دعا و نماز باران


صدوق قدس سره در عيون اخبار الرضا نقل مي كند:

در عهد مأمون عباسي - كه حضرت رضا عليه السلام ولي عهد بود - باران نمي آمد. مأمون از آن حضرت خواست تا براي نزول باران دعا كند. امام فرمود: روز دوشنبه، چنين خواهم كرد. رسول خدا صلي الله عليه و آله و اميرالمؤمنين ديشب به خواب من آمدند و فرمودند: روز دوشنبه به صحرا برو و از خدا، باران بطلب كه خدا، به آنان باران خواهد فرستاد...

امام رضا عليه السلام روز دوشنبه، به صحرا رفت و از خدا باران خواست، باران آمد و احتياج مردم رفع گرديد.

بعد از اين ماجرا مقام امام رضا عليه السلام در نزد مردم بالاتر رفت...

عده اي از حسودان به آن حضرت گفتند: شما خدا را درباره ي باران - كه عادت به باريدن دارد - دعا كرديد و باران آمد، مردم آن را به حساب معجزه اي از شما گذاشتند و نتيجه گرفتند كه در دنيا نظير و مانندي نداري.اين امير المؤمنين (مأمون) است كه با كسي مقايسه نمي شود و شما را، در محلي قرار داده كه مي دانيد و...

حضرت رضا عليه السلام فرمودند:

«بندگان خدا را مانع نمي شوم از اين كه نعمت هاي خدا را درباره ي



[ صفحه 224]



من، ياد و حكايت كنند؛ اما اين كه گفتي صاحب تو (مأمون) مقام مرا برتر داشت؛ او قرار نداد مرا، مگر در مقامي كه پادشاه مصر، يوسف صديق را در آن قرار داد. حال آن را نيز مي دانيد». [1] .



[ صفحه 226]




پاورقي

[1] بحارالانوار، ج 49، ص 180 - 182 عيون اخبار الرضا، ج 2، 168 - 170.


بازگشت