي كند كه آن امام در آخرين ركعت از نماز شب خود با معبودش چنين نيايش مي كرد: «خدايا تو خود در كتابت فرموده اي: اهل بهشت چنان بودند كه اندكي از شب را خوابيده و سحرگاهان به استغفار بر مي خاستند. به خدا سوگند، كه خواب من طولاني و شب زنده داري من كم است. اكنون اين سحر است و من به طلب بخشش از گناهانم برخاسته ام؛ بخشش كسي كه نه مالك سود و زيان خود است و نه اختيار مرگ و زندگي و نشورش را دارد.» (7)
كمال الدين محمد بن طلحه شافعي در حق او گفته: «اوست امام كبير القدر عظيم الشأن كثيرالتهجد، مجد در اجتهاد، مشهور به عبادات، مواظب بر طاعات، مشهور به كرامات، شب را به روز مي آورد به سجده و قيام و روز را به آخر مي رساند به تصدق و صيام». در منتهي الامال آمده كه «حضرت امام موسي عليه السلام عابدترين اهل زمان خود و افقه و از همه سخي تر و گرامي تر بود و روايت شده كه شب ها براي نوافل شب برمي خاست و پيوسته نماز مي گذاشت تا نماز صبح. نيز آمده «... و چندان گريه مي كرد از خوف خدا كه محاسنش از اشك چشمش تر مي شد...» (8)
در خبري از مأمون نقل شده در ورود حضرت موسي بن جعفر عليه السلام بر هارون الرشيد، مأمون گفته: «إِذْ دَخَلَ شَيْخٌ مُسَخَّدٌ قَدْ أَنْهَكَتْهُ الْعِبَادَةُ كَأَنَّهُ شَنٌّ بَالٍ قَدْ كَلَمَ السُّجُودُ وَجْهَهُ وَ أَنْفَه» يعني وارد شد بر پدرم پيرمردي كه صورتش از بيداري شب و عبادت زرد و ورم دار شده بود و عبادت او را رنجور و لاغر كرده بود، به حدي كه مانند مشك پوسيده شده بود و كثرت سجده صورت و بيني او را مجروح كرده بود...» (9)

پاورقي

1- وَ كَانَ أَبُو الْحَسَنِ مُوسَي بْنُ جَعْفَرٍ ع- يَسْجُدُ بَعْدَ مَا يُصَلِّي فَلَا يَرْفَعُ رَأْسَهُ حَتَّي يَتَعَالَي النَّهَار؛ من لا يحضره الفقيه، ج 1، ص 332.
2- در روايت مشهور از حضرت عسكري عليه السلام نشانه هاي مؤمن را پنج چيز مي شمارد: انگشتر به دست راست كردن و نمازهاي 51 ركعت در شبانه روز (هفده ركعت نمازهاي واجب و دو برابر آن يعني 34 ركعت نمازهاي نافله) و پيشاني و دو طرف صورت را به خاك رسانيدن در سجده و بلند بسم الله الرحمن الرحيم گفتن و زيارت اربعين (منتهي المطلب، ج 13، ص 295).
3- قال الصادق عليه السلام: إِنَّ الْعَبْدَ إِذَا سَجَدَ فَقَالَ يَا رَبِّ يَا رَبِّ حَتَّي يَنْقَطِعَ نَفَسُهُ قَالَ لَهُ الرَّبُّ تَبَارَكَ وَ تَعَالَي لَبَّيْكَ مَا حَاجَتُك ؛ من لا يحضره الفقيه، ج 1، ص 333.
4- صلاة الخاشعين، شهيد آيت الله دستغيب، ص 117.
5- كنزاللغة ص 766 - وفيات الاعيان ج 4 ص 293.
6- بحارالانوار، ج 48، ص 107.
7- علل الشرايع، ج 2، ص 53.
8- منتهي الامال ج 2، بخش امام كاظم عليه السلام.
9- منتهي الامال، ج 2، بخش امام كاظم عليه السلام.

بازگشت