علل مربوط به خود نوجوان
در اين زمينه از علل و عواملي بسيار مي توان سخن گفت كه شناخته ترين آنها بدين قرارند:
- ناداني از اهميت مسئله، عدم درك تعليم مذهبي و ارزش آن، ناآشنائي به وظيفه و تكليف...
- تنبلي و تن پروري، به ويژه كه برخي از آنان در نوجواني احساس لَختي كرده و دائماً در گوشه اي لميده اند.
- غفلت و مسامحه كاري و اوقات را بي حساب گذراندن و اتلاف وقت تا قضاي نماز.
- بي حالي و رخوت، بي حوصلگي، كه آن نيز نشانه اي از عدم درك لذت ارتباط با خداست.
- اثبات وجود و نشان دادن اين كه كسي است و مي تواند ياغي و عاصي باشد.
- احساس گناه از لغزش گذشته و اين تصور كه آب از سر ما گذشته، ديگر نماز را چه فايده اي است!
- و بالاخره عدم عادت به عبادت و در نتيجه نداشتن روحيه لازم براي اين برنامه.