خشوع و خضوع


حضرت امام رضا عليه السلام فرموده اند: «عليك بالخشوع و الخضوع متواضعا لله عزوجل، متخاشعا عليك خشية و سيماء الخوف؛ [1] بر تو باد در نماز به خشوع و خضوع و اين كه در پيشگاه خداوند، چنان خاشع و خاضع باشي كه خشيت و خوف از سيماي تو ظاهر گردد».

خداوند متعال فرموده است:

«قد افلح المؤمنون، الذين هم في صلاتهم خاشعون؛ [2] به راستي



[ صفحه 141]



مؤمنان رستگار شدند؛ آنان كه در نمازهايشان خشوع كنندگان اند».

بنده اي كه براي خدمت و عبادت در پيشگاه خداي متعال مي ايستد، موظف است كه با قلب و تمام جوارح و اعضا، اظهار عبوديت و بندگي كند. نمازگزار بايد با طمأنينه و آرامش و هيبت و حيا نماز بخواند و سر خود را پايين بيندازد و به موضع سجده بنگرد و گردن و پشت خود را راست نگه دارد و دست هاي خود را بر روي ران ها بگذارد، بدون اين كه با دست هايش بازي كند. كمال قلب در هنگام نماز به اين است كه اين سخن خداي - تبارك و تعالي - را پيوسته در نظر داشته باشد كه مي فرمايد: «هنگامي كه بر پاي مي ايستي در مرآي و منظر پروردگارت هستي و او تو را مي بيند». [3] .

و سكون و آرامش در هنگام نماز، كنايه از مطيع بودن انسان در مقابل اوامر و نواهي الهي و نشانه ي حيات و شرمساري او از قصور و تقصير در بندگي و عبادت حق به قدر امكان مي باشد.

نمازگزار، بايد به ميزان خوف و ترس، گريه، غشوه، تضرع، زاري و استغفار اولياي الهي توجه داشته باشد. و به كثرت گناهان و معاصي خود نيز توجه كند و زشتي هاي اعمال خود را در نظر آورد و آن گاه كه در پيشگاه خدا، مي ايستد، مسلما لرزه خائفان و بيمناكان



[ صفحه 142]



او را خواهد گرفت و ترس او را خواهد ميرانيد و حيا، او را آب خواهد كرد.

«برخي از انبيا و اوليا، گاهي آن قدر از تعظيم و هيبت ذات اقدس حق، متأثر مي شدند كه هر آنچه غير خدا است، فراموش مي كردند و از، هر آنچه سواي او است، غافل مي گشتند؛ حتي از بدن خويشتن و بيرون آوردن تير از پاي مولا علي عليه السلام در هنگام نماز و عدم تأثر آن حضرت از آن و غشوه هاي آن بزرگوار كه گمان مي رفت از دنيا رفته است، از همين باب مي باشد». [4] .



در محضر يار شرح مشتاقي گو

در كوي ركوع از مي و ساقي گو



كاشانه ي دل را ز فروتني جلا بخش

با دلبر خود ز درد عشاقي گو



(مؤلف)

پيرامون شدت خوف و پرهيزگاري امام رضا عليه السلام آمده است:

رجاء بن ابي ضحاك گويد: «من از مدينه تا مرو همراه امام بودم، به خدا سوگند كسي را در پرهيزكاري و كثرت ذكر خدا و شدت خوف از حق تعالي مانند او نديدم...». [5] .

خشوع، فروتني، تواضع و فرمان برداري است.

خشوع، ترس و خشيت دل از خدا است.



[ صفحه 143]



خشوع، توجه قلبي به نماز و عبادت است.

خشوع، فروتني و خاكساري با تمام وجود و قوا است.

خشوع، سر تسليم فرود آوردن عاشقانه در محضر خدا است.

خشوع، داشتن طمأنينه و آرامش دروني در نماز است.

خشوع، دل كندن از غير خدا و دل بستن به خدا است.

خشوع، گريه و تضرع در برابر حضرت باري تعالي است.

خشوع، ناله و استغفار از گناهان و معاصي بي شمار است.

خشوع، فرياد بندگي و بانگ دلدادگي است.

خشوع، زيربناي پرستش و كامل كننده نيايش است.

خشوع، عطر دلاويز شوريدگي و نكهت بهارانه ي شيدايي است.

خضوع نيز، آداب بندگي و عبادت است.

خضوع، تسليم عملي و تعظيم ظاهري است.

خضوع، ركوع و خم شدن در برابر خدا است.

خضوع، سجده و پيشاني بر خاك نهادن است.

خضوع، قيام عارفانه و كلام عاشقانه است.

خضوع، بيان درد دل و شكوه اي از فراق و هجران است.

خضوع، اعتراف به ذلت و ضعف است.

خضوع، سلام است و تشهد؛ تنزيه است و تسبيح؛ تكبير است و تهليل؛ تعظيم است و تسليم و...



[ صفحه 144]



نماز بي خضوع و خشوع نماز و عبادت نيست و دل بي خشوع و تن بي خضوع، به هيچ نيرزد. تنها آن نيايش مورد قبول واقع مي شود كه خاشعانه و خاضعانه باشد و آن نمازي بالا مي رود كه خشوع و خضوع در آن رعايت گردد.

«وقتي بنده اي نمازش را در اول وقت بخواند و بر كيفيت نمازش محافظت كند، اين نماز كامل، در اول وقت به آسمان بالا مي رود، در حالي كه سفيد و پاك و منزه است و به صاحبش مي گويد: مرا حفظ كردي، خدا حفظت كند و هر گاه در اول وقت خوانده نشد و محافظت لازم به عمل نيامد، [و در آن خشوع و خضوع رعايت نگرديد] نماز بالا نرفته و به صاحبش برمي گردد، در حالي كه سياه و تاريك است و به صاحبش مي گويد: خدا ضايعت كند هم چنان كه مرا ضايع كردي». [6] .



اين عالم ما ديار درد است و نياز

رنج و المش، بسي شديد است و دراز



آرامش و نفس مطمئنه گر مي خواهي

در محضر دوست، عاشقانه بگذار نماز



(مؤلف)



[ صفحه 145]




پاورقي

[1] آداب الصلاة، ص 162 (عن فقه الرضا).

[2] مؤمنون (23)، آيه ي 1 و 2.

[3] اسرار الصلاة ملكي تبريزي، ص 262.

[4] همان، ص 315.

[5] بحارالانوار، ج 12، ص 84 (مترجم).

[6] المحجة البيضاء، ج 1، ص 340.


بازگشت