مقايسه دو رويكرد در نظام تعليم و تربيت


حجت الاسلام والمسلمين صابر اكبري جدي

معاون محترم نهاد نمايندگي مقام معظم رهبري در دانشگاهها

بسم الله الرحمن الرحيم

بنده هم به نوبه ي خودم از عزيزاني كه تلاش كردند و مقدمات برپايي اين همايش را فراهم نمودند تشكر مي كنم. عنوان صحبت من پرداختن به افق هاي توسعه ي معنويت در دانشگاه هاست و قطعاً نماز ركن اصلي معنويت دين به ويژه در فرهنگ اسلامي است. من اشاره مي كنم به ريشه ي تاريخي احياناً برخي برداشت هاي نسبتاً منفي نسبت به دانشگاه ها در عرصه ي دين، و بعد مي پردازم به موضوع بحث خودم. بخاطر اينكه خيلي وقت دوستان را نگيرم صحبت هاي خودم را يادداشت كردم و سعي مي كنم از رو بخوانم كه سريع تر بحث را تمام كنم. هنگامي كه در پي تحولات فكري درغرب و آغاز تجديد نظر در همه ي عرصه ها اعم از مذهبي، فرهنگي، فكري و اجتماعي عصر جديد علم با انقلاب بزرگ در شيوه ها و پيش فرض ها آغاز شد و موج عظيم دانش جديد با تخريب همه ي سد هاي تاريخي سنت هاي غربي و در هم شكستن پايه هاي مذهب زمخت قرون وسطايي به سراسر جهان سر ريز شد، نظام سنتي آموزشي كشور ما كه در قالب مكاتب و مدارس علمي، در مراحل ابتدايي و حوزه هاي علمي در مقطع آموزش عالي سابقه اي درخشان و كهن داشت، در يك واكنش تاريخي در برابر سيلاب پرخروش علوم جديد كه آب علم را با خس و خاشاك دين ستيزي و سنت شكني بي محابا آميخته بود درهاي خود را بست و محصول اين استقبال سرد سرنوشت تولد نظام جديد آموزش كشور ما را رقم زد. نظام جديد آموزش چند ويژگي مهم خود را از نظام بومي با چند ويژگي مهم، خود را از نظام بومي آموزش، متمايز كرد. اولين ويژگي آموزش محوري در مقابل تربيت محوري، دوم دانشجو مداري به جاي استاد محوري. سوم تجدد گرايي در مقابل سنت گرايي. چهارم برونگرايي در مقابل درونگرايي. پنجم رويكرد كمي به جاي رويكرد كيفي. ششم رويكرد كاربردي به جاي رويكرد ارزشي به دانش. هفتم دين شناسي نقادانه به جاي دين مداري معتقدانه. هشتم عقلانيت ابزاري به جاي عقلانيت ارزشي. اين ويژگي ها و ده ها ويژگي ديگر تبعات خاص خود را به مرور در جامعه ي ما گذاشت. در گذشته آموختن علم در خدمت ساختن انسان معني پيدا مي كرد و تهذيب مقدم بر تعليم و پرورش مقدم بر آموزش شمرده مي شد. به تعبير بزرگان، ملا شدن آسان ولي آدم شدن مشكل مي نمود.

اول علم معرفت خداي جبّار و پايان دانش بندگي خدا بود. اما در نظام تازه وارد، دانش اول و آخر همه ي تلاش ها محسوب مي شد و هر چيزي كه خارج از آن بود در راستاي رسالت علمي محسوب نمي شد. اگر چه بسيار تلاش شد تا با گذاردن نام فرهنگ و يا افزودن اين واژه به نام وزارتخانه هاي مربوطه چنين وانمود شود كه نظام جديد به بُعد ممتاز نظام كهن نيز نظر دارد ولي هيچ گاه نتوانست رسالت انسان سازي را به گونه اي كه در گذشته بود به انجام برساند. نظام جديد براساس محوريت مخاطب طراحي شد از اين رو دانش آموز در مقطع ابتدايي و متوسطه و دانشجو در مقطع آموزش عالي مبناي همه ي برنامه ها و خدمات آموزشي شد. به جاي اين كه همچون نظام كهن حوزه هاي علميه شاگرد پاي درس استاد بنشيند، استاد سركلاس دانشجو حاضر مي شد. به جاي اين كه اساتيد اركان آموزشي باشند و صاحب كرسي، دانشجويان هويّت مستقل يافتند و اساتيد در خدمت آموزش آن ها. در نظام كهن اساتيد شناسنامه ي علمي دانش آموختگان محسوب مي شدند و مايه ي افتخار و نشانه ي پايه ي دانش آنان ولي در شكل جديد نمره ي اكتسابي از عنوان درسي ملاك ارزش گذاري بود و تفاوتي نمي كرد كه استاد چه كسي باشد! به جاي اين كه شاگردان دور شمع وجود اساتيد حلقه بزنند اساتيد بر سركلاسها مي چرخيدند، اساتيدي كه سرمشق زندگي و علوّ روح و كمال معنوي بودند جاي خود را به آموزندگان دانش و فن و هنر دادند. تجددگرايي به عنوان بارزترين نمود نظام نوين در چالش با سنّت گرايي نظام قديم بيشتر دچار سنّت ستيزي گاهي نامعقول و احياناً خود باختگي در برابر مظاهر شكلي تجدد شد. هر چيزي كه نو بود ارزشمند و پذيرفتني شد و ميراث هاي علمي و فرهنگي ناپسند شمرده شد. برونگرايي نظام جديد ناشي از طراحي نظام براي پاسخگويي به نيازهاي ملموس جامعه به دانش و فناوري بود. دانشجو به محض ورود به اين نظام افكارش معطوف به حوادث و..... و روز به روز كميت دانشجو افزايش يابد و كيفيت آموزش و تعمق و تحقيق كمتر مورد توجه قرار گيرد. شاخص كمي در آزمون ها ارزيابي كيفي را كه محصول ارتباط مستمر شاگرد و استاد بود كنار زد.

رويكرد كاربردي به دانش، علم را به وسيله اي براي پاسخگويي به نيازهاي بشري و عاملي براي كسب درآمد بيشتر تبديل كرد و ارزش و حرمت ذاتي علم را پائين و پائين تر آورد. قداست مجالس مذاكره كه نبايد بدون طهارت ظاهر و باطن در آن پاي گذاشت، تبديل به يك افسانه شد. دين شناسي نقادانه صبغه ي روشنفكران اين نظام بود و برخلاف نظام كهن كه نگاه باورمندانه به دين را ارزش مي شمرد و ايمان را اوج تعالي روح علمي، نظام نوين، ترديد بر مباني و نقد بي محاباي باور ديني را تقديس مي كرد. خلاصه صدها ويژگي ديگر كه اين نظام با خود داشت و صد البته اين ويژگي ها اكثري بود و نه فراگير، از آن كليت نظام بود نه تك تك افراد و محصول همه ي اين ها، شكاف ميان حوزه و دانشگاه و دين داري و روشنفكري بود كه روز به روز عميق تر مي شد.

انقلاب اسلامي جدي ترين تحولي بود كه نظام جديد هم در آن نقش آفريد و هم از آن نقش پذيرفت از اين جا وارد بحث خودم مي شوم. تقديم صدها شهيد دانشجو در انقلاب اسلامي و دوران جنگ تحميلي گواه روشني بر اين مهم است. شايد انقلاب فرهنگي در دانشگاه ها صرف نظر از مسائل حاشيه اي آن تركيدن غصه ي تاريخي ملت ايران بود. همچنان كه آخرين نامه ي دردمندانه ي امام راحل به حوزه ي علميه در حقيقت شكفتن بغض قرن هاي متمادي عالمان روشنفكر بود كه با پوست و گوشت خود سنگيني اغلال تحجر را چشيده بودند. و اكنون ما و اين دانشگاهي كه مي خواهد بومي اين فرهنگ كهن شود و حوزه اي كه مي خواهد فقه زندگي بگويد مطمئناً آن چه كه اين دو ركن علم و فرهنگ ما را به هم ارتباط مي دهد اسلام، قرآن معارف ترقي اسلامي و شعار الهي و در رأس آن اقامه ي نماز به معناي واقعي كلمه است. بدون شك نسل جديد در دانشگاه ها جزء باورمندترين دانشجويان در طول تاريخ حيات نظام آموزش عالي هستند باور 99درصد از دانشجويان امروزي به قرآن به عنوان كتاب زندگي و هدايت اعتقاد بيش از 98درصد از دانشجويان به فريضه ي نماز علي رغم عدم تقيد عملي درصدي از اين تعداد كه خود جاي بحث دارد. اعتقاد قريب 100درصد از دانشجويان به خدا، همه و همه نمونه ي نظرسنجي هاي متحولي است كه حاكي از ريشه هاي عميق باور ديني در نسل دانشگاهي امروز ماست آن هايي كه انقلاب اسلامي را نزديك ترين فراز تاريخي خود مي دانند و عطر آسماني ايثار و شهادت و طنين دلنشين و ملكوتي امام راحل را به جان چشيده اند امروز شايد باشكوهترين مراسم مذهبي و ديني در دانشگاه ها برگزار مي شود و يا دانشجويان گردانندگان آن هستند و بي ترديد نمازهاي جماعت در دانشگاه هايي كه مسجدي مناسب و امام جماعتي فاضل و متقي دارند از باشكوه ترين نمازهاست. ولي آيا از اين همه زمينه ي مثبت قدرداني شده است و لئن شكرتم لازيدنكم و لئن كفرتم ان عذابي لشديد همه واقفند كه موج نو در گرايش معنوي با مراسم اعتكاف از دانشگاهها شروع شد و پيش رفت.

آيا وقت آن نرسيده است كه كينه هاي تاريخي را كنار بگذاريم و باور كنيم كه هيچ گاه دانشگاه هاي ما تا اين حد مستعد پذيرش احكام متعالي اسلام نبوده است. و به عنوان كسي كه سال هاست با دانشگاه ارتباط دارم و به هر حال اين توفيق را داشتم كه با هر دو نظام بزرگ بشوم و زندگي كنم احساس من اين است كه زمينه ي كار در دانشگاه ها در عرصه هاي مذهبي بسيار، بسيار زياد است. ولي ما چه كرده ايم؟ مهم اين است. امروزه بيش از هزار وعده نماز جماعت در دانشگاه هاي كشور برگزار مي شود كه اگر متوسط هر نماز را يك صد نفر شركت كننده بگيريم جمعيتي بيش از يك صدهزار نفر را شامل مي شود.

ستاد ويژه اي كه در نهاد نمايندگي رهبري براي اداي وظيفه ي خود در قبال اين فريضه ي مهم از سال گذشته به صورت جدي فعاليت كرده، توانسته است قدم هايي هر چند كوچك در اين راستا بردارد. كه به سرفصل آن ها اشاره مي كنم. البته لازم مي دانم كه از همكاري هاي وزارت خانه هاي علوم، تحقيقات و فناوي و بهداشت و درمان و آموزش پزشكي و همچنين دانشگاه آزاد اسلامي و مسئولان تك تك دانشگاه هاي كشور صميمانه تشكر كنم اگرچه هنوز كار و جاي كار بسيار زياد است.

كارهايي كه ما در سال قبل انجام داديم در بخش نماز در دانشگاه ها: اولاً طراحي بانك اطلاعات ائمه جماعات دانشگاهي است و همچنين نمازخانه هاي دانشگاه در كل كشور. انتشار مجله ويژه ي ائمه ي جماعات دانشگاهي است به نام مجله ي (مسجد و دانشگاه). تجديد چاپ و توزيع خلاصه ي ميزان الحكمة در ميان همه ي ائمه ي جماعات به عنوان هديه اي از سوي اين ستاد. تدوين كتابهايي كه در دانشگاهها مورد نياز است و به ويژه در مسائل پزشكي. جزوه اي به نام احكام فقهي - پزشكي كه مستند به فتاوي مراجع عظام بود تدوين و در سراسر كشور توزيع شد. كتاب اسرار معنوي نماز ويژه ي دانشجويان چاپ شد. نماز و نيايش در آينه ي نشريات دانشجويي باز يكي ديگر از آثار مكتوب ما بود. نوار كاست آموزشي ويژه اي را به تناسب مخاطب و دانشجو تدوين و تهيه كرديم كه كل كارهايش را خودمان انجام داديم نوار بسيار جالبي است در آموزش قرائت نماز.

هفته نامه ي خاصي را و هفته نامه هايي را براي ائمه ي جماعات دانشگاهي آغاز كرديم و هر هفته ان شاءالله برايشان ارسال خواهيم كرد. از دو هزار دانشجوي دانشگاه هاي تهران نظرسنجي كرديم در رابطه با نماز كه محصول اين نظرسنجي به صورت جزوه اي ان شاءالله تقديم شما خواهد شد، نكات بسيار ارزشمندي در اين نظرسنجي به دست آمده و بسياري از نقاط ضعف ما و يا احياناً بخش هاي مديريتي را به روشني نشان مي دهد اكثر دانشگاه هاي ما و خوابگاه هاي ما متأسفانه فاقد يك فضاي مناسب براي برگزاري نماز جماعت هستند و مشكل واقعاً جدي در اين زمينه داريم اگرچه از نظر معماري مساجد نمونه ي بسيار خوبي را در دانشگاه ها داريم كه در نوع خود كم نظير يا بي نظير هستند كه جاي تقدير دارد، از عزيزاني كه در اين راستا تلاش كردند. جلسات ويژه ي ائمه ي جماعات دانشگاهي را هر دانشگاه ائمه ي جماعات خودش را كه در بخش هاي مختلف اقامه ي نماز مي كنند، هر ماه جلسه اي را در خيلي از دانشگاه ها دوستان تشكيل دادند همفكري مي كنند تا از فضاي در واقع معنوي بيشتر بهره ببرند. كانون هاي مراسم و نمازها را در خيلي از دانشگاه ها فعال كرديم. طرح گنجاندن مباحث مربوط به اسرار نماز در دروس معارف اسلامي و همچنين متون اسلامي هم قبلاً كار شد و اخيراً در دست اقدام است. البته كارهاي بسيار ديگري كه من نمي خواهم در اينجا وقت دوستان را خيلي تصديع بكنم ولي در پايان به اين نكته اشاره مي كنم كه نماز عمود خيمه ي اسلام بر بستر عدالت بر پا مي شود (ليقوم الناس بالقسط)، (يملأ الله به الارض عدلاً و قسطاً). آنان كه نابرابري و بي عدالتي را تشديد مي كنند تيشه بر عمود خيمه ي اسلام مي زنند (انما يعمر مساجدالله من امن بالله واليوم الاخر).


بازگشت