همگام ساختن با الگوهاي نافذ


اين هم چهره اي ديگر از مسئله معاشرت است. به اين نكته تحقيقي توجه كنيم كه از سنين 12 دختران و كمي بعد از آن پسران، با ايده آلهاي دوران بلوغ مجذوب شخصيت ديگران مي شوند و حرف و سخن آنها در آنان جدّاً مؤثر است.

گاهي در اين سن احساس آشكاري نسبت به ديگران پيدا مي كنند و سخن و عمل فردي مهم كه از وجهه اجتماعي مناسبي برخوردار است (و بخصوص كه نوجوان ببيند دستگاهها و سازمانهاي رسمي و غير رسمي براي او و سخنانش ارزشي قائلند و او را فردي مورد اعتنا جلوه مي دهند) افكارشان را تحت الشعاع قرار مي دهد و دائماً تحريكش مي كند كه فلان شيوه و روش را عملي كند.

برنامه هاي راديو و تلويزيون را در نظر آوريم. گاهي يك روحاني را مي بينيد كه با برنامه هاي مداوم خود، با ذكر داستانها و اجراي شيوه هاي خاص تبليغي نظر عده اي از نوجوانان و جوانان



[ صفحه 39]



را به خود جلب مي كند. نام و ذكر او در سر زبانها مي پيچد و گروههاي بعدي را به سوي خود متوجه مي سازد. سوق دادن خانواده ي نوجوانان از روي مهر و عاطفه كه برنامه نماز را ترك نكنند در آنها شديداً مؤثر است.

جهت دادن نوجوانان به عضويت در تشكيلات و گروهي كه در مسير مذهب و عبادت و نمازند نيز چنين است. آنها شديداً تحت نفوذ گروهند و حتي اگر مؤمن به نماز هم نباشند به سوي آن گرايش پيدا مي كنند. و لااقل اين حالت در آنان به صورت عادت در مي آيد و طبيعي است كه اگر در گروه و تشكيلات معنويتي، راه و رسمي نشأت گرفته از ايمان وجود داشته باشد و تحت رهبري فردي مؤمن باشد اميد هدايت بيشتر است.


بازگشت