نماز جماعت نماد جمهوري اسلامي


جناب آقاي مهندس عبدالعلي زاده

وزير محترم مسكن و شهرسازي

بسم الله الرحمن الرحيم

خداوند را شاكرم كه توفيق داد يكبار ديگر در اجلاس سراسري نماز حضور پيدا كنم و اين توفيق را اين دفعه بيش تر كرد كه بتوانم مطالبي را هم خدمت حضار محترم عرضه بدارم. عنوان صحبت من عبارت است از نماز جماعت استعاره اي براي حكومت اسلامي كه ان شاءالله خداوند توفيق بدهد تا بتوانم اين را به طور كامل عرضه كنم. معمولاً براي معرفي يك موضوع يا مسئله كه خود آن موضوع قابل شكافتن نباشد يا براي شكافتن و معرفي جزء به جزء آن، زمان و فرصت زيادي مورد نياز باشد، بشر يا از تشبيه استفاده مي كند يا از استعاره. مثلاً براي بررسي حكومت شاهنشاهي كافي است بگوييم كه حكومت شاهنشاهي «ايران» مثل حكومت شاهنشاهي «تايلند» يا مثل حكومت شاهنشاهي فلان جا، كمي با هم فرق دارند. بالاخره يك فردي هست، شاهي هست و حكومتي مي كند. يعني موضوعي را كه فرد با آن آشناست آن را معرفي مي كنند تا موضوعي را كه مي خواهند تعريف بكنند، بهتر درك بكند. اما اگر براي معرفي موضوع، شبيه نداشته باشيم و مجبور بشويم از موضوع ديگري كه مورد شناخت گوينده و شنونده است، استفاده كنيم و اين امر را به آن نسبت دهيم، استعاره است. هر چقدر بتوانيم استعاره را دقيق تر، بهتر و براي گوينده و شنونده آشناتر انتخاب بكنيم، قطعاً انتقال مطلب بهتر خواهد بود. علاوه بر اين، استعاره ضمن كمك به درك موضوع و مطلب مي كند، كمك مي كند تا در حين حركت و كار با آن موضوع جزئيات را جهت دار درك بكنيم و از اين جهت غفلت نكنيم. مثلاً اگر ما بگوييم فلان شخص روحيه اش مانند عظمت يك كوه است. آن شخص كه شبيه كوه نيست اما ما با بيان اين مطلب به گوينده مي گوئيم كه آن شخص، روحيه ي مقاوم و پايدار و يا اراده اي مصمم بر اين امر دارد. حالا اگر در حين آشنايي با اين و مذاكره با آن فرد وارد شديم، همواره دنبال آن كوه در درون شخصيت آن فرد مي گرديم نه دنبال يك صحرا يا يك باغ يا دريا. خود همين جست و جوي كوه ما را كمك مي كند كه به زواياي روحي فردي كه مورد مذاكره يا معرفي هست، دقت كنيم.

جمهوري اسلامي ايران يا جمهوري اسلامي به عبارت كلي، حكومتي است كه حداقل براي دوران معاصر نمي توانيم شبيهي به آن معرفي بكنيم. هر چند كه در خيلي از صحبت ها سروران ارجمند اين حكومت را با حكومت كوتاه حضرت اميرالمؤمنين (عليه السلام) مقايسه مي كنند اما بايد بپذيريم كه در دوران حكومت حضرت امير حكومت سازماني و سازمان ها به اين وسعت نبوده و ما همواره مي بينيم كه حضرت امير افراد را خطاب قرار مي دهد و حكومت را با افراد اداره مي كند نه با سازمان ها. امروزه كميته ي امداد حضرت امام همان نقش خود حضرت امير را دارد كه در دوران حكومتش شب ها مي رود سراغ فقرا و براي آن ها روزي مي برد. خوب طبيعي است كه در يك كشور 70 ميليون نفري و با اين وسعت رهبر كشور اين كار را خودش نمي تواند انجام بدهد.

سازماني لازم است كه برود در اقصي نقاط مرزي، در روستاهاي دور افتاده، مستمندان را پيدا كند و براي آن ها كمكي ببرد اين مي شود تبديل آن حكومت فردي به اين حكومت سازماني. حداقل در بعد سازماني حكومتي شبيه نداريم كه بگوئيم مثل آن. بنا بر اين براي اين كه بتوانيم هم اين حكومت را خودمان بهتر بشناسيم و هم بهتر معرفي بكنيم، هم ضمن مشكلاتي كه براي هر حكومت پيش مي آيد واصلاً حكومت فارغ از مشكلات معني و مفهوم ندارد وقتي در معرض اين مشكلات قرار مي گيريم، جهت را گم نكنيم و حرف هايي نزنيم كه با جهت كلي حكومت مغايرت داشته باشد، نيازمند استعاره هستيم. من سال ها روي اين استعاره براي حكومت اسلامي فكر كردم كه چه استعاره اي را مي توانم براي حكومت اسلامي پيدا كنم. كه اين استعاره خيلي ساده، خلاصه اما كامل و گويا بتواند مفهوم جمهوري اسلامي و حكومت اسلامي را به شنونده اي كه با مفاهيم اوليه ي اسلام آشنا است معرفي كند. هنوز براي غير مسلمان ها استعاره ي مناسب را من پيدا نكرده ام. كه با گفتن يك جمله بتوانيم بگوييم كه اين حكومت بر چه اساسي است، چه مي خواهد و نمونه اش چيست؟ استعاره اي كه براي حكومت اسلامي به نظرم رسيد كه حداقل همه ي مسلمان ها با آن آشنا هستند، نماز جماعت در مسجد است. چرا در مسجد، براي اين كه اولين حرف اين است كه مسجد محلي است مثل يك كشور، متعلق به همه است، اما مالك ندارد مالكش خداست. در بين افراد همه مي توانند بروند مسجد. همه ي مسلمان ها داعيه و امتياز حضور در مسجد را دارند اما هيچ كدام نمي توانند بگويند مسجد مال من است. مسجد مال خداست كشور هم مال خداست همه ي ايرانيان صاحب ايران هستند اما ايران به كسي تعلق ملكي ندارد. هر كشوري هم كه در آن حكومت اسلامي باشد به فرد فرد افراد و اجزايش تعلق دارد امّا در كلام به كسي تعلق ندارد و مال خداست. در نماز جماعت محور و ستون اصلي نماز جماعت امام و ارتباط امام با مأموم است. هم امام بايد شرايطي داشته باشد هم مأموم. محور و اساس حكومت جمهوري اسلامي و فرق اصلي آن با همه ي حكومت ها امام و رابطه امام با مردم است مردمي كه عين نماز جماعت براي حضور در نماز جماعت و مأموم شدن نيت مي كنند، قصد و اراده مي كنند. در حكومت اسلامي هم هر كس بخواهد شهروند اين حكومت باشد بايد اراده كند، قصد كند، نيت كند و اين حكومت را بپذيرد. قانون اين حكومت را بايد بپذيرد. شرايط امام چه در نماز جماعت و چه در حكومت بسيار به هم شبيهند. امام بايد بالغ، عاقل و عادل باشد. در نماز و در حكومت امام بايد عادل باشد. و سايه ي رحمت و عدلش بر سر همه ي افراد ملت، حتي بر غير مسلمان هم حاكم و ناظر باشد. بنا بر اين وقتي مي گوئيم حكومت اسلامي يعني نماز جماعت يعني رهبر اسلامي، كه ويژگي هايش مثل امام جماعت است و مورد قبول مأمومين. نماز مقدمات مي خواهد، وضو و نيت مي خواهد. مثل حضور در حكومت كه شرايط تعهد و وفاداري و قصد و اراده براي حضور در آن حكومت را مي طلبد. در رابطه ي امام و مأموم، مأموم بايد به امام اقتدا كند، در حكومت اسلامي هم شهروند مخصوصاً آنهايي كه مي خواهند در حكومت كارگزار باشند و سهم در حكومت داشته باشند، حتماً بايد به رهبر و امام جامعه اقتدا كنند. اقتداي مأموم به امام در نماز جماعت مستقيم است، واسطه بردار نيست. در حكومت اسلامي هم رابطه ي شهروند با رهبرش واسطه بردار نيست.

يكي از مسائلي است كه امروز تقليد از غرب يا شرقي كه متلاشي شده است، ما را دچار انحراف مي كند و آن بحث احزاب است. نقش احزاب در حكومت هاي ديگر كسب قدرت و حاكميت است. كنارزدن رهبر حكومت و جايگزين كردن رهبر ديگري به جاي آن است، هيچ پيوندي هم با رهبر فعلي ندارند. اصلاً او را قبول ندارند. در حكومت هاي غربي در خود آمريكا، آلمان، فرانسه، هر كدام را كه شما در نظر بگيريد حتي در حكومت هاي شاهنشاهي، پادشاهي، مثل تايلند و نظاير اينها كساني كه مي روند حزب تشكيل مي دهند، هيچ تعهدي نسبت به شخص اول كشور، به رئيس جمهور وقت و به شاهشان ندارند و سعي مي كنند به قول خودشان از طريق رقابت مردمي و آنچه كه در واقعيت هست از طريق توسل به هر وسيله اي، رهبر حزبشان را جايگزين رهبر كشور كنند. حالا يا رئيس جمهور يا نخست وزير كنند تا به قدرت برسند. در حكومت اسلامي حزب اين نيست. حزب در حكومت اسلامي چنين معنايي ندارد. چون در نماز جماعت هيچ مأمومي سعي نمي كند جاي امام را بگيرد. در حكومت اسلامي هم نيت حضور در حاكميت و در حكومت داشتن عين نماز است. هر فرد بايد با امام رابطه ي مستقيم داشته باشد ممكن است يك فرد در صف صدم نماز جماعت باشد اما به آن امام اول اقتدا مي كند. نفرات مياني كه بين مأموم واقع شده اند هيچ تأثيري در ارتباط مأموم با امام ندارند. براي همين هم هست كه اگر در بين نماز جماعت در صف هايي كه ده هزار نفر ايستاده اند به نماز، نماز يكي از مأمومين هم باطل باشد براي مأمومين ديگر مشكل ايجاد نمي كند. درست مثل يك رشته سيم است كه مولكول هاي مس به هم چسبيده اند يك سيم طولاني دائر شده است. برق را به اول سيم كه وصل مي كنيم تا آخرش منتقل مي شود. هيچ مولكولي نمي تواند برق را در قبضه ي خودش بگيرد و به ديگري منتقل نكند. رابطه ي مأموم با امام اين است. رابطه ي رهبر و ولي با شهروند در حكومت اسلامي به همين شكل است. براي همين هم هست كه رهبر آن چنان برخورد مي كند كه همه ي جامعه بتوانند پيام او را بشنوند، بگيرند و با او همراهي كنند نه اين كه فقط با نخبگان و افراد خاص بخواهد كشور را اداره كند. همه ي ملت را مي خواهد اداره كنند و با خود در مسير اداره ي كشور حركت بدهد. براي اين در حكومت اسلامي احزاب با احزاب در حكومت هاي غربي فرق مي كند. در حكومت اسلامي نبايد به دنبال جايگزيني رهبر باشند، بلكه بايد به دنبال انتقال بهتر رابطه ي بين رهبر و شهروند باشند و سعي كنند رابطه ي رهبر و شهروند، با شفافيت و معنا و مفهوم پربارتري برقرار بشود نه اين كه بخواهند بروند و قدرت را به دست بگيرند.

در نماز جماعت بعد از مقدمات، نماز با تكبير شروع مي شود و آغاز و ختم هر حركتي در نماز جماعت با تكبير است. در حكومت اسلامي هم بعد از ورود در حكومت بعد از شهروند شدن در حكومت، همه ي كارها بايد براي خدا باشد. همه ي قصدها بايد براي قربت به خدا باشد. اگر كاري در اول با ياد و به نام و در راه خدا شروع نشود و در پايان براي خدا ختم نگيرد در حكومت اسلامي، كار مقبول و پسنديده اي نيست و جدا از محور حكومت اسلامي است. ببينيد اين استعاره چقدر به ما كمك مي كند. اگر اين استعاره را بپذيريم آن وقت همه ي كارهاي بزرگ و كوچك بايستي با ياد خدا، براي خدا و در خاتمه در جهت خواست خدا خاتمه پيدا بكند. حتي ممكن است كاري را به ياد خدا شروع كنيم اما در خاتمه براي نفسمان تمام كنيم و بياييم بگوييم من اين كار را كردم تا از اين راه چيزي عايدم بشود.

در نماز جماعت حمد و سوره را بايد امام بخواند و مأموم در نماز مغرب، عشا و صبح كه حمد و سوره با صداي بلند خوانده مي شود، اگر صداي امام را بشنود خود حق خواندن حمد و سوره را ندارد و بايد گوش كند. اين خيلي معني مي دهد چرا؟ همه ي مأموميني كه به نماز رفتند، بلدند ولي چرا بايد گوش بدهند و نخوانند؟! در حكومت خيلي از مردم مخصوصاً تحصيلكرده ها اعم از روحاني و غير روحاني مطالب را بلدند، براي خود تحليل دارند براي آينده ي كشور تحليل دارند اما بايد وقتي رهبر سخن مي گويد و تحليل مي دهد سراپا گوش باشند و حرف، حرف رهبر باشد نه حرف ديگر. بله حمد و سوره را امام مي خواند، مأموم هم گوش مي دهد و با اين گوش دادن در نماز جماعت مشاركت مي كند. در حكومت اسلامي هم تحليل بلدند، مردم بايد آگاه باشند با آگاهي گوش به رهنمودهاي رهبر بدهند و خود را در جهت رهنمودهايي كه با توجه به آگاهي هاي خودشان در آن راستا قرار گرفته اند جاري و ساري سازند.

عقل و منطق حكومت حكم مي كند كه ما هميشه منتظر نباشيم كه رهبر براي ما صحبت كند خيلي از موارد هست مخصوصاً در پيش روي مسئولان، رويدادهاي روزمره باعث مي شود كه هر روز ده ها تصميم بگيرد، نمي شود كه بگويد هر تصميم را ببينيم رهبر چه مي گويد! وقتي در كلان انديشه قرار گرفت، تصميم ها را مي گيرد. رهبر هر از چندگاه كه سخن مي گويد و تحليل و رهنمود مي دهد، شهروند خود را تطبيق مي دهد. اگر ديد كه در تحليل رهبر اين شهروند دچار اشتباه شده است خود را اصلاح مي كند و با رهبر هم سو مي شود و اگر ديد كه تحليل رهبر و بيان رهبر با اقدامات او در يك راستاست و در واقع تأييد اقدامات اوست خدا را شكر مي كند كه از راستاي حكومت و راه درست منحرف نشده است. بنا بر اين ارائه ي تحليل، بحث و نظر در جامعه ي اسلامي بسيار خوب است اما وقتي كه رهبر وارد ميدان شد و تحليل داد در واقع شاه بيت قضيه گفته شده است و ديگر نبايد دنبال بحث و نقد حاشيه اي رفت. و بايد بقيه ي نقدها و بحث ها را با نقد و تحليل رهبري هماهنگ كرد. عين همين كار در حركات نماز جماعت است. همه ي كساني كه در نماز جماعت شركت مي كنند نماز بلدند مي دانند كه الان امام به سجده يا به ركوع خواهد رفت يا از ركوع بلند شده به سجده خواهد رفت. اما حق ندارند عمداً از امام پيشي بگيرند يا از امام پس بيفتند و آن قدر تأخير ايجاد كنند كه به حركت امام نرسند اگر عمداً اين كار را بكنند نمازشان باطل است. خيلي از دوستان ما در كشور با مطالعه و با بررسي صاحبنظر هستند اما حق ندارند در امور كشورداري يا آنقدر پيش بيفتند، از رهبر كه رهبر در ركوع است اين سجده ي اول را هم تمام كرده است يا آنقدر پس بماند كه به حركت رهبر نرسند. رهبر سجده ي دوم را هم تمام بكند، امام تمام بكند اين هنوز در ركوع است. يا تازه مي خواهد برود به ركوع. اگر عمداً چنين كند نمازشان باطل است و از جريان حذف هستند.

نكته ي آخر اين كه نماز بايد رو به قبله باشد و همه ي حركت هاي اجتماعي بايد در راه رسيدن به كمال الهي شكل بگيرند و سمت و سو بگيرند. اگر غير از اين باشد ولو اين كه جمعيت جماعت هم بسيار زياد باشد، اما جهت را عمداً قبله انتخاب نكنند، نمازشان باطل است. اگر جامعه اي هم نام جمهوري اسلامي بر خودش بگذارد، داعيه ي حكومت اسلامي را هم بكند كه الان خوب در دنيا چند تا كشور اين چنين هستند اما اگر هدف و جهت گيري آنها در راه رسيدن جامعه به كمال الهي نباشد، مسير را اشتباه مي روند و نتيجه اي كه در شأن يك حكومت اسلامي باشد، نخواهند گرفت.

نكته اي كه به عنوان پايان اين بحث مي خواهم خدمتتان عرض بكنم، اين است كه اقامه ي نماز مأموريت اول حاكمان اسلامي است. همين آيه ي شريفه زينت بخش مجلس است كه به مؤمنين اگر مكنت و حكومت داديم بايد اقامه ي نماز بكنند. بعد به زكات، امر به معروف و نهي از منكر بپردازند، بقيه ي امور با خداست. همين اقامه ي نماز كه مأموريت اول و اصلي حكومت اسلامي است. اگر با ديد استعاره به آن نگاه بكنيم، پاسدار حكومت اسلامي هم قرار مي گيرد يعني حكومت اسلامي وقتي برپا مي شود كه نماز را بر پا مي دارد و وقتي نماز برپا مي شود و استعاره نظام اسلامي قرار مي گيرد، خود نماز حكومت اسلامي را تقويت و حفظ مي كند. و اگر ما بتوانيم به اين نكته از ديد حكومتي برسيم و اين را در بين جوانان و جامعه مان جاري بكنيم من تصور مي كنم كه به مرحله اي رسيده ايم كه به لطف خدا حكومت جمهوري اسلامي را بيمه كنيم.

تذكري دادند كه راجع به شهرك هاي بي مسجد هم توضيحي بدهم. سال 76 كه در آغاز دولت جناب آقاي خاتمي بنده مأمور خدمت در وزارت مسكن و شهرسازي شدم. مشاهده كرديم كه مناطق بسيار زيادي در سطح كشور توسط وزارت مسكن و شهرسازي به مردم واگذار شده، در بسياري از اين مناطق محل هايي را هم براي مسجد، مدرسه، درمانگاه و نظاير اين ها در نظر گرفته اند. خوب مدرسه و كلانتري و درمانگاه و نظاير اين ها را دادند و دستگاه هاي مربوطه آمدند و ساختند. امّا مسجدها يا ماندند يا اگر اقدام به احداث شد، نيمه تمام ماند اگر هم تمام نشده، به لحاظ اين كه مردمي كه آن جا رفتند اول براي خودشان خانه ساختند و بدهكار شدند، چون استطاعت مالي خوبي نداشتند. مسجد هم كيفيت خوبي پيدا نكرده است. ما يك بررسي و برنامه ريزي كرديم در صدمين سال تولد حضرت امام (ره) اعلام كرديم كه صد مسجد در اين مناطق، مناطقي كه وزارت مسكن عامل توسعه در آن ها بوده است، احداث مي كنيم. كه همان سال اين عمليات شروع شد. امروز كه خدمت شما هستم ده مسجد از اين صد مسجد به بهره برداري رسيده است. امروز هم ان شاءالله در نماز مغرب و عشاء يازدهمين مسجد را افتتاح مي فرماييد و مورد استفاده قرار مي گيرد و تا پايان امسال طبق گزارش هايي كه به من داده اند بيش از چهل باب از اين مساجد به بهره برداري خواهد رسيد. بقيه ي اين مساجد هم ان شاءالله تا پايان سال 1382 به طور كامل تكميل و مؤمنين در آن ها اقامه ي نماز خواهند كرد. علاوه بر اين در سه سال گذشته ما سعي كرديم در شهرهاي بزرگ كه بدون حضور ما هم توسعه خيلي زيادي پيدا كردند اما فضاي مسجد در آن جا ايجاد نشده يا خيلي كم است اقدام به احداث يك سري مساجد بكنيم كه اين ها هم علاوه بر آن صد مسجد در دست اقدام است. علاوه بر اين ما برنامه ريزي كرديم كه در شهرهايي كه مسجد براي مراسم رسمي كم دارند و يا ندارند، اقدام به احداث يك سري مساجد بكنيم كه در آن ها مراسم رسمي بزرگ آن شهر مثل: تشييع جنازه ي شهدا، تجليل از بزرگاني كه در راه دين و اسلام به شهادت رسيدند، بزرگداشت خاطره ي امام و نظاير اين ها...

به هر حال بدهكاري وزارت مسكن و شهرسازي به مسجد بسيار زياد است و ما تلاش مي كنيم كه اين بدهكاري را با كمك خود مردم تا حدّي جبران بكنيم. علاوه بر اين ها به همّت آقاي قرائتي اخوي جناب آقاي قرائتي مشهور ما، كه متولي امور مساجد هستند، شروع شده است كه ما هم در خدمتشان هستيم. راجع به معماري مساجد كه خوب امر بسيار مهمي است ما الان متأسفانه در استان هاي مرزي مان شاهد اين هستيم كه فرهنگ معماري مساجد كشورهاي همسايه كه خيلي هم قوي نيست، غالب مي شود و مساجدي كه مي سازند سعي مي كنند شكل كشورهاي همسايه بسازند كه اين از نظر معماري واقعاً براي ما جاي شرمندگي دارد. سال هاي سال و قرن ها معماري كشورهاي همسايه، تحت تأثير معماري ايراني بوده متأسفانه الان مخصوصاً از اماكن مذهبي اين كار شروع شده است. ما سعي مي كنيم كه با تقويت معماري مساجد، برگزاري سمينارها، انجام تحقيقات علمي و دانشگاهي بتوانيم معماري روز و مناسبي در امتداد معماري سنتي و گذشته ي مسجد سازيمان داشته باشيم تا به اين نقيصه هم بتوانيم جواب بدهيم. از همه ي شما عزيزان خواهران و برادران محترم التماس دعا داريم كه دعا بفرمائيد خداوند ما را از نمازگزاران و برپا دارندگان نماز قرار بدهد و توفيق بدهد در راه حل مشكل مسكن كه از مشكل هاي عمومي خانواده ها به ويژه زوج هاي جوان كشور هست، موفق بشويم و مساكني بسازيم كه در آن ها عبادت خدا و تربيت فرزندان صالح براي آينده ي جمهوري اسلامي به همّت مردم و به لطف خدا ميسر باشد.


بازگشت