فيض نماز


محمد علي صاعد - اصفهان



چون مؤذن سحر دهد آواز

سر دهد نغمه از براي نماز



گر كشي پاي همت از بستر

بگذري گر ز چار بالش ناز



رو كني جانب حقيقت محض

چشم پوشي ز هر چه هست مجاز



اشك رنگين كني ز خون جگر

ناله را پر دهي ز سوز و گداز



روزني از نماز خانه ي دل

بركني سوي آسمان ها باز



با طمأنينه گام برداري

سفر عشق را كني آغاز





[ صفحه 33]





چون حضور دلت شود كامل

لطف غيبي شود تو را انباز



در فضاي عوالم ملكوت

مرغ تسبيح را دهي پرواز



ره بري بر سرادق لاهوت

شوي آنجا مشار و محرم راز



رسدت از مقام قرب به گوش

رسد از شش جهت تو را آواز



كي بريده دل از علايقها

به حقيقت رسانده خود ز مجاز



آمدي خوش بيا بيا كه بود

درگه فيض حق به رويت باز



ارجعي ارجعي الي ربك

اين تو و اين در بهشت فراز



فادخلي في عبادي اي زائر

اين تو و اين خداي بنده نواز



مقصد از خلق تو عبادت تست

زين عبادت شوي به حق دمساز



«صاعد» آسان مگير فيض حضور

همه را وانه و به او پرداز





[ صفحه 34]




بازگشت