راه هاي احياي مساجد و توسعه ي فرهنگ نماز


جناب آقاي نوري



[ صفحه 221]



بسم الله الرحمن الرحيم

خلاصه ي مقاله ي خود را تحت عنوان «شناخت راه هاي احياي مساجد و توسعه ي فرهنگ نماز» خدمتتان ارائه مي كنم:

امروزه جهان غرب از راه هاي گوناگون سعي در نابودي اسلام دارد. گاهي اوقات اين تصور پيش مي آيد كه آنان قدرت اسلام را بهتر از ما مي شناسند، به همين لحاظ از راه هاي مستقيم و غيرمستقيم موانعي بر سر راه ترويج اسلام مي نهند، لذا براي رهايي مسلمين از انحطاط و رسيدن به عزت و سعادت، لازم است كه اسلام حقيقي شناخته شود و پندارهاي بي اساس و اوهام باطلي كه به نام افكار و عقايد ديني در بين توده ي عوام حتي در ميان بعضي خواص و طبقه ي روشنفكر و درس خوانده نيز رواج دارد از ميان برود و حقايق و دستورهاي دين مبين اسلام بر همه معلوم گردد.

راه هاي تبليغ در توسعه ي فرهنگ نماز:

من با الهام گرفتن از دو آيه ي شريفه «اُدْعُ اِلي سَبيلِ رَبِّكَ بالْحِكْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ جادِلْهُمْ بِالتَّيِ هِيَ اَحْسَنُ» و «لَقَدْ كانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ اُسْوَةٌ حَسَنَهٌ» چهارده بند در اين مورد يادداشت كرده ام كه به برخي از آنها اشاره



[ صفحه 222]



مي كنم:

راه هايي كه در قرآن براي تبليغ و دعوت مردم به سوي دين و حقيقت نشان داده شده عبارتند از: راه هاي حكمت- راه موعظه و اندرز نيك- راه مناظره و گفت و گوي مسالمت آميز و تبليغ عملي و به كارگيري علم و نگارش- راه تدريس- استفاده از جوانان براي تبليغ در مساجد.

مسجد اگر به عنوان يك منظومه با زندگي جوانان نسبت پيدا كند مي تواند زمينه ي فرهنگي حضور جوانان را سامان دهد. در مكه و مدينه افرادي كه فيض عظيم زيارت در ماه مبارك رمضان را پيدا كرده اند، دريافته اند كه جوانان در مراسم برگزاري افطار در مساجد، نقش درجه ي اول را دارند. اولاً ايران خودمان كه تقريباً اكثر مساجد در وقت اول نماز مغرب و عشا در ماه مبارك رمضان بسته است، در ديگر بلاد اسلامي اين گونه نيست. ثانياً كساني كه بخواهند افطاري بدهند، در مسجد افطاري مي دهند. ميهمان هاي خود را هم نمي شناسند كه هزار و يك جور محاسبه ي تجاري و سياسي در آمدن ميهمان ها دخيل باشد و سفره ي افطاري در واقع نوعي آماده سازي كار تجاري يا سياسي باشد و علاوه بر آن سفره ي افطاري گرفتار انواع و اقسام تكلفات باشد. سفره ي افطاري كه در مسجدالنبي و مسجدالحرام چيده، از چاي و قدري نان و ظرف كوچكي ماست تشكيل مي شود. هر كس مي تواند چنين سفره اي را براي چند نفر بيندازد و نوجوانان مترصدند كه نمازگزاران را به افطار دعوت كنند. نوجواني دست شما را مي گيرد و مي پرسد: آيا شما با ما افطار مي كنيد؟ و شما كه غرق محبت و شور هستيد مگر مي توانيد پاسخ منفي بدهيد. او دست شما را مي گيرد و تا كنار سفره اي كه انداخته اند، مي برد. خلاصه اينكه كانون ماه رمضان مسجد است.



[ صفحه 223]



مركز رسيدگي به امور مساجد كه بحمدالله فعال است و در انتخابات و جنگ تحميلي نقش نماياني داشت، به اين امر هم رسيدگي كند كه چرا در ماه رمضان مساجد در هنگام نماز مغرب بسته اند؟ و چرا سفره هاي ساده افطاري را به مساجد نمي بريم؟ اگر هم مي خواهيم از كساني براي افطاري دعوت كنيم، به مسجد دعوت كنيم.

1- سامان دهي ارتباط مردم با مساجد:

در سه مرحله مهم مردم ما با مساجد كاري ندارند. تولد و تكليف و ازدواج. اين سه مرحله را مي توان به گونه اي تدارك ديد كه مثلاً پس از تولد كودك، براي اينكه اذان و اقامه در گوشش گفته شود، او را به مسجد بياورند. جشن تكليف در مسجد گرفته شود و نيز زوج هاي جوان براي اداي شكر و نماز تحيت همراه دوستان و آشنايان به مسجد بيايند. اكنون تنها مجلس ختم در مسجد گرفته مي شود كه آن هم مدتي است مرسوم شده است. نبايد در ذهن جوان، مسجد، مجلس ختم و عزاداري را تداعي كند. همه زندگي اين نيست و روح جوان به تكاپو و شادماني نيازمند است. اگر مسجد فضاي گرم، پرشور و نشاط آوري نداشت، بطور طبيعي جوان از مسجد فاصله مي گيرد.

2- شيوه ي رفتار نمازگزاران:

رفتار نمازگزاران در تحقق فرهنگ حضور جوانان در مساجد مؤثر است، به ويژه نمازگزاراني كه ميانسال و كهنسال هستند و معمولاً در صف نخست نماز قرار مي گيرند، به جوانان در مساجد احترام بگذارند. گاه از آنان دعوت كنيم در صف اول قرار بگيرند. آنان معمولاً مراعات مي كنند و به صف اول نمي آيند. اگر جواني ببيند نمازگزاري كه همسن پدر يا پدر بزرگ او است، براي جوان حرمت و



[ صفحه 224]



اعتبار قائل است، دست او را مي گيرد و به صف اول مي برد و احوالپرسي مي كند، احساس خواهد كرد كه حضور اواهميت دارد، و صد البته زبان خوب و خوش و پر مهر نمازگزاران نيز جوانان را جذب مي كند. اگر امام جماعت جوانان را درك كند، فضاي مسجد متناسب با انديشه و نياز جوان باشد و نمازگزاران به جوانان حرمت بنهند، فرهنگ حضور تحقق مي يابد. فرهنگ مثل جوشش و رويش گل است، نمي توان با امر و نهي در شكل گل يا رنگ و بوي آن اثر گذارد، بايد به درون جان و ساختار گل راه برد. اگر اعتماد جوانان را جلب كنيم و باآنان با مهر و صداقت و يكرنگي رفتار نماييم، ترديد نداشته باشيم كه جوانان با شور و حماسه در مساجد حضور گرمتري خواهند يافت.

3- پاسخ به پرسش جوانان:

جوان سرشار از پرسش است. طوفاني از پرسش ها و پيچيدگي ها در ذهن او است. آرمان طلب و تعالي خواه است. روح متلاطم و پركشش او قرار و آرام ندارد. اگر مأمني باشد و امام مسجد اميني كه جوانان در حضور او آرام و قرار يابند و با كمال آسودگي نظر و پرسش خود را مطرح كنند و پاسخ بشنوند و نگران نباشند كه مبادا متهم شوند، مبادا تكفيرشان كنند و انگشت نما شوند، به مساجد جذب مي شوند. اما اگر دريابند كه زبان مسجد، زبان تحميل است، در اين صورت رابطه ي آنها با مسجد ضعيف مي شود و پس از مدتي مي گسلد. مثلاً اگر جوان پرسشي داشت و با كمال احترام پرسش خود را با امام جماعت مطرح كرد، اما امام جماعت او را قانع نكرد و در يك بحث باز و عمومي در مسجد با انتقاد از جوانان به نقد و بررسي همان پرسش پرداخت، جوان چه حالي پيدا مي كند؟ پيامبر اسلام (ص) خود را پدر امت و مردم مي دانست و مي فرمود: من



[ صفحه 225]



همانند پدر شما هستم و شما را آموزش مي دهم. امام مسجد كه لباس پيامبر را مي پوشد و بر منبر پيامبر مي نشيند، لزوماً بايد سخن و سلوك او همانند پيامبر باشد، اخلاق محمدي (ص) داشته باشد. خس و خار، فرهنگ ساز نيست، اما گل، يك عنصر مؤثر در فرهنگ معاشرت با مردم است.

جوانان مثل گل هستند، البته هر كدام از گل ها رنگ و بوي خاص خود را دارد. حتي جواناني كه ممكن است برخي از سر تحقير به آنان بنگرند، آرمان نگر و خداجو هستند، اگر دچار سهو و خطا شده اند، اشتباه ما به عنوان امام مسجد، معلم، پدر و مادر از آنان كمتر نيست. گفت و گوي امام مسجد و يا روحانياني كه براي وعظ و خطابه به مسجد مي روند، بسيار مهم است. اگر ديديم در صف نماز، جوانان حضور ندارند، بپذيريم كه ممكن است اشكال از ما باشد، اشكال از امام جماعت و فضاسازي مسجد و نيز ديگر نمازگزاران است كه جوان خود را در مسجد مثل ماهي در آب راحت احساس نمي كند. همان گونه كه در روايت اشاره شده، مؤمن در مسجد مثل ماهي در آب است، در رودخانه ها هر جا بستر رودخانه تنگ مي شود و فشار آب، زياد، ماهي ها كناره مي گيرند و به ديواره ي بستر مي چسبند، ماهي از مقابل فشار و تنگنا مي گريزد، روح جوان هم همين گونه است. اعتماد و محبت زمينه تحقق فرهنگ حضور جوانان در مساجد است.

رمز و راز پيروزي پيامبر در گسترش حيرت انگيز اسلام در اخلاق پيامبر قابل بررسي است. خداوند به پيامبر فرمان مي دهد «وَ اخْفِضْ جَناحَكَ لِمَن اتَّبِعَكَ مِنَ المُؤمِنينَ» (بالهايت را براي مؤمنين فرود آور)- يعني تواضع كن- پيامبر (ص) در دعوت به اسلام و معنويت، به تعبير قرآن، «مُذَكِّر» است، نه مسيطر، ليكن ما در اين راه با كمال تأسف، تعاليم عاليه ي اسلام را كه سرشار از



[ صفحه 226]



منطق و علم است، توأم با خاطرات نامطلوبي ساخته ايم كه نتيجه ي آن بي علاقگي نسل حاضر نسبت به مساجد و منابر و مذهب است،

- برخي نقاط ضعف ها:

1- در مساجد برنامه ي خاصي براي كودكان و جوانان نيست و ما انتظار داريم كه آنها در برنامه ي بزرگسالان شركت كنند. بسياري فكر مي كنند كه تبليغ براي كودكان و جوانان كار كوچكي است و از مقام و شخصيت آنان خواهد كاست.

2- گاهي بچه ها به تقليد از پدر و مادر به مسجد مي روند، ولي در آنجا نه تنها از كسي استقبال و روي خوشي نمي بينند، بلكه بعضاً با تندي و خشونت بر آنها نهيب مي زنند و براي كودكان خاطره بدي ايجاد مي نمايد. در حالي كه مثلاً مسيحيان به خوبي از اين مسأله رواني استفاده مي كنند؛ از همان ابتدا كه انسان متولد مي شود، برايش مراسم باشكوهي در كليسا برگزار مي كنند و تاريخ تولدش را در دفتر مخصوص كليسا به ثبت مي رسانند و هر سال براي سال روز تولدش كارت تبريك جالبي مي فرستند، وقتي كودكان به سن 5 و 6 سالگي مي رسند برنامه هاي خاصي برايشان برگزار مي كنند و از آنها با احترام دعوت به عمل مي آورند، همين طور مراسم ازدواج مسيحيان و اعياد و جشن هاي سال نو، همه در كليسا انجام مي گيرد. خلاصه خاطره خوشي از كليسا دارند و با خوبي و خوشي مي پذيرند كه به كليسا بروند.



خدايا چنان كن سرانجام كار

تو خشنود باشي و ما رستگار





[ صفحه 227]




بازگشت