بررسي ميزان استقبال دانش آموزان از اقامه ي نماز در مدارس «با تاكيد بر علل عدم استقبال»


جناب آقاي آزاديان



[ صفحه 201]



بسم الله الرحمن الرحيم

مقدمتاً عرض مي كنم كه موضوع مقاله نتايج تحقيقي است كه به خواست فرمانداري محترم ساوه و در اواخر سال 73 در سطح مدارس راهنمايي و دبيرستان هاي دخترانه و پسرانه شهر ساوه تحت عنوان: «بررسي ميزان استقبال دانش آموزان از نماز در مدارس» با تأكيد بر علل عدم استقبال از نماز انجام گرفت، كه در آن نمونه ها به طور تصادفي از جامعه آماري پنج هزار و پانصد نفري دختر و پسر انتخاب شدند و پس از توزيع پرسشنامه بين آنها و تجزيه و تحليل پاسخ ها با استفاده از روش توصيفي و رسم نمودارها و منحني هاي مربوط، اين نتايج بدست آمد. (از آنجا كه نگارنده براي دستيابي به نتايج با ارزش، مي بايست رفتار سه مرجع خانواده و مدرسه و جامعه بيرون از اين دو را در ارتباط با نماز مورد ارزيابي قرار مي داد، ناگزير با طرح سؤالات چند گزينه اي در هر سه زمينه ي فوق براي دانش آموزان، موضوع را مورد بررسي قرار داد و در انتها نيز با يك پرسش باز، نظر كلي دانش آموزان را خواستار شد).

اما ابتدا نظر كلي دانش آموزان در ارتباط با علل اصلي عدم استقبال از نماز:



[ صفحه 202]



نظر كلي دانش آموزان كه در واقع بخش اصلي تحقيق را به خود اختصاص داد، منجر به بروز بيشترين عكس العمل دانش آموزان در مورد حقايق درون خانه و مدرسه گرديد كه نگارنده را در دستيابي به انگيزه ها و انگيزاننده هاي مربوط به استقبال و عدم استقبال جوانان دانش آموز از نماز كمك نمود. بدين ترتيب كه وقتي پاسخ سؤالات در كنار يكديگر قرار گرفت، ارتباط آنها پس از تنظيم جداول «فراواني» و رسم نمودارهاي مربوط بررسي شد و ميزان نزديكي افكار جوانان به يكديگر، خصوصاً افراد علاقه مند به نماز و نيز ساير افرادي كه به دلايلي علاقه مندي چنداني به نماز نشان نداده بودند به وضوح مشاهده شد و اطمينان به طرح صحيح سؤال را حاصل نمود، به طوري كه نگارنده آرزو نمود كه اي كاش چنين موضوعي در سراسر كشور به بررسي گذاشته مي شد و ارزيابي مقايسه اي نسبت به جوانان مملكت در مورد راه حل هاي گرايش هر چه بيشتر آنان به نماز صورت مي گرفت. نتايج حاصل از تجزيه و تحليل و ارزيابي نظريات جوانان نشان داد كه در جامعه ي مورد بررسي، دانش آموزان از نماز استقبال مي كنند، به طوري كه جوانان دلايل آن را توجه والدين نسبت به فرزندان و تأكيد ايشان بر نماز خواندن از طريق رفتارهاي تشويقي و متناسب با موضوع و برخورد صميمي و مسئولانه ي والدين از نظر بيان احكام نماز در مواقع سست شدن جوان كه منتهي به تحكيم روابط بين والدين و فرزندان نيز مي شود دانسته و اضافه نموده اند كه استفاده از روش پند و نصيحت و ايجاد محدوديت در بعضي موارد، مثل رفت و آمد با دوستان ناباب، ديدن فيلم هاي بدآموز ويدئويي و استمرار اين رويه و نيز استفاده ي خود آنان از كتابخانه و مطالعه ي مطالب درسي و غير درسي و نوارهاي سخنراني و مذهبي، ورزش و سينما رفتن، بعلاوه ي



[ صفحه 203]



استقبال از مجالس وعظ و سخنراني، زمينه ساز گرايش جوانان به نماز بود، عدول از آن، چه از ناحيه ي والدين و چه از طرف مسئولين مدرسه، بيشترين عامل سست كننده ي اعتقاد جوان به نماز مي باشد. دانش آموزان جوان مي گويند با آن كه ويدئو، بي حجابي و بدحجابي از عوامل فرهنگ غربي بوده و در جامعه ي ما نيز در حال افزايش است، متأسفانه تبليغات مربوط به نماز كم است. و تبليغات جزيي فعلي نيز به علت اثر گذاردن بيشتر عوامل بازدارنده و مخرب، كارساز نمي باشد. اما در عين حال نمايش فيلم هاي ويدئويي كنترل شده از طريق ويدئو كلوپ، از نظر پركردن اوقات فراغتشان كار خوبي است. قابل ذكر است كه در جامعه ي مورد بررسي، استفاده از فيلم بدآموز ويدئويي به علت بالا بودن آگاهي هاي اسلامي و منع والدين و عدم پذيرش اكثر افراد اجتماع و در واقع وجود بيشترين گرايش مذهبي در خانواده ها، بسيار اندك بوده است. جامعه ي مورد بررسي معتقد است كه اقدامات اجتماعي در مورد حل مشكلات آنان مفيد بوده است. با اين حال در ارتباط با ترغيب ايشان به نماز بايد نسبت به توسعه ي مكان ها و مجالس نماز و نيز افزايش كلاس هاي ديني و احكام براي آگاهي بخشي به جوانان اقداماتي صورت گيرد، تا سلامت جامعه نيز در اين بعد تضمين شود.

مضافاً اينكه والدين از طريق رفتار و كردار خود، مدارس با ايجاد امكانات اجراي نماز، و جامعه نيز با تأمين نيازهاي قشر جوان و رفع مشكلات آنان، در ارتباط تنگاتنگ با هم عمل نمايند تا ميل و رغبت جوان به پايبندي او به نماز بيشتر گردد، زيرا بي توجهي به اين مسأله سبب روي آوري نسل جوان به فيلم هاي بدآموز، اخلاقي و به اصطلاح سرگرم كننده و ابتلاي اين نسل به مفاسد اجتماعي آن خواهد شد. نظر جوانان در مورد نماز مدارس اين است كه نماز بايد



[ صفحه 204]



بعد از اذان و همراه با رفتارهاي انگيزشي مجموعه ي مديريت و شركت معلمين، به ويژه معلم مربوط و با حضور پيشنماز روحاني انجام شود، تا رفته رفته مشكلات شرعي جوان نيز مطرح و فاصله ي ناآگاهي آنان با مسائل اسلامي كمتر گردد. مضافاً اين كه كليه ي مدارس به نمازخانه مجهز شوند و اصول بهداشتي در آنها رعايت گردد تا از كساني كه به دلايل فوق از نماز فاصله گرفته اند، كاسته شود. دانش آموزان، بودن و نبودن امكانات فوق الذكر را در كنار نوع رفتار مدرسه، عامل مهمي در سست شدن و يا راسخ شدن اعتقاد جوان به نماز دانسته و بر اين عقيده اند كه جوانان دانش آموز علي رغم ميل باطني خود، به عللي، از جمله ندانستن احكام نماز و ترس از شكسته شدن غرور خود، در نماز جماعت مدرسه شركت نمي كنند و بنابراين استمرار جلسات نماز در مدارس مي تواند كوشش راسخي براي رفع اين معضل آنها باشد. لذا در پيشنهادهاي خود گفته اند كه در صورت امكان ساعات درسي كلاس هاي قرآن و ديني قبل از وقت نماز پيش بيني شود تا به علت اتصال آن به نماز، وسيله ي بحث گفت و گو درباره ي مسائل نماز و آمادگي اغناي روحي و معنوي جوانان نيز فراهم آيد. چرا كه جوانان شركت در نماز جماعت مدرسه را يك وظيفه ي اسلامي دانسته اند، اما به دنبال انگيزاننده هاي آن مي گردند و خلاصه آنكه وجود بيشترين خانواده هاي مذهبي به عنوان ويژگي خاص جامعه ي مورد بررسي نشان داد كه اكثر اين خانواده ها از اوان طفوليت، فرزندان را با نماز آشنا كرده و با نصايح موزون و هماهنگ با خواست هايشان، ايمان مذهبي را در آنان زنده نگه داشته اند. به طوري كه نمودهاي آن را در جامعه ي مورد بررسي مي توان مشاهده نمود. پيدا شدن روح خوش بيني نسبت به مسائل، احساس رضايت از عمل انسان



[ صفحه 205]



دوستانه، كسب رضايت والدين و بينش خوب نسبت به افراد نمازخوان، جوشش نسبت به همنوعان، خودداري از بي تفاوتي در برابر مسائل، انتقاد از مسائل و اعتقاد به نماز خواندن را مي توان به عنوان نشانه هاي استقبال دانش آموزان جوان از نماز بر شمرد البته درصد پايين نظريات مخالف با آراي فوق را نيز تحت عنوان عدم گرايش به نماز مي توان تحليل و استدلال كرد و چون موضوع تحقيق و بررسي بر علل عدم استقبال تأكيد دارد، لذا اين عوامل به عنوان عوامل عدم استقبال در خانه و مدرسه و جامعه از زبان دانش آموزان به ترتيب زير بيان شده است:

الف) عوامل خانوادگي:

بي تفاوتي و بي بندباري خانواده به اين شكل كه مانع تماشا كردن فيلم هاي غير اخلاقي و ويدئويي توسط فرزندان نمي باشند. نماز نخواندن والدين، توجه كم پدر و مادر نسبت به نماز، به طوري كه اگر فرزند نماز بخواند از او استقبال مي كنند و اگر نخواند با او كاري ندارد، مخالفت والدين از طريق نا امن كردن محيط خانواده و تأثير منفي آن بر سلامت روح و جسم فرزندان، كم علاقگي خانواده به امور مذهبي، ناآگاهي و يا كم اطلاعي خانواده نسبت به مسائل ديني، به طوري كه بعضاً ضرر ناشي از عمل نادرست خويش را به حساب مسائل ديني گذاشته، بر اين اساس از تلاش بيشتر در اين زمينه خودداري مي كنند، ديدن فيلم هاي غيراخلاقي توسط خانواده، برخوردار نبودن جوان از مشوق خوب و اقوام نماز خوان، سستي والدين و عدم تأكيد ايشان بر نماز فرزندان.



[ صفحه 206]



ب) علل مدرسه اي:

در اين تحقيق، تأكيد به روي اين علل مي باشد كه عبارتند از: نداشتن نمازخانه در مدرسه و فراموش شدن تدريجي نماز از سوي دانش آموزان، فريب خوردن دانش آموزان ناآگاه توسط منحرفين، عدم استفاده ي مستمر از نمازخانه ي مدرسه، عدم آشنايي كامل دانش آموزان با مفاهيم و ارزش هاي نماز و شنيدن پاسخ هاي سطحي از دبيران ديني در ارتباط با سؤالات خود، عدم كفايت فعاليت هاي پرورشي مربيان پرورشي مدارس در ارتباط با مسائل ديني و قرآني و محدود شدن اين گونه فعاليت ها به كلاس درس و دبير مربوطه، نوبتي بودن شركت كلاس ها در نماز جماعت مدرسه و بعضاً منع دبير مربوطه از رفتن به نماز به انگيزه ي جلوگيري از اتلاف وقت كلاس و عقب افتادن از دروس، نظيف نبودن محل برگزاري نماز، برخورد تند مسئولين در موقع شركت نكردن دانش آموز در نماز مدرسه، تمسخر فرد نماز خوان در موقع اقامه ي نماز، عدم شركت دوستان دانش آموز در نماز جماعت مدرسه، تشويق نشدن دانش آموزان نماز خوان، استفاده از مسجد نزديك مدرسه به علت نبود نمازخانه در مدرسه و عدم شركت دانش آموز به بهانه هاي مختلف نظير نداشتن چادر مناسب و پيش كشيدن مسائل شرعي، كم صحبت كردن از مسائل ديني و مذهبي نظير احكام و فضايل نماز در موقع اقامه ي نماز در مدرسه، ناكافي بودن فضاي نمازخانه ي مدارس از نظر پذيرش دانش آموز و عدم وقت كافي براي انجام نماز در مسجد بيرون از مدرسه، حجيم بودن دروس و نبودن انگيزه هاي لازم براي ايجاد رغبت به شركت در نماز در دانش آموز، استفاده از روش اجبار در فراخواني جوانان به نماز در مدارس و شركت نكردن مستمر مسئولين مدرسه در نماز مدرسه.



[ صفحه 207]



ج) علل اجتماعي، فرهنگي و اقتصادي:

فراواني رفتارها و حركات زننده ي غير اسلامي در جامعه، اشاعه ي بدحجابي در جامعه و عدم رعايت پوشش مناسب اسلامي از سوي زنان و مردان، عدم استفاده صحيح از اوقات فراغت و گرايش جوانان به ابزارها و وسايل غير اخلاقي براي پركردن اين اوقات، برخورد غير سازنده ي برخي از مسئولين از نظر تظاهر به نماز خواني و بروز رفتاري خلاف آنچه كه مي گويند، نبود تفريحات سالم و سرگرم كننده در حد لازم، عدم رعايت اصول بهداشتي در نمازخانه ها و مساجد، بي رغبتي نسبت به مقابله با فرهنگ غربي در حال نفوذ به علت فراواني ظواهر اين فرهنگ نظير عدم رعايت كامل حجاب اسلامي و پوشش هاي نامناسب و گرفتار شدن جوانان به وسوسه هاي شيطاني، پيدا شدن فاصله بين جوانان و نماز در اثر معاشرت با دوستان ناباب و بي تفاوتي والدين، تضاد ميان گفتار و عمل مسئولين، تضاد بين فرهنگ خانواده و جامعه، در هم شدن تهاجم فرهنگي با رشد نيافتگي فرهنگ نماز، استفاده از لباس به سبك غربي ها، كم بها دادن به افكار و اعتقادات جوان، تبليغات كم جامعه نسبت به نماز، استفاده ي نادرست از ويدئو، تذكر كم مسئولين نسبت به نماز، اثر پيروي از مد در خرافاتي دانستن نماز، خالي بودن محيط هاي آموزشي از معنويات نماز، تورم قيمت مايحتاج و درآمد كم خانواده و گرايش آنها به تفكر در ماديات براي رفع نيازهاي جوانان خود.

به طوري كه ملاحظه شد دانش آموزان دبيرستاني از نماز در مدارس استقبال كردند و در مواردي هم كه قبلاً ذكر شد استقبال چنداني نداشتند. با اين حال



[ صفحه 208]



نگارنده چون از روش توضيحي «آنچه هست» در تحقيق خود استفاده نموده و درصدد پيدا كردن راه حل نيز برآمده، لذا براي اين كار مجدداً به سراغ نظريات دانش آموزان رفته و موارد ذيل را از آن استخراج نموده است. دانش آموزان مي گويند:

خطابشان به والدين، سپس مدرسه و بعد جامعه است.

والدين خودشان سروقت نماز بخوانند و فرزندان را هم به نماز تشويق كنند به گونه اي كه آنان بپندارند كه به خواست خود عمل كرده اند، آنان را از طفوليت به نماز وادارند و با اصول اسلامي آشنا سازند، آنها را با خود به مجالس و محافل مذهبي برده و با قرآن آشنا كنند، به ايشان آداب معاشرت و اخلاق اسلامي را ياد دهند و خود هم به اين امر تمايل نشان دهند، اصل تشويق و ترغيب را وسيله ي تربيتي قرار داده، از ناسازگاري با جوانان پرهيز كنند و ضمن مشورت با آنان در تصميم گيري ها، با آنها دوست باشند و برايشان تفريحات سالم فراهم نمايند، از ديد فرزند به مشكلات نگاه كنند، در تأكيد بر خواندن نماز اعتدال را رعايت كرده، فوايد جسمي و روحي نماز را براي فرزندان بگويند و در صورت كوتاهي آنان، با ملايمت نكوهششان كنند، و ليكن افراط نكنند، خودشان حجاب اسلامي را حفظ و از ارتكاب عمل خلاف نزد فرزند و نگاه كردن به فيلم هاي بدآموز خودداري كنند، رفتار فرزندان را زير نظر گرفته، بارعايت حدود آزادي فرزند از معاشرت وي با افراد ناباب جلوگيري نمايند، براي فرزندان راهنماياني چون خودشان قرار دهند كه نفوذ كلامشان بيشتر باشد، از مجالس درون مدرسه آگاه باشند و در اجتماعاتي كه در ارتباط با فرزندان تشكيل مي شود، با وي شركت نمايند.

(والسلام عليكم و رحمةالله)



[ صفحه 209]




بازگشت