هديه ي امام رضا


دعبل خزائي، از شعراي به نام بود، گويد:

وقتي قصيده ي معروف به «مدارس آيات» را سرودم، براي زيارت امام رضا عليه السلام به خراسان رفتم و شعر خودم را براي آن



[ صفحه 210]



حضرت خواندم. آن حضرت آن را تحسين كرد و فرمود اشعارت را براي كسي نخوان تا من اجازه ي خواندن به تو بدهم.

خبر آمدن من به خراسان، به مأمون نيز رسيد، مرا احضار كرد و حالم را پرسيد و از من خواست تا شعر معروفم را برايش بخوانم، من گفتم: آن را نمي دانم، مأمون، به غلام خود گفت: علي بن موسي الرضا عليه السلام را حاضر كن. چيزي نگذشت كه حضرت آمد و به من فرمود: اي دعبل! اشعارت را بخوان. من اشعارم را خواندم، مأمون آن را تحسين كرد و پنج هزار درهم به من جايزه داد. امام رضا عليه السلام هم نزديك به همين مبلغ را به من مرحمت فرمود. من از حضرت رضا عليه السلام خواستم كه يكي از لباس هايش را به من بدهد تا آن را كفن خود قرار دهم. حضرت پذيرفت و دستمال و پيراهني از خز را به من داد و فرمود:

«احتفظ بهذا القميص، فقد صليت فيه الف ليلة، كل ليلة الف ركعة و ختمت القرآن فيه الف ختمة؛ نگه دار كه در آن، هزار شب و در هر شب، هزار ركعت نماز خوانده ام و در آن هزار بار قرآن ختم كرده ام». [1] .



[ صفحه 212]




پاورقي

[1] بحارالانوار، ج 82، ص 309؛ اصول وافي، ج 2، ص 114؛ المحجة البيضاء، ج 4، ص 2804.


بازگشت