سجده ي خون


محمود تاري «ياسر»



ز دست غم ها

سبو گرفتم

ز چشمه ي خون

وضو گرفتم

ادا نمودم

نماز خود را

خدا خدايا



به ظهر روز

قيام عاشور

فتاده بودم

به سجده نور

به ذكر تو يافت

دلم تسلا

خدا خدايا





[ صفحه 46]





به كربلا بود

سرود من خون

ركوع من خون

سجود من خون

عبادتم شد

به موج خون ها

خدا خدايا



محبت حق

به دل نشاندم

به قتلگه من

نماز خواندم

اگرچه بودم

غريب و تنها

خدا خدايا





[ صفحه 47]




بازگشت