دستان سبز دعا


«عن الرضا عليه السلام انه كان يقول لاصحابه: عليكم بسلاح الانبياء؛ فقيل: و ما سلاح الانبياء؟ قال: الدعاء؛ [1] امام رضا عليه السلام به ياران خود مي فرمودند: بچسبيد به اسلحه ي پيغمبران؛ عرض كردند: سلاح پيامبران چيست؟ فرمود: دعا».

دعا در لغت به معناي صدا زدن، به ياري طلبيدن و خواندن است.

دعا در اصطلاح شرع، گفت وگو كردن و مناجات با حق تعالي به نحو طلب حاجت و درخواست حل مشكلات از درگاه او و يا به نحو نيايش و ياد كردن صفات جلال و جمال حضرت قدسي او است.

دعا صرف نظر از آثار نيكي كه دارد، نوعي عبادت و برقراري ارتباط، ميان بنده و خدا است. وقتي كه انسان خواسته اي داشته باشد، يا مشكلي برايش پيش بيايد و يا محتاج به چيزي باشد، رو به خدا مي آورد و خواسته هايش را با او در ميان مي گذارد.



[ صفحه 213]



يكي از وظايف اساسي بندگان، دعا كردن و هر چيزي را از خدا خواستن است؛ چه آن كه خود او، دستور به دعا داده و فرموده است:

«ادعوني استجب لكم، ان الذين يستكبرون عن عبادتي، سيدخلون جهنم داخرين؛ [2] مرا [با خلوص دل] بخوانيد، تا دعاي شما را مستجاب كنم و آناني كه از [دعا و] عبادت من، اعراض و سركشي كنند، زود باشد كه با ذلت و خواري، داخل جهنم شوند».

دعا، حالت انس و الفت روح و دل، با ذات باري تعالي و حصول آرامش و سكون براي نفس است؛ همانند مشتاقي كه دوست خود را يافته و از ديدارش خوشحال است و از سخنانش لذت مي برد؛ مشكلاتش را با كمال اطمينان با او در ميان مي گذارد و پرده از رازهاي دل برمي دارد. آرزوهايش را مطرح مي سازد و براي انجامش از وي ياري مي طلبد. از ديدارش خوشوقت شده و از گفت وگويش خرسند مي گردد. غبار غفلت از چهره ي جسم و جان زدوده و حجاب ما و من را كنار مي زند. ديده ي دل را به محبوب دوخته و در انتظار مهر و انعامش مي نشيند.

حقيقت دعا، اظهار بنده است، احتياج خود را به خداوند با منتهاي درجه ي تذلل و مسكنت و خشوع و هر گاه بنده اي چنين كند، كمال عبوديت را به جاي آورده و آن وقت است كه خداوند، به



[ صفحه 214]



اندازه و به مقتضاي حكمت و مصلحت حال بنده، به او تفضل خواهد فرمود؛ زيرا جود و كرم الهي، از حكمتش تجاوز نمي كند و خداوند، چيزي را به جهت بخل، از بنده اش منع نمي نمايد. يكي از پيشوايان معصوم عليه السلام فرموده است: «من ادي فريضة فله عند الله دعوة مستجابه؛ [3] هر كس نماز واجبش را بخواند، نزد خدا دعاي مستجابي خواهد داشت».



پرواز عاشقانه ي پاكان چه باصفاست؟

آدينه ي وصال عزيزان چه باصفاست



دل خستگان! دلتان را جلا دهيد

نور و ضياي حضرت رحمان چه باصفاست؟



مهر و محبت ايزد شود عيان

در باغ دين، شكوه بهاران چه باصفاست؟



(مؤلف)

ديلمي در ارشادالقلوب مي گويد:

«هر كه بسيار دعا كند و ذكر الهي را بگويد و شكر نعمت هاي او را به جاي آرد و به حمد و ثناي او مشغول باشد، پروردگار بهترين عطايي كه براي سائلان مقرر داشته، به او عنايت خواهد فرمود؛ زيرا خود فرموده است: «هر گاه بنده من به ذكر من مشغول شد، هر



[ صفحه 215]



آينه بدون آن كه سؤال كند، عطا خواهم كرد به او، بهترين چيزي كه به سائلان عطا مي كنم». [4] .

آري اين دعا است كه به فرموده ي حضرت رضا عليه السلام سلاح پيامبران و برگزيدگان است.

دعا، مصباح روضه ي مناجات و مفتاح كومه ي حاجات است.

دعا، طريقت عاشقان مشتاق و شريعت پيامبران برگزيده است.

دعا، درمان دردها و چاره ي رنج هاي روحي و مادي است.

دعا، شالوده ي قصر سعادت و بنيان شهر محبت است.

دعا، دنيايي از عرفان و جهاني از اسرار است.

دعا، گنج بي پايان عشق و گوهر بي همتاي مهر است.

دعا، شاه راه كاروان نيازمندان و بارگاه دل هاي پريشان است.

دعا، اقيانوسي از چشم هاي گريان و كهكشاني از اشك هاي سوزان است.

دعا، آخرين پناهگاه درماندگان و اولين راه نجات حق باوران است.

دعا، ناب ترين هديه ي آسماني و خوش ترين زمزمه ي جاوداني است.

دعا، تكميل كننده ي نماز و بيان كننده ي نياز است.

دعا، آباداني دل خاشعان و سرسبزي درون خاضعان است.

دعا، ملكوت مناجات عاشقانه و بهشت ديدار جاودانه است.



[ صفحه 216]



دعا، شعار شيرين بندگي و سروش راستين رستگاري است.



خداوندا شبي دمساز خود كن

مرا پروانه ي جانباز خود كن



چشان شهد وصالت را به جانم

اسير درگه پرراز خود كن



(مؤلف)

دكتر فرانك لاباخ، دانشمند شهير اروپايي مي گويد:

«اي خداوند! يك ساعت كوتاهي كه در حضور تو صرف مي شود، چه تغيير عظيمي به وجود مي آيد! چه بارهاي سنگين بر اثر آن از سينه ها برداشته مي شود و چه زمين هاي خشكي در اثر رگبارهاي دعا، شاداب مي گردد! وقتي ما زانو مي زنيم، همه چيز ما را تهديد مي كند؛ ولي وقتي بلند مي شويم، دور و نزديك، با زمينه ي روشن و واضح در برابر ما نمودار مي شود.

هنگام زانو زدن و دعا كردن چقدر ضعيفيم و هنگام برخاستن، چقدر پر از نيرو! پس چرا ما چنين سستي به خود يا ديگران، روا مي داريم كه پيوسته نيرومند نباشيم؟ چرا گاه گاهي دچار غم شده و ناتوان، ترسو، مضطرب و رنجديده مي شويم؟!

در صورتي كه دعا و نيايش با ما است و شادي و نيرو و شهامت نزد خدا است... هيچ كس جز خدا نمي داند كه چه بسيار دعاها، كه سير تاريخ را تغيير داده است... اثر دعا هم، مثل اثر نبوغ، تازه، عجيب و محيرالعقول است؛ ولي در عين حال سالم و بدون



[ صفحه 217]



خطر مي باشد». [5] .

يكي ديگر از دانشمندان روان شناس مي نويسد:

«ممكن است كه ما رحمت خدا را به يك دستگاه مولد برق تشبيه كنيم كه در ما اين وجود دارد كه با اين دستگاه، به وسيله ي دعا ارتباط پيدا كرده و از آن كسب قدرت مي كنيم و يا اين كه مي توانيم اين طور بگوييم: اين دستگاه پرنيرو و پرقدرت، اثري در زندگي ما ندارد؛ مگر از راه دعا و نيايش و روي آوردن بدان درگاه... امروزه دلايل فضيلت «دعا» آن اندازه است كه راه انكار بر آن را بسته است. اين امري تعجب آور نيست كه آدمي به هنگام سختي و مصيبت، به سوي نيرويي غير از نيروي خود روي آورده است؛ بلكه عجيب و شگفتي آور اين است كه، اين امر را شگفتي آور بدانيم». [6] .


پاورقي

[1] كافي، ج 4، ص 231.

[2] المؤمن (40)، آيه ي 61.

[3] عيون اخبار الرضا، ج 2، ص 28.

[4] ارشاد القلوب، ج 2، ص 174.

[5] نماز از ديدگاه دانشمندان، ص 49.

[6] همان، ص 54.


بازگشت