مشكل مربيان در ارتباط با نوجوان


گفتيم كه دوران نوجواني از نظر علمي داراي نقاط ابهام بسيار است و بسياري از جوانب آن هنوز نيكو شناخته نشده است به ويژه كه اينان نه كودكند و نه بزرگ. آنان در مرحله انتقال قرار دارند و شرايط حيات شان با دوره هاي قبل و بعد كاملاً متفاوت است.

مشكل ما مربيان در رابطه با آنان مشكل تضادهاست.

مرحله اي است كه در آن تضادها و برخوردهاي بيشماري وجود دارد، چنان است كه گوئي در آنان انقلاب و طوفاني بوجود آمده باشد [1] كشمكش پرتحركي بين غريزه هاي زيستي و نيازهاي اخلاق بوجود مي آيد. [2] عواطف، تهييج شده، احساسات آتشين، خاق و خوي، تغيير يافته و روح او منقلب است. اين شور و هيجان با شكفتگي فكري مساعد و موافق نيست. به گفته موريس دبس، سيري قهقرائي در دوران بحران تكليف از اين بابت وجود دارد. [3] .



[ صفحه 19]



در اين مرحله از زندگي بتدريج تمايلات سوزان در ضمير پديد مي آيد و حركات و رفتار را تغيير مي دهد كه بيشتر بدبختي ها و هم خوشبختي هاي زندگي مربوط به همين شورها و جنبه هاي عاطفي است، بسته به اينكه چگونه جهت يافته و تربيت شده باشند و اين خود يك مشكل براي مربي است.

همچنين در اين دوره واكنش هائي در نوجوان وجود دارد كه حاصل آن رفتارهاي ضداجتماعي، توأم با بزهكاري ها، مقاومت منفي، احساس اضطراب، مشكل درسي و مدرسه اي، افسردگي، و روان پريشي هائي از قبيل بيقراري، تيرگي شعور، ژست خودكشي [4] و... است.


پاورقي

[1] نوجواني، دكتر جعفر كرماني، صفحه 5.

[2] نظريه هاي بنيادي درباره نوجواني صفحه 31.

[3] بلوغ صفحه 99.

[4] نوجواني دكتر ايزدي صفحه 29.


بازگشت