حياء
موضوع ديگري كه شخص نمازگزار بايد براي برخورداري از آثار ارزنده ي نماز آن را مراعات نمايد، «حيا» است. انسان نمازگزار در برابر خالق و معبود خويش حجب و حيايي دارد. او حتي از اعمال و اذكار خود، از ركوع و سجود و قيام و قعود خويش در پيشگاه پروردگار شرمگين است. البته بحث در مورد حيا و شرم، خود بحث گسترده اي است.
برخي از خجالت ها مذموم است. يعني شرم هاي بي مورد و بي اساسي كه باعث محروم شدن انسانها از رشد و ترقي است و محروميت هايي را به دنبال دارد.
بسياري از نوآوري ها و ابتكارات، به دليل وجود شرم و حيا به وادي فراموشي سپرده شده است. مانند خجالت كشيدن در مورد كسب علم و يا اداره كردن يك جلسه و يا بيان يك سخن منطقي در يك جمع.
در روايت داريم:
«خجالت كشيدن از بيان حرف حق، نوعي حماقت است.» [1] .
در مقابل، برخي از شرم ها و حياها نشانه ي ايمان است، در روايت داريم:
«كسي كه حيا ندارد، دين ندارد.»
بديهي است زماني كه پرده ي حيا دريده شود و باكي از مشاهده ي ديگران نباشد، هيچ مانعي بين انسان و گناه وجود نخواهد داشت. چنين فردي به راحتي مرتكب هر نوع رذالت و حقارتي مي شود. لذا شرم هاي اجتماعي و حجب و حيا جز در موارد غير منطقي كه استثنا شده، به عنوان يك فضيلت اخلاقي و انساني و ديني مطرح و پذيرفته شده است. همين كه انسان به خاطر شرم از پدر، مادر، همسايه، آشنا، دوست و فاميل مرتكب خلافي نمي شود، نفس اين عمل ارزشمند است. در روايات پيشوايان ما تعابير زيبا و ارزنده اي در فضيلت حيا ديده مي شود، كه به نقل برخي از آنها
[ صفحه 250]
مي پردازيم.
پاورقي
[1] غررالحكم.