آسيب شناسي


آقاي مهدي كروبي

رياست محترم مجلس شوراي اسلامي

بسم الله الرحمن الرحيم

قال الله تبارك و تعالي في كتابه الذين يؤمنون بالغيب و يقيمون الصلوة و مما رزقناهم ينفقون.

بسيار خوشحالم و مسرورم. افتخار مي كنم كه اين توفيق نصيب بنده شده و امروز در محضر شما برادران و خواهران، بزرگان و عزيزان هستم.

به دعوت حجةالاسلام و المسلمين آقاي قرائتي دوست عزيز و بزرگوارمان بنا شد، براي اختتاميه بنده خدمت برسم، صحبت كردن در اختتاميه كاري است بسيار مشكل. حالا عرض مي كنم از چه نظر مشكل. بديهي است كه من نمي دانم چه مطالبي گفته شده است و حتماً مسائل و مطالب و آياتي و حتي ممكن است بحث سياسي، اجتماعي شده باشد كه من هم آن مباحث را بدون آگاهي يادآوري كنم. و براي عزيزان ملال آور باشد. چون كسي كه آغاز جلسه و نشست و اجلاس سخن مي گويد و صحبت مي كند به هر جهت، هنوز بحث ها شروع نشده است. اما آن كس كه آخر صحبت مي كند چه بسا همه ي عرايضي كه بنده عرض مي كنم مستوفي، مبسوط، اكمل، كامل، ديگران آن مباحث را قبلاً فرموده باشند. از اين جهت ابتدا پوزش مي طلبم.

نكته ي دوم؛ به محضر مبارك مردم شريف كرمان عرض ادب و سلام مي كنيم. به ياري خدا و به فضل پروردگار اگر حيات و عمري داشتيم و با سلامتي اهالي محترم استان، سفر استاني به كرمان خواهيم داشت. هم مسئولان اجرايي، هم نمايندگان بسيار خوب و عزيز و همكاران بسيار ارزشمند من در مجلس شوراي اسلامي دعوت كردند. سالهاست كرمان نيامده ام و خيلي مشتاق هستم. اين سفر تنها در مورد برنامه ي امروز است و در ارتباط با نماز است. سفر استاني ما به فضل و عنايت پروردگار و با عنايت دوستان و توفيق بنده به جاي خودش محفوظ و به قوت خودش باقي است.

تقدير و تشكر دارم از همه ي دست اندركاران و عزيزاني كه زحمت كشيدند و زحمت مي كشند. حجةالاسلام و المسلمين آقاي قرائتي و همكارانشان، مسئولين اجرائي و غير اجرائي استان، به خصوص استاندار محترم و همه ي نيروهاي نظامي و انتظامي، امنيتي، اجرائي، نهادهاي انقلابي روحانيون والامقام و علماء و انديشمندان، به ويژه حضرت حجةالاسلام و المسلمين جناب آقاي جعفري دامت بركاته نماينده ي ولي فقيه و امام جمعه ي محترم كرمان و استاندار محترم برادرمان آقاي كريمي و ساير عزيزان. به خصوص باز از همكاران محترممان، مجموع نمايندگان عزيز كرماني، و نمايندگان خود كرمان تشكر مي كنم. تا اين جا تقدير و تشكر بود. و تمامش مقدمه بود.

قبل از اينكه وارد بحث نماز بشوم، چون 17 شهريور است، لازم مي دانم يادي هم از شهداي بزرگوار 17 شهريور سال 57، آغاز حكومت نظامي بكنم. سركوب كردن توسط رژيم شاه، براي خاموش كردن انقلاب اسلامي حدود 13 شهر حكومت نظامي شد. تهران حكومت نظامي شد. روز 17 شهريور، ميدان ژاله ي سابق، (شهداي فعلي)، عده ي زيادي از هموطنان به شهادت رسيدند. درباره ي واقعه ي 17 شهريور، براي نسل جوانمان نكته اي را عرض مي كنم. كه اين نكته بسيار لازم و ضروري است. حكومت نظامي در شهرهاي مختلف و از جمله تهران و كشتار دسته جمعي مردم در ميدان ژاله ي سابق براي خاموش كردن، متوقف كردن و خاتمه دادن به قيام ملت ايران بود. اتفاقاً گروه هاي سياسي هم تحليلشان همين بود كه فعلاً قضيه خاتمه يافت. ماجراي خرداد 42 تكرار شد. بعضي گروه هاي التقاطي يا الحادي تعبير تندتري داشتند. كه من آن تعبير را بكار نمي برم. فضاي جامعه هم فضاي اين چنيني بود؛ بگير و ببندها پشت سر هم شروع شد. اما امام بن بست شكن، امامي كه فضا را باز مي كرد، امامي كه خط به جامعه مي داد و مردم متحير بودند كه خط مشي رهبري چيست؟ به سرعت در طول سه روز دو تا اعلاميه از امام رسيد و خط مشي را تعيين كرد. «شما به شهادت رسيديد. اي كاش خميني هم كنار شما بود، و به شهادت مي رسيد!» شايد كم تر از چهل و هشت ساعت بعد، اعلاميه ي دوم امام رسيد، كه مردم را دعوت كرد به تداوم و استمرار در قيام. در آن نامه نوشت: «مردم بدانيد، نبرد ما و مبارزه ي ما و تعداد شهداي ما به تعداد شهداي صفين نرسيد كه يكي از آنها عمار و ياسر بودند. لذا راه خودتان را ادامه بدهيد.» بنا بر اين، اين سخنان و اين فضاشكني موجب شد كه در آن شهرها حكومت نظامي ادامه يابد تا پيروزي انقلاب اسلامي. ما شهداي بزرگوار و امام را گرامي مي داريم. به روان مقدس آنها و امام عزيزمان درود مي فرستيم و براي بازماندگانشان صبر و اجر مي خواهيم.

امّا درباره ي موضوع نماز هم چند جمله اي عرض كنم. نماز يكي از فرائض و عبادت هايي است كه آيات و روايات فراواني در اين زمينه در اسلام داريم. مثلاً آيه اي كه تلاوت كردم، «اقامه صلوة». بيش از 90 آيه در قرآن كريم تعبير اقامه درباره ي نماز است. قرآني كه بنايش بر اختصار است. احاديث و روايات فراواني هم داريم؛ رسول خدا مي فرمايد: «نماز ستون دين است» و در جاي ديگر مي فرمايند: «نور چشم من نماز است.» امام صادق مي فرمايد: «نماز را سبك مشماريد.» در جنگ صفين اميرالمومنين شمشير مي زند و به افق نگاه مي كند كه هنگام نماز است، آن گاه، نماز را به پا مي دارد. رسول خدا به سمت يثرب مي آيد، همان جا مسجد بنا مي كند، مسجد شجره و نماز اقامه مي كند. من اگر بخواهم اين آيات و روايات را بشمارم. مناسب نيست، چون مي دانم بيش از اين ها را شما مي دانيد. نماز و عبادت و بندگي كردن و سجده نمودن و فروع دين از آن فرائضي است كه قطعاً بيش از همه رويش تكيه شده است.

نماز از آن احكامي است كه تنها در اسلام نيست، بلكه در همه ي اديان وجود دارد. و قرآن هم درباره ي آن ها تعبير به نماز مي كند. حالا به همان شكلي كه در هر ديني انجام مي شده است. قطع نظر از معناي لغوي آن كه دعا و تمجيد است. به هر جهت ما مي بينيم از ابراهيم خليل تا محمد مصطفي، توسط همه ي انبياء به مسئله ي نماز در قرآن اشاره مي كند. ابراهيم مي گويد: «خدايا، از شام سرزمين خوش آب و هوا به اين زمين سوخته و بي علف (غير ذي زرع) من اين ها را آورده ام اما براي اقامه نماز.» موسي همان جايي كه مي رود و نورافشاني و وحي به او مي شود مسئله نماز بر اساس آيات مطرح مي شود. ديگر من نمي خواهم وارد اين بحث ها بشوم. مسيح، معجزه آسا به دنيا مي آيد. خطاب به مريم مي آيد كه اي مريم بگو كه از خودش سؤال كنند. مي گويد: (اني عبدالله آتاني الكتاب) نبوتش را مي گويد و باز مي گويد كه آمدم براي اقامه نماز و توصيه مي كند وصيت مي كند به نماز. بنا بر اين انبياء خدا به تعابير گوناگون مسئله نماز را مطرح مي كنند.

مي گويند كه بيش از چهل و پنج جا، بنا بر تحقيقي كه در قرآن شده است، در نماز تعبير به اقامه دارد و به قرائت و خواندن ندارد كه كاملاً توجه به اقامه بوده است. يعني يك جامعه ي توحيدي يك فضاي نمازي، فضاي ارتباط با خدا، بنده با پروردگارش است. فضايي كه آثار نماز، آثار سبحان الله، بركت تهليل و بركت تكبير از در و ديوارش و از فضايش، نمايان باشد. لذا خدا بندگان صالحش را وقتي كه مدح و ستايش مي كند، مي گويد كه اين ها مي آيند و اگر امكانات و تمكن پيدا كنند و قدرت را قبضه كنند و در دست بگيرند. اقامه نماز و اداء زكات مي كنند. بندگان صالح ما دنبال اين برنامه هستند. بنا بر اين اين نكته كه مسئله ي اقامه نماز است، در تعبير قرآن مطرح است.

قرآن، معيار حق و باطل را نماز مي داند. وقتي بندگان خوب را وصف مي كند، مي گويد كه اين ها اقامه نماز مي كنند. اين ها ائمه اي هستند كه مي آيند هدايت مي كنند، دعوت به فعل خير مي كنند. پيشواياني كه نماز برپا مي دارند. در سوره ي مريم باز مي گويد كه انسان هاي ناصالح و نادرست آن هايي هستند كه مي آيند و مردم را به سمت شهوات مي برند. تبعيت از شهوات مي كنند. يعني ميل ها و نفس سركش و نماز را ضايع مي كنند. و نماز معيار و ميزان حق و باطل است. آن هايي كه اقامه نماز مي كنند، نيكان و ائمه ي هدايت هستند. آن هايي كه نماز را ضايع مي كنند، انسان هاي ناصالح. از نكات ديگري كه قرآن مجيد مي فرمايد، مسئله ي اقامه نماز و زكات در كنار هم مي باشد. كه اين هم نكته ي مهمي است. جاهاي متعددي آمده است: نماز بنده با خالق، مخلوق و خالق، كار الهي و عبادتي، ذكر و يادآوري پروردگار و در كنار آن مسئله ي زكات مطرح مي شود. كه مسئله ي اقتصادي است و به جامعه برمي گردد. اين هم رابطه ي بين خالق و مخلوق.

جمله ي ديگري هم بگويم. قرآن آغاز و ابتدايش بسم الله الرحمن الرحيم است.

اولين سوره (الحمدلله رب العالمين)، شكر پروردگار و پايانش ختم مي شود به مسئله ناس. (قل اعوذ بربّ الناس، ملك الناس، اله الناس، من شر الوسواس الخناس، الذي يوسوس في صدور الناس، من الجنة و الناس) آغازش با ذكر پروردگار، پايانش حق مردم. كه بايد خيلي به آن توجه كنيم. من نمي خواهم در اين مجلس خيلي بحث سياسي و مردم سالاري و آراء مردم بكنم. اما حقيقتي است، واقعيتي است. اگر نگوئيم تفسير به رأي كرديم، اگر نگوئيم قرآن را چنين و چنان كرديم كه محصول سخن و ديدگاه امام مي گويد كه جمهوري اسلامي در نظام حكومتيش نه يك حرف كم نه يك حرف زيادتر از اسلاميت دارد كه همان ارتباط معنوي با پروردگار، احكام الهي، مردم و خلق خدا و آراء انسان ها مي باشد. به هر جهت نماز حقيقتاً ذكر است. عبادت است. ياد و ذكر پروردگار است و اين همه از خصوصيات فريضه ي الهي است.

اين جا دو نكته ي ديگر مي خواهم عرض كنم. يكي اين كه نماز، حتماً مراحلي دارد و از نظر تقرب به پروردگار، از نظر قبولي و از نظر اوج تفاوت دارد. كما اين كه در روايات آمده؛ نمازي كه با تربت امام حسين خوانده مي شود، مي شكافد و به آسمان ها مي رود. رواياتي است كه ما به آن ها افتخار مي كنيم و بر مي گردد به روايات امام صادق (عليه السلام) و وجود مقدس سالار شهيدان ابي عبدالله الحسين (عليه السلام). نمازي كه در خانه ي خدا خوانده مي شود، نمازي كه در مساجدي خاص خوانده مي شود، امكنه خاص يا نمازي كه به صورت جماعت خوانده بشود همه به جاي خود محفوظند. اما در اصل اين كه نماز يك تكليف و وظيفه است. حتي اگر انساني آلودگي، زشتي و گناهاني هم دارد بايد اين وظيفه و تكليف را انجام بدهد. و حتماً ذكر و ياد خدا بي اثر نيست و اثر خودش را در انسان مي گذارد. حداقل انحرافش كمتر شده و تشديد نمي شود، حداقل آن ريسماني كه با پروردگارش دارد به كلي قطع نمي شود. لذا ما مي بينيم كه روي مسئله ي نماز در هر وضعيت و حالتي تأكيد دارند كه انجام شود. چون يادآوري پروردگار است. لذا مي بينيم كه امام عارفمان قسم مي خورد و مي گويد كه دو ركعت نماز آن چناني كه مي خواستم، نخوانده ام. خود من هم شهادت مي دهم كه دو ركعت نماز آن چناني نخوانده ام. آن نمازي كه امام مي گويد، معلوم است چه نمازي است.

نماز، تكليف است و استقامت و پايداري مي آورد. دعوت به صبر و مقاومت و پايداري در ارتباط با نماز، حاصل مي شود. همه ي ما بايد تلاش كنيم تا جزو آن هايي نباشيم كه «اضاعه صلوة» كنيم. چون قرآن آنجا كه مي گويد؛ افرادي بودند كه نماز را بپا مي داشتند صالح بودند، ولي عده اي آمدند و ضايعش كردند. (جانشينانشان) معلوم نيست شايد منظورش اين باشد كه نماز نمي خواندند. شايد منظورش اين باشد كه آمدند و خرابش كردند. اين نكته را بايد در حكومت ديني به آن توجه داشته باشيم. اين كه نماز عبادتي است كه انساني هم كه از روي سهل انگاري و غفلت نمي خواند، به نماز عشق مي ورزد. حالا كاهل نماز است. تارك نماز است. متأسفانه، تعليم و تربيتش صحيح نبوده است. دوست بد داشته، محيطش ناجور بوده و ما بايد همه ي محيط ها را اصلاح كنيم تا همه نماز خوان باشند. نماز را نبايد به صورتي در بياوريم كه تشريفاتي كنيم. اداريش كنيم، قالب بخشنامه آن را در بياوريم و فكر كنيم با بخشنامه درست مي شود.

من خدا را شاهد مي گيرم اين قضيه اي را كه به شما مي گويم، عين واقع است. هستند افرادي كه نماز نمي خواندند، همه ي ما فراوان سراغ داريم كه اين افراد عشق و علاقه به نماز دارند. از افرادي كه نماز مي خوانند، خوششان مي آيد. معنويت نماز هم در آن ها بي اثر نيست. در زندان، شكرالله پاكنژاد از چهره هاي كمونيست بود، مقاوم و استوار. كمونيستي بود مؤدب. آدم منصفي بود. دارم مي گويم، كمونيستي بود مؤدب، چون بعضي ها را داشتيم، هتاك بودند. بعضي ها را داشتيم عنود و كينه توز بودند. فرض مثل بيژن جزري، عناد مي ورزيد، تبليغ سوء مي كرد. حرف هاي بد مي زد. به اصطلاح خودش را هم فيلسوف مي دانست. بچه هاي چپ، به معناي ماركسيست، به او مي گفتند كه مائو. امّا پاكنژاد كمونيست بود كه حالت علاقه مندي و محبت به مسلمان ها داشت. صريح مي گفت كه گاهي تو زندان حالتش بهتر است. مي گفت شما كه نماز مي خوانيد، گاهي من نگاه مي كنم. از نماز خواندن و عبادت شما، تحت تأثير قرار مي گيرم و لذت مي برم. يك كمونيست اين طور بود. اخيراً رفتم (بلاروس) جلسه اي براي ايراني ها گذاشته بودند. سر و كله ي شخصي پيدا شد. نگاهش كردم، آمد جلو و گفت: «من را مي شناسي؟» با درنگ گفتم: «شما عسگري هستيد.» از آن هنرمندهاي چپ بود. مي گفت: «در فلان سلول كه با فلاني بوديم، وقتي نماز مي خواند از حالاتش من به شدت تحت تأثير قرار مي گرفتم. مي خواهم بگويم نماز چنين عبادتي است. چنين فريضه اي است. بياييد اين فريضه را به آن حالت معنوي و عالي نگهداريم.

در اين جهت برادرمان آقاي قرائتي و دوستانشان زحمات فراواني كشيده اند. امّا گاهي در خلال حكومت ديني كارهايي شده چه بسا به نماز آسيب هم زده است. حالا نمي دانم دو تا داستان برايتان بگويم يا نگويم. آقاي مدني كه امام جمعه ي بوشهر بود بعد هم امام جمعه ي كرج شد، چهره ايست كه حتماً مي شناسيد. مي گفت كه در بوشهر كه بودند چون الزامي كرده بودند و بخشنامه اي، كه بايد افراد را به نماز بياوريد. آن كه نماز مي خواند كه مي آمد. بي نماز هم مي آمد. عده اي از اين بچه هاي نيروي دريايي را آورده بودند براي نماز. سجده ي آخر معمولاً قدري طولاني مي شد. مي گفت كه سربازها به همديگر مي گفتند كه اين سجده ي آخري خوب است چون خوب مي توانيم با همديگر حرف بزنيم. تو را به خدا اين كار را نكنيد، نماز مثل راهپيمايي و تظاهرات نيست. نماز مثل رأي دادن نيست. در رأي دادن مردم با طيب خاطر مي آيند.

آقاي شمخاني مي گفت كه بعضي از بچه مسلمان ها اين جورند ديگر. در نيروي دريايي كه بودند خوب آن ها دائم الوضوء هستند. خيلي اوقات يك جاهايي مي رسيدند و مي ايستادند به نماز. كم كم متوجه شدند اين كساني كه پشت سر ايشان مي ايستند، هيچ كدامشان وضو ندارند. اما مي آيند و پشت سر به نماز مي ايستند. لذا ما كه وضو داشتيم دوباره وضو مي گرفتيم تا اين ها بفهمند كه بايد وضو بگيرند.

نماز عبادتي است كه در عمق وجود انسان ها جا دارد. حتي يك كمونيست، انساني كه اصلاً رابطه با اين قضايا ندارد، تحت تأثير قرار مي گيرد. پس توجه داشته باشيد كه طبيعي و عادي با آن برخورد كنيم.

اما نكته اي كه جناب قرائتي فرمودند كاملاً به حق است. بايد فضا را براي نماز آماده كنيم. كشور ما كشور اسلامي است. 24 سال هم هست كه انقلاب كرده ايم و چيزي نمانده وارد بيست و پنجمين سال بشويم. (شمسي كه حساب كنيم يك ربع قرن و اگر قمري حساب كنيم كه همين الان وارد بيست و پنج سال شده ايم.) اگر بپرسند كه يك ربع قرن براي زندگي و معيشت، اقتصاد و فرهنگ مردم چه كرده ايد؟ ديگر نمي توانيم بگوييم كه حكومت در اختيار ما نبود. يك روز و روزگاري مي گفتيم كه حكومت در اختيار ما نيست. مي توانستيم تو نماز جمعه ها، منبرها و خطبه ها اين شعارها را بدهيم. اما امروز حكومت 24 سال است كه با ما و در دست ما است. پس طبيعي است كه اگر نتوانيم مشكلات مردم را حل كنيم، نتوانيم نابساماني ها را حل كنيم، نتوانيم جواب گوي مطالبات و خواسته هاي مردم باشيم، نتوانيم يك توسعه ي پايدار داشته باشيم كه هم اقتصاد و هم فرهنگ هم سياست در آن باشد بايد فكر كنيم كه چه طور مي خواهيم به مردم جواب بدهيم.

حرف آقاي قرائتي درست است كه بعد از 25 سال حكومت كردن هنوز بيايند به ما خبر بدهند كه مسجدهاي بين راه چقدر نظيف است؟ چقدر خوب است! چقدر زيباست! تو كشور ما نمي شود، انتقاد هم كرد.

هر كجا يك كلمه مي خواهي بگويي به يك جا بر مي خورد. آن چنان زمين جبهه و مين است كه هركجا پايت را مي گذاري، يك چيز منفجر مي شود. آدم نمي داند چه كار بايد بكند؟ مكه را ببينيد، چكار مي كنند. من سال 66 كه نماينده ي امام بودم رفتم، ديگر نرفتم تا سال گذشته. خوب ببينيد مساجدشان در همين دوبي چه خبر است. مالزي هم چه مساجدي دارد. همين تركيه مساجدش چگونه است مساجد، تميز و پر از فرش و قرآن.

نكته ي بسيار خوب و ارزشمندي است كه ايشان در اين جهت فرمودند. همه ي ما هم بايد كمك كنيم. همان طور كه رهبر فرمودند بايد از همه سؤال بشود كه چكار كردند؟ اين كار هم جزء كارهاي مردمي است. مردم هم آماده اند و كمك مي كنند. مردم براي اين امر انگيزه دارند منتها، دولت جمهوري اسلامي هم بايد در اين زمينه ها كمك و ياري كند. بايد نهادهاي مختلف امكانات در اختيار قرار بدهند.

وقتي آقاي قرائتي من را دعوت مي كرد، من گفتم كه نمي توانم. گفت كه نه شما بايد بياييد. حالا شيريني آن هم اين جا بود كه سابق كه مرا دعوت به منبر مي كردند زبان حالشان اين بود كه وقتي آمدي آن جا پاكتي هم به تو مي دهيم، پولي به تو مي دهيم. تازه آن جا اين دوست عزيز مي گفت كه بيا سخنراني كن و يك چيزي هم بده. حالا اين ديگر خوشمزه است، به جاي اين كه پول منبر ما را بدهد...

به هر جهت وظيفه ي همه ي ما است در حدي كه مي توانيم به اين قضيه كمك كنيم. منظورم مسئولين اجرائي، استاندار محترم، دولت، گروه بودجه و خلاصه آقاي مرعشي كه در كميسيون تلفيق هستند. خلاصه همه يادشان نرود كه كشور ما پهناور است و رفت و آمد به كشور ما زياد است. در اين جاده ها، ان شاءالله بايد همه جا الحمدلله يك مقدار هم شده است كه تقدير و تشكر مي كنيم. ياري كنيم كه مسجدهاي كوچك، منظم، مرتب و نظيف درست شود تا همه رغبت كنند بروند آن جا نماز بخوانند.

من ديگر اسم نمي برم، بعضي افراد كه خيلي هم معلوم نيست اهل نماز باشند، (مسلمان هستند) يكي از اين پزشك هاي متخصص مي گويد كه رفته است جايي اين قدر مسجد زيبا بود كه درخواست كردند تا ماشين بايستد ايشان چند ركعت نماز بخوانند. پس اين ها همه اثر دارد.

در پايان بخش عرايضم، سؤال و جوابي است كه از امام توسط آقاي مهندس موسوي پرسيده شده است. در ارتباط با اين كه نماز بايد باشد اما روي اين قضيه بايد توجه داشته باشيم كه نماز را در همان حالت طبيعي، تبليغي بدون تشريفات، به صورتي در نياوريم كه بخشنامه اي باشد. مهندس موسوي در سال 62 سه تا سؤال از امام مي پرسد. و امام جواب مي دهند.

اگر نماز جماعت (راجع به كارخانه هايي كه افراد را به زور وادار مي كردند به نماز) باعث افت توليد يك كارخانه شود يا اختلالي در توليد به وجود آورد آيا مسئول كارخانه مي تواند از كاركنان بخواهد تا نماز را بعد از اتمام كار بخوانند؟ امام فرمود:

بايد نماز را بعد از اتمام كار بخوانند و اگر كارخانه دولتي هست مسئول هم نمي تواند اجازه دهد. آن موقع بود كه به بهانه نماز يكي، دو ساعت بعضي ها در اطاق ها را مي بستند نماز هم نمي خواندند فقط تو اتاق ها مي نشستند).

اگر از بخشنامه دولت مبني بر اقامه نماز جماعت در شعبه اي از بانك يا ادارات سوء استفاده شود و كار مردم تعطيل گردد آيا مي توان نماز را پايان وقت اداري انجام داد؟

- لازم است پس از وقت اداري نماز را بخوانند.

- آيا دولت مجاز است در صورت مشاهده ضرر به بيت المال و يا وهن حيثيت جمهوري اسلامي به علت سوءاستفاده ي عدّه اي به صورت موردي، نماز جماعت را در اول وقت ملغي نمايد.

- دولت مي تواند ملغي نمايد. در صورت مذكور، لازم است الغاء نمايد. (گاهي با فشار با زور براي نماز مي بردند و ايشان احساس مي كردند كه اين به حيثيت جمهوري اسلامي لطمه مي زند.) حالا من اين جا من يك حاشيه ي سياسي بزنم، كلاهمان را هم قاضي كنيم، فكر كنيم آن كارهايي كه چند سال مي كرديم و تو ميدان ونك كه امواج جمعيت بود، وسط ميدان نماز مي خوانديم؛ اين وهن نماز بود، اضاعه نماز بود يا براي نماز مفيد بود.


بازگشت