جلوه اي از اسرار نماز


جناب آقاي دكتر علي لاريجاني

«رياست محترم سازمان صدا و سيماي جمهوري اسلامي ايران»



[ صفحه 179]



بسم الله الرحمن الرحيم



خوشا نماز و نياز كسي كه از سر درد

به آب ديده و خون جگر طهارت كرد



نماز تطهير قضاياي بديهي است كه چنانچه خوب درك شود، به راحتي تصديق مي گردد. نماز از مقولاتي است كه اگر مؤلفه هاي آن به درستي درك و فهم شود، به سادگي و آساني انسان را مجذوب خود مي كند. اگر مي بينيم كه در اقامه ي آن نزد برخي از افراد توجه لازم نمي شود، سهم مهم آن مربوط به نداشتن برداشت درست و واضح از ابعاد آن است. البته اين خصوصيت منحصر به نماز هم نيست، ركن اصلي اكثر عبادات الهي معرفت بدان است و خلاء معرفت، نه تنها عبادت را از روح اصلي خالي مي نمايد، بلكه شوق وصل بدان را نيز از بين مي برد. معرفت به عبادت و مخصوصاً نماز، در مرحله ي نخست معرفتي خصوصي است. بايد در ابعاد آن انديشيد و از مآخذ اسلامي و روايات اهل بيت (عليهم السلام)، سطوح مختلف و حقايق آن را فهم نمود و به لايه هاي دروني اين حقيقت راه يافت، مرحله بعد، يافتن است، يعني پس از پيمودن راه، حقايق شهودي حاصل مي گردد كه در معرفت حصولي دست نيافتني است و با ممارست



[ صفحه 180]



در اين طريق، جذبه آن مرتباً افزوده مي شود و افاضات رباني بر قلب مؤمن جريان پيدا مي كند. پس در راه يافتن به سوي ساحت نماز دو چيز اصل است:

اول حصول معرفت از مقوله نماز و ابعاد آن.

دوم جد و جهد دل در انجام و اقامه صحيح و با آداب آن.

حاصل دو قدم فوق، انسان را به جايي مي رساند كه به فرموده امام علي (ع) چون بنده اي وفات كند، از زمين جاي نماز او و از آسمان جاي عمل او بر وي بگريند.در باب معرفت نماز در مآخذ اسلامي اشارات و تنبيهات زيادي را شاهد هستيم. بنده نمي خواهم وارد آن امور شوم، زيرا به حد كافي و وافي در كتب مختلفي كه در آداب و اسرار نماز نگارش يافته، بحث شده است. فقط لازم است انسان همت كند و به اين همه اشارات اولياي دين توجه نمايد. نگاه من در اين بحث در خصوص نكاتي است كه در رسانه اي چون صدا و سيما، براي حركت جمعي جامعه بايد به آن پرداخت، به نحوي كه متناسب با درك عامه مردم و موافق تعريف رسانه صدا و سيما و برحسب خصوصيات اجتماعي و بافت جمعيتي كشور، معرفتي در خور، در اذهان عمومي، بخصوص نوجوانان و جوانان، حاصل آيد.

نكته نخست؛ توجه به آداب نماز است. همان گونه كه هر كاري، آداب و ضوابطي براي اجرا دارد، فهم آداب نماز در اقامه ي صحيح آن بشدت تأثير دارد. بي جهت نيست كه غزالي در احياءالعلوم مي فرمايد: «نماز كننده را بايد كه چون از وضو فارغ شود و پاكي تن و جامعه و موضع نماز از پليدي ها حاصل كند، روي در قبله راست بايستد و اما سر اگر خواهد بر استوا بگذارد و اگر خواهد در پيش اندازد و در پيش انداختن به خضوع و نگاه داشت چشم نزديكتر و چشم



[ صفحه 181]



بايد كه بر مصلي باشد و از آن فراتر نرود و اگر مصلي نباشد نزديك ديوار بايستد و يا خطي بكشد كه مسافت بصر را ضبط كند و پراكنده شدن انديشه را مانع بود و همچنين در قيام مداومت كند تا ركوع و اين ادب قيام است و چون بر اين جمله كرد از براي دفع وسوسه ي شيطان «قل اعوذ برب الناس» بخواند.

پس قامت بگويد و اگر اميد دارد كه كسي به وي اقتدا كند، اول، بانگ اذان گويد». بنابراين توجه به آداب نماز كه به طور گسترده در كتب نماز علماي دين آمده است و به نيكويي در كتاب مهجةالبيضاي مرحوم شيخ فيض كاشاني بدان پرداخته شده، از اموري است كه در رسانه ها مي توان متناسب با سن و شرايط مخاطبان در برنامه ها به آن پرداخت. جداي از اهميت علم آداب نماز در اجراي صحيح آن و بالمآل دريافت حقايق از طريق آن، ويژگي ديگري در آداب نماز نهفته است كه براي جوانان بيشتر اهميت دارد و آن پيدا كردن روش زيستن در بين يك گروه است. چندي پيش مقاله اي از يكي از علماي مسيحيت خواندم كه بر اين نكته تأكيد داشت كه در آئين مقدس اسلام شعائري وجود دارد كه باعث نوعي همبستگي در رفتار اجتماعي مسلمانان مي گردد و هركس با انجام آن احساس مي كند عضويت در جامعه اي دارد كه به يك شكل و يك قيافه و يك گونه عمل مي نمايد. وي نوشته بود اين خصوصيت در آئين مسيحيت كمتر است و ما الگوهاي رفتاري ديني كمي داريم. توجه او به مراسم ماه مبارك رمضان وايام محرم جلب شده بود. علماي روان شناسي همچنين بر اين امر تأكيد دارند كه اصولاً آدمي نيازمند الگو است، به خصوص نوجوانان و جوانان، جالب اين است كه آئين مقدس اسلام در همه شؤون به اين امر آنچنان توجهي دارد كه باعث تعجب انسان مي شود. خود نظريه ولايت و ولي در آئين اسلامي و عصمت ائمه



[ صفحه 182]



اطهار (ع) نمونه اي از پرداختن به مقوله الگو در بين مردم است و هيچ مسلك فكري و ديني اين درجه از كمال را كه در تفكر اسلامي نهفته است، دارا نيست. آداب نماز جداي از نتايجي كه دارد، ايجاد نوعي الگوي رفتار جمعي مي نمايد. كار مهم اين است كه اين امر را به نحو جذاب و به عنوان الگو مطرح كنيم. نكته دوم توجه به تمركز و تمرين در پيدا كردن تمركز است. از ظرايف نماز، تمركز در حقيقت نماز است و اينكه آدمي دل يكسره بِبُرد و دقايقي را به چيزي به جز در خدمت خالق بودن نينديشد. كار آساني نيست، ولي نماز جز اين هم نيست.

اين نماز است كه گفته شده است: «علي (ع) چون وقت نماز آمدي بلرزيدي و گونه ي او بگشتي، وي را گفتند يا اميرالمؤمنين تو را چه مي شود؟ گفت وقت آن آمده است و آن اداي امانتي را كه بر آسمان و زمين و كوه عرضه افتاده است و ايشان ابا نموده اند كه آن را تحمل كنند و از آن بترسيد». جز با توجه كامل و تمركز، انسان به اين درجه نمي رسد.

رسانه ها هم خود در فرو بردن آدمي در امور دنيوي نقش زيادي دارند. اگر در طريق عرفا گاهي به سالك توصيه مي شود كه گوش گيرد، بدان جهت است كه مظاهر دنيوي از پيرامون او حذف شود و او تمرين در تمركز در وحدت حقيقي عالم كند. اين سنن واقعي زيستن مسلماني، امروز از ما گرفته شده است، از صبح تا شام دويدن و چرخيدن و با سخنان مختلف روبرو شدن، بيش از گذشته ما را ملزم مي كند كه هر لحظه و هر روز، لحظاتي خود را فارغ از هر چيز كنيم. عصر جديد نه تنها زمان تمركز را از آدمي گرفته، كه مفاهيم واقعي توجه و اوقات فراغت را نيز قلع كرده و آن را به بيراهه برده است. ارسطو مي گويد: «اوقات فراغت آدمي بهترين اوقات وي است». يك روز تلاش و كار براي رزق



[ صفحه 183]



و روزي ايجاب مي كند انسان ساعاتي يا لحظاتي فارغ از كارهاي متعارف شود و به خود و رابطه ي خود با جهان و رابطه ي خود با خدا بينديشد. اين را اوقات فراغت آدمي گويند. لذا در نظر ارسطو اوقات فراغت بهترين ساعات زندگي آدمي است. امروزه اوقات فراغت را وقت هدر رفته مي پندارند و براي سرگرمي انسان در اين اوقات مي انديشند. و همه چيز دست به دست هم داده است كه آدمي نينديشد و تمركز در خويشتن خويش ننمايد. مثال ديگري بزنم:

در الگوي شهرسازي، بومي ها هر جا بوستان مي ساختند مقابر علما و بزرگان و شهدا را در آن جا قرار مي دادند تا آدمي در كنار سير در آفاق، سير در انفس نيز داشته باشد، چرا كه هيچ چيز جز توجه به زندگي دنيا آدمي را به فهم درست هستي رهنمون نمي سازد، به همين دليل بوستان ها در قلب شهرها و در منظر اجتماع بود و در شهرسازي غربي درست خلاف اين جهت حركت شده است. اهل قبور در خارج از شهرها و دور از منظر انسان ها جاي گرفته اند و بوستان ها در همه جاي شهر و حداكثر مظاهر اين جهاني براي درگير كردن ذهن انسان ها به كرّات تدارك ديده شده است، چرا؟ روشن است، انسان عصر جديد بايد مثل ماشين كار كند و كمتر بينديشد. متأسفانه ما هم همين الگو را دنبال كرده ايم. در نماز همچنان كه رهبر معظم انقلاب اسلامي در پيام خويش بدان توجه داده اند، ركن تمركز را بايد جدي گرفت و اگر انسان در هر روز حداقل پنج بار با اين خصوصيت، نماز را اقامه ي كند از تلاشي فكري نجات پيدا مي كند. گوهر آدمي در گرو يافتن لحظات تمركز است. آن هم در بهترين موضوعات كه ذات حق تعالي است. توجه رسانه ها به اين مقوله ي روان شناختي و تشريح آن به نحوي كه عموم جامعه درگير اين موضوع مهم شود، در ايجاد مدينه فاضله اسلامي و ساختن



[ صفحه 184]



انسان هاي آزاد انديش واقعي قدمي گران سنگ است. نماز يكسره تمركز در توحيد است و وحدت در شاكله ذهني انسان ها كه خصوصاً براي انسان هاي عصر جديد جزء ضروريات است



كسي كه بر سرّ وحدت گشت واقف

كه او واقف نشد اندر مواقف



دل عارف، شناساي وجود است

وجود مطلق او را شهود است



برو تو خانه ي دل را فرو روب

مهيا كن مقام و جاي محبوب



كسي كو از نوافل گشت محبوب

بلايي دفع كرد و خانه جاروب



نكته سوم: نماز در تكوين شخصيت مستقل انسان نقش بسزايي دارد. نماز را سيد همه عبادات شمرده اند و آن را ستون مسلماني دانسته اند، بدين جهت كه انسان در پناه نماز به شخصيت واقعي مستقل مي رسد. در نماز انسان عهدي با خدا مي بندد كه در امان و تحت حمايت وي است. اين نكته ي مهمي است كه انسان هميشه خود را نيازمند تكيه گاهي مي داند.

تمام دسته بندي ها، جناح بندي ها، تحزب ها و فرقه ها بدان دليل است كه انسان خود را نيازمند مرجعي مي داند كه بر آن تكيه كند و چه گره هاي اجتماعي كه از اين طريق در اجتماع انسان ها حاصل آمده است. در نماز، انسان در مقابل خداوند خود را چيزي جز صرف تعلق نمي داند و به هيچ چيز جز او تكيه نمي كند. «اياك نعبد و اياك نستعين». از اميرالمؤمنين علي (ع) پرسيدند كه قصد از راست نگاه داشتن گردن در ركوع چيست؟ فرمودند: تأويلش آن است كه به فرمان توام، گرچه به تيغم زني گردن. وقتي در نماز فقط از خداوند، «صراط مستقيم» را طلب مي كنيم، آن هم نه «صراط هاي مستقيم» بلكه صراطي كه خداي سبحان به آدمي عنايت فرمايد، اين، چيزي جز پيدا كردن



[ صفحه 185]



براي تكيه گاه سرگشتگي نيست.

اي راهنماي گمشدگان «اهدناالصراط».



در دوزخ هوا و هوس مانده ايم

راه گم كرده ايم، راه جنان «اهدنا الصراط»



بگذشت عمر، در لعب و لهو و بي خودي

شايد تداركي بتوان «اهدناالصراط»



راه دور، وقت دير و شب تار و صد خطر

مركب ضعيف، جاده نهان «اهدناالصراط»



غولي ز هر طرف، رهوار مانده اي

زند آه از صفير راهزنان «اهدناالصراط»



ني ره به سوي سود و ني زيان

اي از تو سو و از تو زيان، «اهدنا الصراط»



اگر در حكومت اسلامي و ايجاد مدينه فاضله اسلامي انسان ها ركن هستند، در بين مؤلفه هاي شخصيتي انسان و مدينه ي فاضله، چيزي با اهميت تر از استقلال شخصيتي انسان ها نيست. مستعبد از هر تكيه گاه عالم ناسوت و مظاهر پوشالي كه خود را به شكل محل اتكا در مي آورد.

بصيرت كه در ادبيات اسلامي به آن تأكيد شده است، داشتن پشتوانه شخصيتي الهي و يافتن استقلال شخصيتي از غير او است. رسانه ها در ايجاد فكر جمعي و توجه عمومي به اين خصوصيت استقلال انسان با روش هاي جذاب، مي توانند خدمتي بزرگ به عالم بشري نمايند. نكته ي چهارم نظم فردي و انضباط اجتماعي است. توفيق انسان ها هميشه در گرو نظم آنها مي باشد و تكون مدينه



[ صفحه 186]



در گرو نظم اجتماعي است. نه انسان بدون نظم در عرصه خويش توفيق خواهد داشت و نه مدينه در حركت بالنده خود بدون ايجاد انضباط اجتماعي ره به جايي مي برد، اما اين ملكه اخلاق فردي و اجتماعي چگونه حاصل مي شود؟ فيلسوفان اخلاق همگي بر اين نظرند كه اخلاق چيزي جز فضائل نيست و ايجاد فضائل اخلاقي جز از طريق ملكه شدن در نفس آدمي امكان پذير نمي باشد و ملكه شدن احتياج به عادت دارد.

انسان وقتي خود را مقيد به افعال منظم نمود، نظم در شخصيت وي ملكه خواهد شد. اينكه انسان به طور مرتب و هر روز در ساعات خاص، با آداب مشخص، گفتار و رفتار خاصي داشته باشد، بهترين الگوي شخصيت ساز در ايجاد ملكه نظم در نفس آدمي است. كمتر در نحله هاي فكري و اديان ديگر با چنين نظام انسان ساز روبرو هستيم. در عرصه اجتماعيات، گاهي امروز براي رفع چنين نقيصه اي در انسان ها، رفتارهاي قراردادي را ترويج مي نمايند. در مكتب الهي ما، نماز به بهترين وجه به اين خصوصيت اجتماعي مي پردازد. سيره بزرگان علم و فكر، نشانگر اين ملكه ي اخلاقي است و پيشرفت كشورهاي توسعه يافته هم، در پناه داشتن نظم اجتماعي است. رسانه ها مي توانند اين جلوه ي نماز را در ذهن ها قوام بخشند و اگر نماز را كليد بهشت و رستگاري انسان ها دانستند، كليد سعادت فردي و اجتماعي اين جهاني نيز هست.



بنگر نماز وقت اول كه جماعت در آن بود افضل

زان كز اجتماع قوم و امام مي شود نشئه



نقطه ي پنجم،آرامش طمأنينه آدمي است. در حيات فردي، آرامش روحي به عنوان مؤلفه ي مهم ترقي تلقي مي شود. در مكاتب غير الهي تلاش در اين است كه



[ صفحه 187]



اين آرامش روحي را، هر چند موقتي، ايجاد نمايند. كوشش آنان استفاده از مظاهر مادي براي ابتهاج خاطر آدميان است و به همين دليل هم موقت خواهد بود. ابتهاج خاطر كه جزو ضروريات حيات فرد است، هر چه دوام بيشتر داشته باشد، از كمال بيشتر برخوردار است. انسانِ اميدوار به فضل الهي و متخلق، هميشه خود را مبتهج مي داند و نيازمند آرامش تصنعي نيست. انسان نمازگزار به دليل هم سنخي با پروردگار- و آنان كه ممارست در نوافل دارند- هميشه بيشتر از ديگران خود را مبتهج احساس مي كنند. علت چيست؟ در آراي حكماي الهي، خداوند مبتهج به ذات است و انسان ها چون كمال جو هستند، هر چه خود را به مبدأ كمال نزديك كنند، از آن خصوصيات بيشتر بهره مي برند. همان گونه كه خداوند حكيم است و انسان با نزديكي به خداوند به حكمت واقعي نزديك مي شود، خداوند مظهر نظم است و انسان با تشبهه به خداوند، به ملكه نظم دست مي يابد، خداوند مظهر قدرت است و انسان خداجو با تقرب به خداوند به صفت قدرت نزديك مي شود. به دليل اينكه خداوند مبتهج به ذات است و منبع ابتهاج و آرامش قلبي است، انسان با تقرب به او، به ابتهاج واقعي نائل مي شود. اما اين آرامش و اطمينان به دليل اصالت آن با آدمي است و دوام دارد. از آن سنخ آرامش مصنوعي نيست كه با جدا شدن حظّ و سمع و بصر انسان يا خاطر آن آرامش انسان زايل گردد. فهم اين حقيقت كه آرامش واقعي كه اطمينان مداوم را در انسان بوجود مي آورد، ابتهاج واقعي را حاصل مي كند، از طريق رسانه ها، نه تنها حقيقت نماز را عيان مي كند بلكه رويكرد انسان ها را به سمت آرامش واقعي فراهم مي سازد و سليقه ي مردم را در انتخاب راه، به آرامش و به سمت ابتهاج واقعي سوق مي دهد.



[ صفحه 188]





گر بقاي جاودان خواهي دلا

رو از خودي خود بكلي شو فنا



در پايان، يك سلسله اطلاعات در مورد كارهايي كه در راديو و تلويزيون در سال هاي گذشته و امسال انجام شده وجود دارد كه خدمتتان عرض مي كنم.

در سال 75، پنج هزار و هشتصد و هشتاد و نه دقيقه برنامه در شبكه اول، پانصد و نود و دو دقيقه در شبكه دوم، ششصد و شصت دقيقه در شبكه سوم، چهارصد و چهل دقيقه در شبكه چهارم و سيصد و شصت دقيقه در شبكه پنجم (تهران) در خصوص نمازتهيه شده است. طي سال 75 در تهران و مراكز شهرستان ها هزار و چهارصد و شانزده ساعت برنامه تلويزيوني و نه هزار و هفتصد نود و چهار ساعت برنامه راديويي در اين زمينه تهيه و پخش شده است.

در پنج ماهه اول سال 76، شش هزار و پنجاه و دو ساعت برنامه راديويي و ششصد و سي و چهار ساعت برنامه تلويزيوني در زمينه نماز تهيه و پخش شده است كه نسبت به سال گذشته 15 % در راديو و 22 % در تلويزيون افزايش نشان مي دهد. البته آمار ديگري هم هست، كه ان شاءالله در فرصت ديگري بيان خواهد شد.

(والسلام عليكم و رحمة الله)



[ صفحه 189]




بازگشت