حل تضادها و تعارض ها


ما معتقديم رابطه اي است بين شرايط حيات سياسي- اجتماعي انسان، با حيات فردي و معنوي او. شايد اين سئوال به ذهن عدّه اي خطور كند كه چه رابطه اي است بين رشوه خواري فلان مسئول اداري با بي نمازي فلان نوجوان و جوان؟ يا چه رابطه اي است بين فساد فلان روحاني و بي دين فلان فرد؟



[ صفحه 32]



در وجود ارتباط بين اين مسائل ظاهراً جداگانه ترديدي نيست. و اتفاقاً اين ارتباط شديد هم هست. اين مسئله هم مورد تأييد مذهب است و هم در دنياي علم از آن بحث بعمل مي آيد. از نظر علمي رفتار آدمي لااقل در گرو دو عامل است:

1- انديشه كه جاي آن در ذهن و روان است و طراحي ها در آنجا صورت مي گيرند.

2- اجراي انديشه كه در اختيار و در گرو اعضاست و بر طبق فرمان و طرح صورت مي پذيرند.

طراحي هاي فكري در سايه رهبري عالمان و صاحبنظران و مشاهده عملي فرمانروايان است. بيش از 1400 سال قبل اين عبارت معروف از رسول خدا (ص) آمده است كه: صِنْفانِ مِنْ اُمَتي اِذا صَلُحا صَلُحَ اَلناسَ و اِذا فَسَدا فَسَدَ الناسُ: اَلعُلَماءَ وَ الاُمَراء. [1] دو گروه از امت هستند كه اگر آنها صالح و شايسته باشند جامعه صالح مي شود و اگر آنها فاسد و تباه شوند مردم فاسد خواهند شد: آن دو گروه عبارتند ازعلما، كه رهبران فكري مردمند و امرا كه رهبران اجرائي مردمند. بدينسان وجود چنان شرايطي ولو انذك، در يك جامعه تضادآفرين است و اصلاح نوجوان و جوان در گرو حل آن است.


پاورقي

[1] كافي، كليني.


بازگشت